بعضی نامها یادآور عظمت و شجاعتاند و برخی تداعیکننده ظلم و نفرت؛ اینکه در کدام دسته قرار بگیریم حتماً بنا به انتخاب و نحوه عملکرد ماست. انتخاب و عملکردی که موجب میشود از ما نام نیکی در تاریخ بماند یا نامی تاریک. در گزارش امروز بنا به تقویم شیعی به نام تاریکی خواهیم پرداخت که هر چند شهره است، اما شر مطلق نام گرفته است. ۱۴ ربیعالاول سالروز مرگ یزید بن معاویه بن ابیسفیان (۲۶-۶۴ق) دومین حاکم اموی است. یزید با تعیین خلیفه سابق، یعنی پدرش معاویه و بدون دخالت مردم و رأی و مشورت آنان به حکومت رسید. او پس از پدرش معاویه، سه سال و هشت ماه حکومت کرد و در این مدت دست به اقدامات شوم زیادی زد. در مورد شخصیت و منش او با توجه به بستر تربیتیاش موارد چندی بیان شده که در ادامه این موارد را مرور میکنیم.
یزید، دیکتاتوری خونریز با طبع شاعرانه
یزید از چهرههای منفور نزد شیعیان است. او نخستین کسی بود که برخلاف سنت خلفای پیشین، با انتصاب پدرش و به صورت موروثی به خلافت رسید. همچنین برگزیدن او برخلاف صلحنامه امام حسن(ع) با معاویه بود. اما این تنها نکتهای نبود که عدم صلاحیت او را برای نشستن بر مسند خلافت مسلمانان نشان میداد. براساس منابع تاریخی، یزید به صورت آشکارا شراب مینوشید و طبعی شاعرانه داشت. تمام مذاهب اسلامی با استناد به نصّ قرآن، همه انواع مسکرات را نجس و حرام میدانند و شرابخوار را فاسق و کسی که آن را حلال بداند کافر دانستهاند. محیالدین نووی در کتاب یحیی بن شرف النووی، روضة الطالبین، باب حدّ شاربالخمر میگوید: «شرب الخمر من کبائر المحرّمات... ویفسق شاربه، ویلزمه الحدّ، ومن استحلّه کفر...؛ ابننجیم مصری شرابخوار را از عدالت ساقط و کسی که آن را حلال بداند، کافر میشمرد». (یحیی بن شرف النووی، روضةالطالبین، ج۱۰، ص۱۶۸) در منابع دیگر هم آمده است: «یکفّر مستحلّها، و سقوط العدالة انّما هو سبب شربها؛ کسی که خمر را حلال بداند، کافر به شمار آمده و در صورت شرب آن، از عدالت ساقط میشود». (زینالدین بن ابراهیم بن محمد نجیم المصری، البحرالرائق، ج۷، ص۸۷) از دیگر عادتهای یزید که در تاریخ ثبت شده، مربوط به بوزینهای است که نزد یزید بسیار ارزشمند بود تا آنجا که بر تنش لباسهای ابریشمی میکردند و جایگاهی مشخص داشت. آمده است یزید این میمون را بر خر یا اسب سوار میکرد و در خصوص سوارکاری او اشعاری نیز سروده است. همچنین در مورد مرگ این میمون که در حین سوارکاری اتفاق افتاد، در تاریخ آمده است یزید با دلشکستگی فراوان میمون را به خاک سپرد و برای او مراسم گرفت و در تشییع او افرادی چند حضور داشتند.
تنها سه سال و سه جنایت هولناک
گفتیم که یزید پس از پدرش معاویه، سه سال و هشت ماه حکومت کرد و همین مدت کوتاه برای شخصیتی چون او کافی بود تا کارهای شومی را به انجام برساند. کارهای او در این سه سال، سرآغاز بسیاری از مخالفتها ضد خلفای بنیامیه و سقوط حکومت آنان بود. بنا بر منابع تاریخی، یزید در زمان حکومتش هرگونه مخالفتی را سرکوب میکرد. در روز نخست، نامهای به حاکم مدینه نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع کرد و به او دستور داد از حسین بن علی(ع) و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابیبکر و عبدالله بن زبیر به زور بیعت بگیرد و هر کسی نپذیرفت، گردنش را بزند. آنچه رفته است را میدانیم و داغش را بر دل داریم. آری یزید در سال اول حکومتش امام حسین(ع) و اهل بیت او را شهید کرد. در سال دوم، حرمت مدینه را شکست و به مدت سه روز جان و مال مردم مدینه را بر سپاهیانش حلال کرد و در سال سوم، کعبه را مورد تاختوتاز و خانه خدا با منجنیق هدف آتش قرار داد و آن را به آتش کشید. جنایاتی که با گذشت روزگار فراموش نشد. بزرگترین جنایت او که در تاریخ مسلمانان تأثیر عظیمی به جا گذاشت، به شهادت رساندن امام حسین(ع) و یاران با وفای آن حضرت است.
روایات متفاوت در مرگ یزید
معاویه به همراه پدرش ابوسفیان، مادرش هند جگرخوار و عدهای دیگر، پس از فتح مکه اسلام آوردند و پیامبر(ص) آنان را طُلَقاء (اسیران آزادشده) خطاب و عفو کردند. حضرت زینب(س) پس از شهادت امام حسین(ع)، در خطبه رسا و شیوای خود، یزید را فرزند طُلَقاء خطاب کردند. در زیارت عاشورا نیز با عبارت «وابنُ آکلةِ الاَکباد» (فرزند زن جگرخوار) از یزید یاد شده است.(میرخانی، شرح زیارت عاشورا، ۱۳۷۴ش، ص۴۴۶)
یزید چندین فرزند از جمله خالد، معاویه، ابوسفیان و عبدالله و همسرانی به نامهای فاخته، امکلثوم و اممسکین داشته است. او پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در ۱۴ ربیعالاول سال ۶۴ق در ۳۸ سالگی درگذشت. گروهی سبب مرگ او را مستی بیش از حد ذکر کردهاند. گفتهاند روزی در حالت مستی، میمون خود را بر خری وحشی سوار کرده بود و در پی او میتاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و از دنیا رفت.
شیخ صدوق اما در کتب خود نقل میکند: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالیکه بدن او تغییر کرده، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در بابالصغیر دمشق دفن کردند. شیخ عباس قمی نیز روایت مشابهی را ذکر کرده است. در کتاب «الکامل فی التاریخ» آمده است: سبب مرگ یزید، اصابت پاره سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود که همین امر سبب شد مدتی مریض شده و بمیرد.
در روایتی دیگر در مورد چگونگی مرگ یزید، برخی عقیده دارند وی به وسیله سلمی، دختر «حجر بن عدی کندی» و با همکاری «عبدالرحمان» برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است. روایتهای دیگری نیز در مورد نحوه مرگ یزید نقل شده است، اما این موارد به نظر کافی است که مطمئن باشیم مرگ او بهطور طبیعی و با حالت خوشی روی نداده است. یزید را در دمشق دفن کردند. (یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۹۳) نقل شده است وقتی عباسیان بر دمشق مسلط شدند، قبر وی را نبش کرده و جز بقایایی مانند خاکستر، چیزی پیدا نکردند.(نویری، نهایة الأرب، ۱۴۲۴ق، ج۲۲، ص۳۳)
نظر شما