احمد غزالی، برادر کوچکتر «محمد غزالی» است. هر دو برادر، نخستین تعالیم تصوف را نزد مردی به نام «ابوحامد احمد محمد رادکانی» آموختند. سپس برای فراگیری فقه به «نظامیه» نیشابور کوچ کردند که از مدارس پررونق آن روزگار بود؛ مدارسی حاصل دانشدوستی «خواجه نظامالملک طوسی» که در شهرهای بزرگ، از بغداد تا نیشابور، پا گرفته بود. در نیشابور، محمد، به شاگردی «امامالحرمین جوینی» دانشمند نامدار خراسانی در آمد و احمد غزالی که مشربی عارفانه و عاشقانه داشت، شاگرد «ابوبکر نساج طوسی» شد؛ عارف نامدار دشت توس که در نیشابور رحل اقامت افکنده بود. او سالها در مقام شاگردی ماند و پس از مرگ ابوبکر نساج با کولهباری که از شاگردی پیران خراسانی اندوخته بود، راهی سفر به دور و نزدیک شد.
احمد غزالی «سوانحالعشاق» را که نامدارترین کتاب اوست، احتمالاً در همین روزگار نوشته است؛ کتابی که برای نخستینبار، چهرهای عاشقانه از عرفان ارائه کرده است؛
«چون عاشق، معشوق را بیند، اضطرابی در وی پیدا شود، زیرا که هستی او، عاریت است و روی در قبیله نیستی دارد. وجود او، در وجد، مضطرب شود تا با حقیقتِ کار نشیند. و هنوز تمام، پخته نیست. چون تمام پخته شود، در التقا از خود غایب شود، زیرا که چون عاشق پخته شد در عشق، و عشق نهادِ او را بگشاد، چون طلایه وصال پیدا شود، وجود او رخت بربندد، به قدر پختگی او در کار».
غزالی در سفرهای بیپایانش به هر شهری که پا میگذاشت، مجالس وعظ برپا میکرد و مشتاقانی که آوازه موعظههای او را شنیده بودند برگرداگردش جمع میشدند. به زودی، نام بلند او در بخشهای بسیاری از جهان اسلام، پراکنده شد.
در همین سالها امام محمد غزالی که در نظامیه بغداد، درس میگفت، به شوریدگی درافتاد و کرسی وعظ خود را به برادر وانهاد. احمد غزالی، چندی در بغداد ماند و پس از آن، دوباره راه سفر را پیش گرفت.
او در یکی از همین سفرها در قزوین درگذشت و پیکرش همانجا، دور از دشت توس، به خاک سپرده شد؛ هرچند «حمدالله مستوفی» در میانه قرن هشتم، در گزارش جغرافیایی خود در «نزههالقلوب» به قبر احمد غزالی در کنار قبر امام محمد غزالی اشاره میکند که در گورستان حاشیه تابران جا گرفته است؛ که این البته میتواند سهوی باشد که بر قلم او رفته است.
استاد «نصرالله پورجوادی» که مصحح بسیاری از آثار غزالی است، شعر و ادب فارسی را وامدار این عارف نامدار دشت توس میداند. او معتقد است از آنجا که احمد غزالی نخستین کسی است که طریقت تصوف عاشقانه را - که اساس شعر عاشقانه فارسی هم هست - در خراسان شرح و بسط داد، از همین رهگذر تأثیری عمیق بر ادبیات عرفانی ما از خود به جا گذاشته است؛ آنجا که بسیاری از مضامینی را که شاعرانی صوفی همچون عطار، عراقی و حافظ به کار بردهاند، میتوان در آثار این عارف دشت توس پیدا کرد. به تعبیر استاد پورجوادی «هر عارفی که پس از احمد غزالی از عشق سخن گفته به نحوی تحت تأثیر او و آثارش بوده است».
۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۶
کد خبر: ۱۰۹۱۷۴۱
شعر و ادب فارسی وامدار این عارف نامدار دشت توس است
احمد غزالی؛ مروج عرفان عاشقانه
حسن احمدیفرد، روزنامهنگار
در میانه عمر «ابوعلی فارمدی» که طریقت عرفان را در دشت توس گسترانید، «احمد غزالی» در روستایی نزدیک شهر تابران به دنیا آمد؛ آبادی کمرونقی احتمالاً به نام «غزال» یا «غزّال» که امروز نشانهای از آن، در دست نیست.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما