۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۰
کد خبر: ۱۰۹۲۰۹۱

فرقه اُشو با ظاهری جذاب و شعارهایی فریبنده درباره شادی و معنویت، بستری برای انحراف فکری و اخلاقی فراهم کرده است.آموزه‌های این جریان بیش از آنکه راهی به سوی حقیقت باشند،مجموعه‌ای از تناقض‌گویی‌ها، کفرگویی‌ها و نفی ارزش‌های الهی و انسانی به شمار میروند

وقتی معنویت با اُشو به ابتذال می‌رسد
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

«اُشو» یا همان «راجنیش چاندرا موهان» از چهره‌های شبه‌معنوی هند معاصر است که با ادعاهای روشن‌ضمیری و آموزه‌های متناقض، در پی جایگزین کردن معنویت اصیل با لذت‌گرایی و بی‌بندوباری بود. او با نفی خدا، شریعت و عقلانیت، به توهین به ادیان الهی و حتی پیامبر اسلام (ص) پرداخت و نظام خانواده را بنیانی ساختگی معرفی کرد. میراث فکری او نه معنویت راستین، بلکه ترکیبی از کفرگویی، نفسانیت و ترویج بی‌قیدی است که آثار مخرب اجتماعی و اعتقادی به‌جا گذاشته است.

زندگینامه

«راجنیش چاندرا موهان» که بعدها به «اُشو» معروف شد، عارف و فیلسوف نمای معاصر هندی بود؛ وی مدعی روشن ضمیری و هدایت افراد برای رسیدن به خوشبختی آرامش و آزادی شد.

او در سال ۱۹۸۱م جهت درمان بیماری جسمی خود به کشور آمریکا رفت و در آنجا حدود پنج سال اقامت داشت. دولت آمریکا «راجنیش چاندرا» - این بت به ظاهر معنوی - را در سال ۱۹۸۶م به دلیل نقض قانون مهاجرت و فساد اخلاقی (۱) مجبور کرد که به هند بازگردد.

وی چهار سال بعد یعنی در ۱۹ ژانویه سال ۱۹۹۰م از دنیا رفت. مَشرب و روش «اُشو» به عنوان یک شبه معنویت، با خاستگاه شرقی، ترغیب به سوی جدی نبودن، بی هدفی، خندیدن، تفریحهای بی مورد و رقصیدن (۲) است.

این مشرب همه کائنات را یک شوخی دانسته (۳) و خدا را همیشه در حال شوخی کردن ترسیم کرده و می گوید: «خداوند همیشه در حال شوخی است به زندگی خودت نگاه کن؛ خنده آور است! به زندگی دیگران نگاه کن؛ همه اش را شوخی خواهی یافت، شوخی، شوخی، شوخی. جدیت بیماری است. جدیت را با معنویت هیچ سروکاری نیست. معنویت، خنده و نشاط و تفریح است. (۴)

خدا در اندیشه اُشو

هر چند در این شبه معنویت تعابیر مختلف و توصیفات گوناگونی درباره خدا آمده ولی خدایی که اشو تصویر کرده نه تنها به خالق لایزال شبیه نبوده بلکه ساخته و پرداخته ذهن انسانی ضعیف است. او معتقد است ژاپن چیزهایی را خلق کرده که خدا در هنگام خلقت عالم نتوانسته است بیافریند!!! (۵)

وی در اظهارات متناقض گاه همه موجودات را خدا می گوید میداند و میگوید «همه خدا هستند»(٦)

گاه خدا را یک مفهوم ذهنی پنداشته و می گوید: «هستی دم دست تو است و خدا فقط در ذهنت وجود دارد یک مفهوم است و وجود عینی ندارد.»(۷)

گاه انسان را خدا معرفی کرده و می گوید: تو در واقعیت یک خدا هستی؛ (۸) پهناوری انسان مدرک و دلیل اثبات وجود خدا است. خدا نام دیگر وسعت و پهناوری انسان است.» (۹)

وی در کتاب «راز بزرگ» در حالی به مریدانش می‌گوید: «اگر از من می‌پرسید، من به شما می گویم خدا را فراموش کنید، حقیقت را فراموش کنید» که خود نیز نتوانسته حقیقت را بفهمد و معلوم نیست از تعابیر وی و تعلیماتش چه چیز به دست می آید؟ ضمن اینکه این گونه سخنان جز لفاظی، خود بزرگ بینی، نفسانیت و راندن کلمات کفر آمیز بر زبان حاصل و نتیجه دیگری ندارد.

