آن هم با رعایت همه نکات ادبی، نگارشی و... . این توانایی، هر متخصص، دانشجو، پژوهشگر و حتی نویسندهای را قلقلک میکند که در کارش هرطور هست، دست به دامن این فناوری شگفتانگیز شود.
با این حساب، شما فکر میکنید آینده «نوشتن» و قدرت نویسندگی چگونه است؟ آیا جامعه، نظام آموزشی و حتی خود هوش مصنوعی به این فکر میکنند که دانشمندان، دانشجویان و همه مشاغل و افرادی که با نوشتن سروکار دارند، در آینده واقعاً چقدر توانایی نوشتن خواهند داشت؟ آیا بدون هوش مصنوعی میتوانند قلم به دست بگیرند و در چند دقیقه، یک صفحه مطلب درست و حسابی بنویسند؟
آموزش عالی یک تجارت است!
تا همین چند ماه پیش، یک دغدغه مهم در محیطهای دانشگاهی، امکان تقلب دانشجویان در نوشتن پایاننامهها و تولید مقالات علمی به کمک هوش مصنوعی بود. اینکه دانشجویان بیخیال پژوهش واقعی شوند و بیزحمت و رنج مطالعه و بدون پشت سر گذاشتن دشواریهای «نوشتن»، مقاله و پایاننامه بنویسند. امروز اگرچه کمک گرفتن از هوش مصنوعی پذیرفته شده است، اما دانشجویان معترضاند که استادانشان مثل سابق به ارزیابی، اصلاح و ویرایش مقالات و نتایج تحقیقات دانشجوها اهمیت نمیدهند و آن را به عهده هوش مصنوعی گذاشتهاند! درواقع اتفاقی که این وسط میافتد، فراتر از بحث امکان تقلب دانشجویان و یا کمکاری استادان است. این مقولات را میشود به مرور برایش چارهای اندیشید، مهم این است که مهارت و توانایی «نوشتن» که حاصل اندیشیدن عمیق و البته دودچراغ خوردن است دارد از بین میرود.
بهتازگی «لیز سوان» نویسنده و فیلسوف آمریکایی که در دانشگاه اصول «نوشتن» را برای دانشجویان تدریس میکند، در این باره مقالهای را در Psychology Today منتشر کرده است. «سوان» مینویسد: دلیل اصلی اینکه من عاشق تدریس «نوشتن» به دانشجویانم هستم این است که احساس میکنم به آنها کمک میکنم برای اولین بار واقعاً فکر کردن را یاد بگیرند... البته سیستم آموزشی امروز آمریکا جوری است که ممکن است دانشجویان ترجیح دهند به جای یادگیری واقعی «نوشتن»، از هوش مصنوعی استفاده کرده و درسشان را هر طور هست پاس کنند. برآوردها متفاوت است، اما خیلیها میگویند حدود نیمی از دانشجویان دانشگاهها از چتجیپیتی برای نوشتن مقالههایشان استفاده میکنند و البته این فقط مختص دانشجویان نیست. همین حالا مواردی در اخبار هست که دانشجویان از دانشگاهها شکایت کردهاند، چون فهمیدهاند استادانشان از هوش مصنوعی برای نوشتن بازخوردها و اصلاحات مقالات استفاده کردهاند!
من حتی در کارهای ویرایشی خودم، متنهایی از همکاران حرفهای دیدهام که بهشدت مشکوکم با هوش مصنوعی نوشته شده باشند، در حالی که این کار بهصراحت ممنوع بوده است. مدیریت هوش مصنوعی در آموزش عالی در حال حاضر آشفته است؛ چون هیچ توافقی در مورد زمان و نحوه استفاده از آن وجود ندارد؛ تقریباً غیرممکن است که بتوان با قطعیت ثابت کرد یک متن با هوش مصنوعی نوشته شده؛ زیرا ابزارهای شناسایی نتایج متفاوتی میدهند. حتی در یک دانشکده اتفاق نظر برای نحوه برخورد با سوءاستفاده از آن وجود ندارد. خلاصه اینکه ما الان در «غرب وحشیِ» هوش مصنوعی زندگی میکنیم!
