بارها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که فردوسی با سرودن حماسه ملی «شاهنامه» نقش بی‌بدیلی در زنده نگه داشتن و ماندگاری زبان فارسی ایفا کرده است. 

عیارسنجی خورشید کار شب‎پره نیست
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

چرا؟ چون این شاعر در دوران تسلط اعراب بر ایران و زمانه‌ای که زبان عربی زبان رسمی علم و فرهنگ بود، با سرودن اشعار فارسی خود، تاریخ و شکوه تمدن ایرانی را حفظ و جایگاه زبان فارسی را تثبیت کرد. اگر مردم ایران زمین با زبان فارسی صحبت می‌کنند بی‌شک همه ما وامدار زحمات ۳۰ساله فردوسی هستیم و خون دل‌هایی که او خورد تا میراثش را به دست ما برساند. گفته شده است روزی از محمد حسنین هیکل، نویسنده و روزنامه‌نگار مشهور مصری پرسیدند شما مصریان با آن پیشینه درخشان فرهنگی چه شد که عرب زبان شدید؟ گفت: «ما عرب زبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم». درباره عظمت کار فردوسی همین بس که دکتر خالقی مطلق؛ شاهنامه‌پژوه و مصحح شاهنامه معتقد است: «ما ملیت خودمان را مدیون زبان فارسی هستیم و زبان فارسی را نیز تا اندازه زیادی مدیون شاهنامه فردوسی هستیم».
با همین مقدمه می‌رویم سراغ جنجال تازه‌ای که زینب موسوی با اجرایش درباره فردوسی راه انداخته است.
موسوی که در سال‌های گذشته بیشتر با لهجه قمی و طنزهای اجتماعی و سیاسی شناخته می‌شد، این بار بی‌لهجه و با لحنی متفاوت رو به دوربین بخش‌هایی از شاهنامه فردوسی را بسیار توهین‌آمیز اجرا کرده است. کاربران فضای مجازی به خصوص اهالی فرهنگ و ادبیات از این پست موسوی برآشفته شده و عنوان کردند این اجرا توهین به فرهنگ و نمادهای ملی ایران بوده و موسوی با مسئله‌ای که اصلاً شوخی‌بردار نیست گستاخی کرده است. واکنش کاربران در فضای مجازی نیز نشان می‌دهد جامعه نسبت به هویت فرهنگی و نمادهایی چون شاهنامه و شاعر بزرگ ایرانی حساسیت بالایی دارد و حاضر نیست مرزهای طنز، بهانه‌ای برای اجرایی به مفاخر ملی شود. پس از پست زینب موسوی، اینستاگرام و شبکه اجتماعی ایکس پر شد از واکنش‌های منفی نسبت به اجرای این طنزپرداز که به نوعی توهین تلقی شد. پست موسوی نه تنها خنده بر لب کسی نیاورد که بسیاری را عصبانی کرد. حتی افرادی مانند مهدی تدینی گفتند او برای چند لایک بیشتر دریوزگی کرده است. اما مهم‌ترین واکنش را استاد شفیعی‌ کدکنی داشت. صفحه منسوب به این نویسنده و پژوهشگر در واکنش به این توهین نوشت: زمانه بس که پلید و مسخره شد/ عیارسنجی خورشید کار شب‎پره شد.

شوخی‌ها و الفاظ رکیک موسوی تازگی ندارد

علیه زینب موسوی خالق شخصیت «امپراطور کوزکو» بارها اعلام جرم شده، صفحه متعلق به او بسته شده و معمولاً به دلیل شوخی‌ها و الفاظ رکیکی که استفاده می‌کند تحت پیگرد قرار می‌گیرد. اما این بار زینب موسوی برای موردی از سوی طیف‌های مختلف مورد نکوهش قرار گرفته که جرم او شاکی خصوصی ندارد بلکه شاکی او مدعی‌العموم است. فردوسی قرن‌ها پیش از این خاک رخت بربسته است اما میراثداران این شاعر قطعاً برای این توهین به راحتی و آسودگی دست از سر زینب موسوی برنخواهند داشت. با این ‌حال بعضی از واکنش‌ها به پست زینب موسوی قابل تأمل است. کاربری گفته است: «طنز زینب موسوی حداقل یه فایده بزرگ داشت؛ خیلی‌ها تازه فهمیدن فردوسی شاعر بوده نه فقط اسم یه خیابون، ایستگاه مترو یا نهایتش مقبره شجریان».
کاربر دیگری گفته است: «بخش بزرگی از کسانی که علیه زینب موسوی می‌نویسند شاهنامه رو هیچ وقت از نزدیک ندیدن، شناختشون از فردوسی خلاصه می‌شه به چند تا اسم رستم و اسفندیار و سهراب و همین!».