دشمنی اُشو با ادیان الهی

اُشو با تمامی ادیان دشمن بود، مگر جایی که ادیان در راستای نظریات او باشند. وی می گوید: «همه آئینها بر پایهٔ دستاویزی ساختگی بنا شده است.» (۱۰)

او ادیان را دروغ گو خطاب کرده و میگوید: «از آن زمان که دین، دل مشغولی بوده است؛ همگان دارند دروغ می گویند. مسیحیان، یهودیان جینها... همگان در حال دروغ گفتن هستند.» (۱۱)

اُشو علاوه بر دشمنی با ادیان، راه های ساختن دین‌های جدید منظور نظر خود را آموزش داده و می گوید: «می‌توان دستاویزهای تازه ای به بار آورده و دین‌های تازه‌ای پدید آورد. دستاویزهای کهنه فرسوده می‌شوند. دروغهای کهنه از رنگ و بو می‌افتند و به دروغهای نوتری نیاز خواهد بود.» (۱۲)

هر چند در تعالیم اُشو، شریعت به معنای مصطلح موجود نیست اما او از پیروانش کارهایی خواسته که اساس تعالیم عملی شریعت را در بردارد وی خطاب به پیروانش می گوید: این کلمه را به یاد داشته باشید: در شریعت شما بیچاره می‌مانید، چون در کنار یک پیکر بی جان قرار می گیرید.» (۱۳)

توهین به پیامبر اسلام (صلی الله‌علیه و آله وسلم)

وی با وقاحت تمام بعثت پیامبر اسلام را اینگونه توصیف می کند: «سال ٦١٠ میلادی، محمد در غاری در کوهستان حرا بود. همین که نخستین تجربه معنوی اش را درک کرد از اینکه مبادا دیوانه یا شاعر شده باشد ترسید؛ پس با اضطراب به نزد همسرش رفت و با ترس گفت: اندوهی دارم. من شاعرم یا جن زده؟ او حتی برای از بین بردن خود به فکر پرت کردن خود از صخره های بلند هم افتاده بود. این حالت برای او مثل یک ضربه روحی قوی مثل نیروی بزرگی از عشق بود. او به مدت ۳ روز مدام در حال لرزیدن بود. طوری که انگار به تب عمیق و خطرناکی مبتلا شده بود. او ترسیده بود، فکر میکرد که شاعر یا دیوانه شده است. در اثر این تجربه در محمد چشمه صوفیگری جوشیدن می گیرد. همیشه هر دو حالت شاعری و دیوانگی با هم همراه بوده است. او هر دو بود. او هم شاعر و هم دیوانه بود. او دیوانه و عارف شده بود.» (١٤)

این همه در حالی است که پیامبر اکرم هیچ گاه صوفی‌گری به معنای مورد نظر اُشو را ترویج نکرد و امامان معصوم جانشینان او نیز آن را نفی کردند. پیامبر اسلام هیچ گاه از دایره عقلانیت خارج نشد، بلکه ملحدانی همچون اشو در آن زمان نسبت جنون را به ایشان داده و خداوند آن را نفی کرد

نگاه منفی نسبت به فلسفه

در حالی که فرق بین ما و حیوانات در تفکر و اندیشیدن است و علوم پایه تماماً بر تفکر و فلسفه بنا گذاشته شده، اُشو فلسفه و منطق را نفی می‌کرد تا بتواند در جهت حرکت به سوی عرفان ضد تعقل قدم بردارد.

وی با تشبیه فیلسوفان به سگ (۱۵) می گوید:

«شاید در آینده ابداً نشانی از فلسفه نباشد یا اگر هم باشد تنها در دیوانه خانه ها بتوان سراغی از آن گرفت» (۱۶)

اما جالب است بدانید که اُشو با وجود خار و خفیف کردن فلسفه و فیلسوفان به برخی از فلاسفه که می‌رسد نه تنها حرفهایشان را چرند ندانسته بلکه آنها را پیامبران زمان نیز می خواند. این فلاسفه در واقع کسانی هستند که در مقابل ادیان به خصوص مسیحیت ایستاده اند و حرفهایی در مورد خدا نیز گفته اند.

او می گوید:

«پیامبران واقعی ما اینها هستند - فوئر باخ، مارکس، نیچه فروید داروین - و این افراد کل ساختار را کل بنا را، کل الگوی باورها را خراب کرده اند. می خواهم به شما بگویم که آنها خدمت بزرگی به بشریت کرده اند.»(۱۷)

اشو و خانواده

در جای جای شبه معنویت اُشو، انسان تشویق به زندگی مادی و لذت بردن از لذایذ آن می‌شود.اُشو سعی می‌کرد هرگونه محدودیتی را بردارد تا جایی که ازدواج و خانواده را بَد دانسته و معتقد بود که در باب مسائل زناشویی همه انسانها باید مانند حیوانات زندگی کرده و محدودیتی در روابط جنسی نداشته باشند.

وی ازدواج را مصنوعی و ساخته انسان (۱۸) دانسته و آن را ریشه همه مشکلات و ظلم به زنان (۱۹) معرفی کرده (۲۰) و جهت رسیدن به زندگی اشتراکی بشر به دنبال از بین بردن نظام خانواده (۲۱) بود.

او می گفت: «در خانواده جهانی، برای بچه دار شدن به جای ازدواج رسمی تلقیح مصنوعی جایگزین می شود. اصولاً بچه ها به کمون تعلق دارند؛ نه به پدر و مادرها (۲۲) .. تلقیح مصنوعی، تنها شیوه علمی برای داشتن بهترین اولاد است. ما باید این اندیشه کهنه را از سرمان بیرون کنیم که می‌گوید: «من پدر هستم» (۲۳)

اما سؤالی که مطرح است این است که آیا زندگی اشتراکی و آزادی مطلقی که اُشو از آن صحبت می‌کند، حتی در میان حیوانات وجود دارد؟!