بهنظر من منطقی است که اگر دانشجویان روزبهروز بیشتر از هوش مصنوعی برای تکالیف نوشتاری استفاده کنند، مدیران دانشگاهها به فکر حذف مدرسان انسانیِ رشته نوشتن بیفتند. آموزش عالی این روزها یک تجارت بزرگ است و مثل همه تجارتهای موفق، دانشگاهها هم دوست دارند جیبهایشان را پر کنند!
کشف خویشتن
خانم «سوان» درباره اینکه آیا اصلاً لزومی دارد در دانشگاهها اصول «نوشتن» تدریس شود، از چتجیپیتی میخواهد سه دلیل بیاورد که دانشگاه باید برنامههای آموزش نوشتن انسانی را حفظ کند. دلایل هوش مصنوعی جالب است: «۱- نوشتن همان اندیشیدن است. بدون انضباط ذهنیِ ساختاربندی ایدهها و استدلالها، دانشجویان نمیتوانند دقت یا کیفیت خروجی هوش مصنوعی را قضاوت کنند. ۲- صدا و اخلاق، هر دو اهمیت دارد. هوش مصنوعی میتواند سبک را تقلید کند، اما نمیتواند به دانشجویان بیاموزد که باورهای خود را بهطور مسئولانه بیان کنند. ۳- هوش مصنوعی سواد نوشتاری را ضروریتر میکند. برای استفاده درست از هوش مصنوعی، دانشجویان باید بدانند نوشتن چگونه کار میکند تا بتوانند خروجی را اصلاح و بررسی کنند و مطابقت دهند».
«لیز سوان» پس از این آزمایش میگوید البته هوش مصنوعی دلایل خوبی آورد، اما به یک نکته مهم اشاره نکرد: «نوشتن درواقع روشی برای کشف خویشتن است. نوشتن فرایند آگاه کردن ناخودآگاه است؛ بیرون کشیدن فرضیات مبهم و نیمهپخته، سوگیریها، شهود، ایدهها، نگرانیها و امیدها به سطح آگاهی. اغلب ما نمیدانیم دقیقاً به چه چیزی باور داریم تا وقتی که شروع به نوشتن میکنیم.
ما احساسات و تجربههایمان را به واژه، قصه و حتی به استدلال تبدیل میکنیم و از خلال این فرایند دشوار، شروع به احساس عمیقاً انسانی بودن میکنیم. نوشتن به مثابه اندیشیدن میتواند زمینهساز نوعی از کشف و شهود برای نویسنده باشد».
نویسنده یا کاربر هوش مصنوعی؟
خطر زیادهروی و ابتذال و انحراف در بهرهگیری از هوش مصنوعی، نکته دقیقی است که این استاد دانشگاه آمریکایی به زبان ساده از آن یاد میکند. درواقع او مخالف این نیست که در آموزش، پرورش، اداره امور جامعه، صنعت و... از هوش مصنوعی استفاده شود، بلکه از نحوه و میزان این استفاده، انتقاد میکند. اگر نظام آموزشی در هر جامعهای وظیفه و هدف اصلیاش تربیت متخصص، دانشمند، معلم، مهندس، دکتر و در یک کلام انسان اندیشمند باشد، استفاده بیرویه از هوش مصنوعی، کمکی به تحقق این هدف نخواهد کرد.
وقتی هنر و فضیلت «نوشتن» و اندیشیدن را به هوش مصنوعی واگذار میکنیم، نهتنها مرتکب تنبلی و بیصداقتی شدهایم؛ بلکه درواقع به واسطه هوش مصنوعی محدود و متوسط، از بصیرت منحصربهفرد انسانیمان چشمپوشی کردهایم. دستکم برای دانشجویانی که بهظاهر چهار سال از زندگی خود را وقف یادگیری و کشف خویشتن میکنند، این نهایتِ خود شکستن است.
امیدواریم دانشگاهها تصمیم بگیرند برنامههای آموزش نوشتن را حفظ کنند و نوشتن انسانی را بخش جداییناپذیر پرورش اندیشمندان آگاه و خودآگاه بدانند، چون هرچند هوش مصنوعی میتواند به جای ما «بنویسد»، اما این سبک و سیاق نوشتن و حاصل و نتیجه کار، رنگ و بو و نشانی از خودآگاهی و کشف خویشتن ندارد. فراموش نکنیم که جهان به انسانهای اندیشمندتر نیاز دارد، نه فقط به کاربران کارآمدترِ هوش مصنوعی!
نظر شما