فردوسی را چقدر می‌شناسیم؟

ویدئو زینب موسوی را که می‌بینیم حالمان بد می‌شود، انگار یک جایی از تن و بدنمان درد می‌گیرد و برآشفته می‌شویم اما نمی‌دانیم این درد برای چیست و دقیقاً چرا از حرف‌های او خوشمان نیامده است.لازم است در همین لحظه هر کدام از ما این سؤال را از خودمان بپرسیم که فردوسی را چقدر می‌شناسیم؟ پاسخ این پرسش بسیار دردناک است. قطعاً ما شناخت زیادی از فردوسی نداریم فقط می‌دانیم فردوسی شاعر بزرگی است که کار مهمی کرده و باید قدر آن را دانست و برای نشان دادن همین قدرشناسی است که هجمه علیه زینب موسوی به راه افتاده است به بیانی باید گفت این هجمه بیشتر از آنکه از روی آگاهی باشد واکنشی احساسی به پست او است. ما نسبت به فردوسی و کار سترگ او آگاهی نداریم فقط می‌دانیم به فردوسی توهین شده و دلمان از این توهین به درد آمده است. حالا یک پرسش دردناک دیگر؛ ما به عنوان یک ایرانی چقدر قدر و منزلت مفاخرمان را می‌دانیم؟ از همان قرن‌های گذشته تا به امروز چقدر این بزرگان را شناخته‌ایم؟ این همه کتاب درباره منش و روش این بزرگان منتشر شده، کدام یک را خوانده‌ایم؟ شناخت ما محدود شده به اینکه گاهی در سفرها به مقبره‌های این بزرگان برویم و چند عکس بگیریم برای تولید محتوای صفحات مجازی‌مان در حد انتشار یک عکس و نه بیشتر، تازه آن هم اگر برویم!
این مطالبه آگاهی فقط قرار نیست گریبان مردم را بگیرد که بخش زیادی از این بی‌تفاوتی نسبت به شناخت مفاخر به دلیل سوءمدیریت‌های فرهنگی است. اگر دولتمردان دیروز و امروز سری به مقبره بزرگان فرهنگ و ادب و هنر این سرزمین بزنند و حال و روز مدفن‌ها و مقبره‌های این بزرگان را ببینند خودشان متوجه می‌شوند در مسندهایی که روز و روزگاری بوده‌اند و حالا هم هستند چه خدماتی می‌توانستند انجام بدهند که نداده‌اند و نتیجه این می‌شود که حالا بزرگ و کوچک این سرزمین نه فردوسی را می‌شناسد و نه می‌تواند شاهنامه‌اش را از رو بخواند فقط وقتی امپراطور کوزکوها پایشان را از حد مجاز درازتر می‌کنند و برای گدایی چند لایک بیشتر و جمع کردن چند فالوور چنین خبط‌هایی انجام دهند، قلبش به درد می‌آید. نمی‌دانم تازگی‌ها سری زده‌اید به آرامگاه‌های فردوسی، خیام، عطار و... و حال و روز مقبره‌های این شاعران را دیده‌اید؟فقط باید چشم دوخت به آرامگاه‌های این قله‌های بزرگ و غفلتی که همه این سال‌ها در حق آن‌ها شده است. محل دفن این بزرگان چقدر می‌تواند جذب گردشگر کند؟
چقدر می‌تواند محل شناخت و گردش مردمان خودمان باشد اما بروید ببینید اوضاع و احوال طوس؛ مقبره فردوسی یا آرامگاه خیام و عطار را!
البته اگر صفحات شخصی همین دولتمردان را بجورید و الفاظ رکیک، زشت و بی‌ادبی‌هایی که برای میز و قدرت از دست رفتنی‌شان نثار هم می‌کنند را بخوانید و ببینید، متوجه می‌شوید قرار نیست این آقایان با بزرگانی مثل فردوسی صنمی داشته باشند!

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha