مادر آن حضرت به نام امالبنین(س) است. حضرت تربیتیافتگان و یاران فراوانی دارد که مرحوم شیخ طوسی متوفی ۴۶۰ قمری در کتاب رجال خود به این افراد اشاره کرده است. یکی از آن افراد، شاعر پرآوازه و معروف دعبل خزاعی است. این شاعر بزرگ کوشید در سرودههایش فرهنگ و تمدن شیعی را در قالب شعر در دلها زنده کند. این ذاکر اهل بیت(ع) در سال ۱۴۸ یعنی سال شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق(ع) پا به عرصه گیتی گذاشت. او در سال ۲۴۶ دار فانی را وداع گفت و ۹۸ سال عمر کرد. وی امامهای هفتم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم را درک کرد. (مستدرکات علم رجال الحدیث، جلد ۳، صفحه ۳۷۲) مرحوم نجاشی در رجال خود صفحه ۱۶۲ از او به عنوان «مشهور فی أصحابنا» یاد کرده است.
دعبل در یکی از روزهای ماه محرم الحرام بر امام رضا(ع) وارد شد. وقتی چشم امام به او افتاد، فرمود: «مرحبا بک یا دعبل مرحبا بمادحنا و محبنا و مرحبا بناصرنا بیده ولسانه» (مستدرکات علم الرجال، جلد۳، صفحه ۳۷۲) در واقع امام رضا(ع) با این جملات او را ستود و رضایت خود را از او اعلام کرد. باید دانست دعبل افتخار سرودن اشعاری درباره غدیر خم را هم در پرونده خود ثبت کرده است. (به الغدیر جلد ۲، صفحه ۳۴۹ مراجعه کنید)
هدیه امام(ع) به دعبل
مرحوم نجاشی در رجال صفحه ۲۷۷ مینویسد: امام(ع) پیراهن خود را به دعبل هدیه داد و فرمود: «إحتفظ بهذا القمیص فقد صلیت فیه ألف رکعة وختمت فیه القرآن ألف ختمة» یعنی از این پیراهن محافظت کن؛ چرا که من در آن هزار رکعت نماز گزاردم و هزار مرتبه قرآن را ختم کردم. دو نکته از این بیان امام(ع) استفاده میشود: ۱. اهمیت دادن به قرائت و ختم قرآن. ۲. عدم تحریف قرآن؛ زیرا امام همان قرآنی که الان در دسترس ماست را ختم کرد. از این رو به قائلین به تحریف کتاب خدا قرآن باید گفت: آیا صحیح است که حضرت رضا(ع) قرآن تحریف شده را هزار مرتبه تلاوت و ختم کرده باشد؟
هدیه دوم امام به دعبل خزاعی
مرحوم شیخ مفید در الارشاد جلد ۲، صفحه ۲۶۳، شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ۲، صفحه ۲۶۳ و شیخ طوسی در امالی جلد یک، صفحه ۳۵۹ مینویسند روزی جناب دعبل خزاعی بر امام رضا(ع) وارد شد و گفت: قصیدهای سرودهام و تصمیم گرفتم آن را بر غیر از شما نخوانم. امام فرمود: بنشین؛ و وقتی مجلس خلوت شد فرمود آن را بخوان.
دعبل این طور شروع کرد: مدارس آیات خلت من تلاوة و منزل وحی مقفر العرصات... . این قصیده که به تائیه دعبل یا «مدارس آیات» مشهور است یکی از شاهکارهای شعری او است که در محضر امام رضا(ع) قرائت کرد. شعر را تا آخرین بیت برای امام خواند. وقتی به پایان ابیات رسید، امام برخاست و داخل حجره خود شد. پیشکار آن حضرت در حالی که پارچهای همراه ۶۰۰ دینار در دست داشت، آمد و حضرت به خادم فرمود: به دعبل بگو با این پولها هزینه سفرت را تأمین کن و عذر ما را بپذیر. دعبل گفت: به خدا نه به خاطر این خارج شدم و نه به خاطر پول شعر را سرودم؛ اما به امام بگو یکی از پیراهنهای خود را به من عنایت کند. خادم پولها را به امام داد. اما امام پولها را برگرداند و فرمود آنها را بگیر و یکی از پیراهنهای خود را هم به او داد. دعبل از نزد امام خارج شد تا به شهر قم رسید. وقتی مردمان قم او را دیدند، به او هزار دینار دادند تا آن را از او بگیرند اما او امتناع ورزید و گفت: به خدا سوگند حتی یک نخ از آن را به هزار دینار نمیدهم. دعبل از قم خارج شد اما مردم او را دنبال کردند و راه را بر او بستند و پیراهن را از او گرفتند. دعبل مراجعت کرد و درباره استرداد آن لباس با مردم صحبت کرد. آنها گفتند هرگز آن را برنمیگردانیم اما اگر بخواهی، هزار دینار به تو میدهیم. دعبل گفت: هزار دینار به همراه نخی از آن را بدهید. قبول کردند که هزار دینار با یک نخ از آن پیراهن را به دعبل بدهند. (ارشاد جلد ۲، صفحه ۲۶۳ و ۲۶۴)
امیدوارم هر یک از ما محبان امام رضا(ع) در زمینه کاری خود به گونهای رفتار کنیم که همچون دعبل مورد عنایت حضرت رضا(ع) قرار گیریم.
نظر شما