ایالات متحده با بهرهگیری از نیروی دریایی و فشار اقتصادی، بهسان دزد دریایی مدرن، در پی تثبیت سلطه بر حاکمیت ونزوئلاست. اعزام سه ناوشکن مجهز به سامانه ایجس -یواساس گریولی، یواساس جیسون دانهام و یواساس سامپسون- همراه با کشتیهای تهاجمی آبیخاکی یواساس سن آنتونیو، یواساس ایوو جیما و یواساس فورت لادردیل، با ۴هزارو۵۰۰ نیروی نظامی، از جمله ۲هزارو۲۰۰ تفنگدار دریایی، نشانهای از تشدید تنشهاست. ایالات متحده مدعی است این نمایش قدرت، کارتلهای مواد مخدر مانند کارتل خورشید و ترن د آرگوآ را هدف قرار داده است. اما افزایش جایزه دستگیری نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا به ۵۰میلیون دلار و اتهامهای نارکوتروریسم، حاکی از هدفی عمیقتر است: تسلط بر ذخایر عظیم نفتی ونزوئلا و نفوذ ژئوپلیتیک در منطقهای که به سمت چین و روسیه متمایل شده است.
بازگشت به دوران «کشتیهای توپدار»
زمانی کشتیهای توپدار مهمترین سلاح کشورهای استعمارگر برای چپاول کشورهای هدف بود. حالا ایالات متحده حضور دریایی خود را با ادعای مبارزه با قاچاق موادمخدر توجیه میکند و مادورو را رهبر کارتل خورشید میخواند که به ادعای آنها با ترن د آرگوآ و کارتل سینالوآ مکزیک مرتبط است. اما شواهد این ادعاها مبهم است. منابع اطلاعاتی ایالات متحده درباره کنترل مستقیم دولت ونزوئلا بر این گروهها تردید دارند و روایت «نارکوتروریسم» را بهانهای برای اهداف دیگر میدانند. این الگو یادآور مداخلات تاریخی ایالات متحده در پاناما (۱۹۸۹) است که اتهامهای موادمخدر، پوششی برای اهداف استراتژیک بود. هدف اصلی، ذخایر ۳۰۰ میلیارد بشکهای نفت ونزوئلاست که چین بهتازگی با قراردادی یکمیلیارد دلاری برای بهرهبرداری از آن وارد عمل شده است.
راهبرد «فشار حداکثری» دولت ترامپ، با تحریمها، کیفرخواستها و نمایش نظامی، احیا شده است. انتصاب مارکو روبیو بهعنوان وزیر امور خارجه که از مدافعان مداخله است، گمانهزنیها درباره تغییر رژیم را تقویت کرده است. منتقدان، این استقرار نظامی را «عملیات روانی آماتور» میخوانند، نمایشی برای فشار بر مادورو برای امتیازدهی در زمینه مهاجرت یا انتخابات. تحریمهای ایالات متحده اقتصاد ونزوئلا را فلج و از سال ۲۰۱۳، تعداد ۷/۷ میلیون نفر را وادار به مهاجرت کرده است.
مشکل اصلی؛ جمهوریهای بولیواری
در قلب این مناقشه، میراث جمهوریهای بولیواری قرار دارد، پروژهای که هوگو چاوز آغاز کرد و مادورو ادامه داد. این مدل سوسیالیستی، با وعده بازتوزیع ثروت نفتی و مقاومت در برابر ایالات متحده، به دلیل سوءمدیریت، فساد و وابستگی به نفت، به بحران انجامید. اقتصاد ونزوئلا از سال ۲۰۱۳ بیش از ۶۰درصد کوچکتر شده و تورم در سال ۲۰۱۸ به ۷/۱میلیون درصد رسید.
پایبندی مادورو به اصول بولیواری -کنترل متمرکز، ملیسازی صنایع و تقابل با غرب- ونزوئلا را منزوی کرده است. انتخابات مورد مناقشه ۲۰۲۴ که با اتهامهای تقلب همراه بود، او را به چین، روسیه و ایران وابستهتر کرد. مادورو، حضور نظامی ایالات متحده را تهدیدی علیه حاکمیت میداند و ۵/۴ میلیون شبهنظامی و ۱۵هزار سرباز را بسیج کرده است. اما این گفتمان، ناکامیهای داخلی مانند ناتوانی در تنوعبخشی به اقتصاد را پنهان میکند. تهاجم ایالات متحده، روایت مادورو را تقویت کرده و او را بهعنوان مدافع در برابر سلطه خارجی نشان میدهد.
مقاومت تحت محاصره
مادورو با بسیج شبهنظامیان و استقرار سربازان در مرز کلمبیا، همراه با گشتهای دریایی و پهپادی، به ایالات متحده بهعنوان امپریالیست متجاوز پاسخ داده است. او با تحریک حس ملیگرایی، از ناکامیهای رژیم خود -فروپاشی اقتصادی و انتخابات تقلبی- چشمپوشی میکند. تحریمهای ایالات متحده، درآمدهای نفتی ونزوئلا را کاهش داده و بحران انسانی را تشدید کرده است.
اما واکنش مادورو نمایشی است. ارتش ونزوئلا با رتبه پنجاهم جهانی، توان رقابت با قدرت نظامی ایالات متحده را ندارد. وابستگی به چین، روسیه و ایران، نشانه ناامیدی است و این متحدان بعید است خطر رویارویی مستقیم را بپذیرند. بسیج شبهنظامیان بیشتر پروپاگانداست تا دفاع عملی، در حالی که اقتصاد ونزوئلا در آستانه فروپاشی است.
کارائیب؛ میدان نبرد ژئوپلیتیک
اقدامات ایالات متحده، منطقه را متأثر کرده است. مکزیک و کوبا این استقرار نظامی را محکوم کرده و درباره بیثباتی کارائیب هشدار دادهاند. درخواست ونزوئلا از سازمان ملل و مخالفت محتاطانه چین، نگرانی جهانی از یکجانبهگرایی ایالات متحده را نشان میدهد. خطر درگیری تصادفی بالاست، هرچند جنگ آشکار بدون تأیید کنگره بعید است. کشورهای آمریکای لاتین دیپلماسی را به تقابل ترجیح میدهند.
رفتار دزدانه ایالات متحده، یادآور دکترین مونرو است که آمریکای لاتین را حیاط خلوت میدانست. نفوذ چین در بخش نفت ونزوئلا، هژمونی ایالات متحده را به چالش کشیده و کارائیب را به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل کرده است.
هزینه انسانی
قربانیان این دزدی دریایی، مردم ونزوئلا هستند. تحریمها و سوءمدیریت مادورو، فاجعهای انسانی به بار آورده است: ۸۰ درصد مردم در فقرند و کالاهای اساسی کمیاب است. نمایش نظامی ایالات متحده، رژیم مادورو را تقویت میکند، زیرا او از تهدیدهای خارجی برای سرکوب بهره میبرد. دیپلماسی با میانجیگری طرفهایی مانند نروژ میتواند راهحل باشد، اما هر دو طرف به قدرتنمایی علاقهمندند.
استقرار دریایی ایالات متحده، درباره تسلط بر منابع و ژئوپلیتیک است، نه مواد مخدر. این رویکرد، ونزوئلا را بیثباتتر و مادورو را تقویت میکند. ناکامیهای بولیواری، ونزوئلا را آسیبپذیر کرده، اما مردم هزینه این تقابل را میپردازند. دیپلماسی، نه کشتیهای جنگی، راه ثبات است، اما اکنون، دزدان دریایی مدرن کارائیب حاکماند.
نظر شما