نقض خود

اشو بارها به مریدانش یادآور میشد که حرفهای متناقض زیاد دارد و هوادارانش باید او را اینگونه بپذیرند و با همین مرام ادامه دهند.

وی می‌گفت:

من خودم را نقض میکنم وقتش رسیده که شما این را درک کنید! من نقض کردن خودم را ادامه خواهم داد. این یکی از راه‌هایی است که استفاده می‌کنم.

من به نقض کردن خودم ادامه می‌دهم و هر چه را که گفته‌ام نقض خواهم کرد. حتی یک جمله را باقی نمی‌‍گذارم که نقض نکنم این یک روش است.... من به شما فلسفه یاد نمیدهم. اگر من فیلسوف بودم هرگز تناقض گویی نمی‌کردم. همیشه یک جور حرف میزدم فوقش این است که مرا شاعر بخوانی. (٢٤)

خوشبختانه اشو، تکلیف پیروان خویش را روشن نموده؛ آنجا که گفته است:

«حقیقت از کسی به کس دیگر منتقل نمی‌شود.... هر چه دیگران به تو یاد می دهند، دست بالا می‌تواند یک دروغ زیبا باشد.» (۲۵)

در نتیجه از آنجا که اُشو تمامی باورها را مانع حقیقت می‌داند (۲۶) - باور به گفته های او نیز لازم نیست و دست بالا، یک دروغ زیباست!!!

پی‌نوشت ها:

۱. اسناد سازمان اتباع خارجه آمریکا که وزارت امور خارجه هند نیز آنها را تأیید کرده است، نشان می دهد که اشو به دلیل فساد اخلاقی از آمریکا اخراج شده است. (آفتاب و سایه ها محمد تقی فعالی، ص ۳۱۱)

۲. حق با زرتشت است هنگامی که میگوید: «من تنها میتوانم به خدایی ایمان بیاورم که قادر به رقصیدن است.» مایلم که به آن اضافه کنم «اگر قادر به رقصیدنید، پس خدا می شوید» (کتاب معبودی رقصان، اشو، صفحه آخر به نقل از کتاب نگرشی بر آراء و اندیشه های اشو، محمدتقی فعالی، ص ۲۰۸)

۳. الماسهای اشو، اشو، ترجمه: مرجان فرجی، ص ۱۰۵

۴.همان، ص ۲۰ و ۶۶

۵.آینده طلایی اشو، ترجمه مرجان فرجی ص ۸۰ و ۸۲

۶.عشق پرنده ای آزاد است اشو ترجمه: مجید پزشکی، ص ۹۹

۷.زندگی موهبتی الهی است ترجمه: مجید پزشکی، ص ۲۶-۲۸

۸.همان ۵۳

۹. همان، ۵۹

۱۰. مراقبه هند وجد و سرور، اشو، ترجمه: فرامرز جواهری نیا، ص ۲۰

۱۱. اینک بر که ای کهن اشو، ص ۹۱

۱۲.مراقبه هند وجد و سرور، اشو، ترجمه: فرامرز جواهری نیا، ص ۲۰

۱۳.آواز سکوت، اشو، ترجمه: میر جواد سید حسینی، ص ۸۰

۱۴.اینک بر که ای کهن اشو، ص ۳۷

۱۵. راز بزرگ اشو، ص ۲۴۹

۱۶.آواز سکوت اشو، ترجمه میر جواد سید حسینی، ص ۲۰۸ و ۲۰۹

۱۷.همان ص ۱۷۷

۱۸. راز، اشو، ج ۱، ص ۷۸

۱۹. تعهد را نمی توان تحمیل کرد؛ این یکی از مشکلات ریشه ای در روابط انسانها است. مردها بیش تر نیاز به آزادی دارند و زنها بیشتر به عشق نیاز دارند تا آزادی این مشکلات در روابط تمامی زوجها در سراسر دنیا وجود دارد. اشو در هوای اشراق ص (۳۶۴) البته منظور اشو از اسارت این نیست که مردان به زنان ظلم میکنند بلکه منظورش این است که با انجام ازدواج مردان زنان را مجبور میکنند که فقط با یک مرد عمل زناشویی انجام دهند و این یعنی اسارت زن در دست مرد؟ (اشو، آفتاب در سایه، ص ۱۴۰)

۲۰.شهامت، اشو، ص ۲۰

۲۱. همان ۱۰۰

۲۲.همان ۱۰۰

۲۳. آینده طلایی اشو، ص ۸۸

۲۴. یوگا از ابتدا تا انتها اشو، ص ۱۱۱

۲۵.من درس شهامت می‌دهم، اشو، ص ۷۰

۲۶.با خود یکی شو، اُشو، ص ۴۵ و پرواز در تنهایی، اُشو، ص ۱۰۹

منبع: پایگاه جامع فرق وادیان و مذاهب

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha