او برای جلب رضایت انگلیس، اقدامات متعددی انجام داد؛ حتی مردم کشورش را سرکوب کرد و خونشان را بر زمین ریخت. یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» از سرکوب قیام کارگران تأسیسات نفتی جنوب در دهه ۱۳۱۰ که علیه تحقیر و ستم جانکاه انگلیسیها بهپاخاسته بودند، گزارشی مبسوط ارائه میکند؛ دهها کارگر ایرانی برای خوشایند مقامات انگلیسی صاحب امتیاز نفت جنوب، کشته، بازداشت و مفقودالاثر شدند. رضاشاه با انعقاد قرارداد ۱۹۳۳، عملاً اختیار نفت ایران را تا اوایل دهه ۱۳۷۰ خورشیدی به بریتانیاییها واگذار کرد؛ هر چند در داخل کشور، چنین شایع بود که او قرارداد دارسی را در بخاری انداخته و در برابر انگلیسیها قد علم کردهاست! روابط انگلیس با رضاشاه، در دوران ۱۶ ساله سلطنت وی، در نهایتِ دوستی و همکاری دوطرفه قرار داشت. سازمانهای اطلاعاتی انگلیس، نقش عمدهای در جمعآوری اطلاعات موردنیاز پهلوی اول در سطح بینالمللی ایفا میکردند. با این حال، رضاشاه پس از آغاز اقتدار آلمان، به فکر عوض کردن الگوی وابستگی خود افتاد؛ رویکردی که از چشم انگلیس و عواملش دور نماند. حسین فردوست در خاطراتش از جاسوس بودن تمام خدمه کاخ ولیعهد و نفوذ اطلاعاتی سفارت بریتانیا در دربار سخن گفتهاست و حتی سلیمان بهبودی، راننده و محرم اسرار رضاشاه را یکی از عوامل سفارت معرفی میکند؛ ادعایی که اصلاً دور از ذهن نیست. با این حال و با وجود همه چموشیها، در سوم شهریور ۱۳۲۰ پهلوی اول هنوز هم برای انگلیسیها یک مهره سوخته به حساب نمیآمد.
طبق گزارش محمود طلوعی از مکاتبات انگلیسیها و روسها پس از سوم شهریور ۱۳۲۰، در جلد نخست کتاب «بازیگران عصر پهلوی»، متفقین حتی پس از ورود به خاک ایران و دستکم تا اواسط شهریورماه، هنوز درباره برکناری رضاشاه تصمیمی نگرفته بودند. این تصور اشتباه معمولاً در ذهن بسیاری از علاقهمندان به تاریخ نهادینه شدهاست که بلافاصله پس از ورود متفقین به ایران، در سوم شهریور ۱۳۲۰، رضاشاه حکومت را به پسرش واگذار کرد و از سلطنت برکنار شد؛ در حالی که ابداً چنین نیست. بریتانیا هنوز در برکناری رضاشاه تردید داشت و شاید معتقد بود میتوان او را با همین وضعیت در ایران حفظ کرد. اما در دو هفته بعد، بررسی وضعیت موجود و شرایطی که رضاشاه داشت، عملاً موجب طلاق عاطفی بریتانیاییها از او شد. این مسئله، البته در کنار بدبینیهای ایجادشده نسبت به پهلوی اول و فرزندش به دلیل علاقه پیدا کردن به آلمان نازی، تقویت میشد. متفقین باید در ایران نقش یک ناجی را بازی میکردند؛ نظامیانی که آمدهاند مردم ایران را از دست دشمنی مهیب و دهشتناک نجات دهند و چه دشمنی وحشتناکتر از مردی که ۱۶ سال آزگار آنها را در بدترین شکل خفقان و استبداد نگه داشتهبود؟
ریدر بولارد، سفیر انگلیس در تهران، ۱۲ شهریور سال ۱۳۲۰، ۹ روز پس از ورود متفقین به ایران، در تلگرافی محرمانه به وزیر خارجه کشور متبوع خود، علناً به تشریح این وضعیت پرداخت و پیشنهادی را مطرح کرد که بسیار مهم بود: «شاه بار دیگر در تمام امور مداخله میکند، وزرا را کتک میزند و به همان اعمال احمقانه و وحشیانه گذشته خود ادامه میدهد. یکی از مقامات دولتی محرمانه به من گفت شاه غیرقابل تحمل شده و خود نخستوزیر (منظور محمدعلی فروغی است) هم که با حال بیماری قبول مسئولیت کرده، دیگر نمیتواند شاه را تحمل کند. وقت آن رسیده ما هم در این مورد با افکار عمومی همراه شویم، زیرا در غیر این صورت، پیشرفت مقاصد ما با مشکلاتی مواجه خواهد شد». تردیدی نیست که انگلیسیها، طی ۱۶ سال پیش از آن، گزارشهای متعددی درباره رفتارهای ناهنجار رضاشاه با مردم و دولتمردان ایرانی دریافت میکردند، اما چرا باید حالا، در بحبوحه اشغال ایران، این گزارشها مهم شده باشد؟ ظاهراً نخستوزیر بریتانیا به دیدگاه سفیر خود در تهران سخت باور داشت، چون درست یک روز پس از وصول این نامه و از ۱۴ شهریور ۱۳۲۰، بخش فارسی رادیولندن حملات حسابشدهای را علیه پهلوی اول آغاز کرد؛ حملاتی که طراحی آنها نه در پایتخت انگلیس، بلکه در سفارتخانه بریتانیا در تهران، با مدیریت بولارد و کارشناسی مادام لمبتون، ایرانشناس معروف انگلیسی انجام میگرفت. بهناگاه، توجه افکار عمومی ایران به اظهارات رادیولندن جلب شد؛ گزارشهایی که در واقع درددل آنها و ماجرای ۱۶ سال بردگی را روایت میکرد. حالا دیگر رضاشاه باید میرفت؛ مهره سوخته انگلیسیها دیگر به کارشان نمیآمد و باید جایش را به فرد دیگری میداد. به این ترتیب، ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، ۲۲ روز پس از حمله متفقین به ایران و درحالیکه واحدهای نظامی شوروی در حال نزدیک شدن به تهران بودند، رضاشاه استعفای خود را زیر نظر محمدعلی فروغی نوشت؛ او فقط به رضاشاه قول داده بود سعی خودش را برای واگذاری سلطنت به ولیعهد خواهد کرد! پهلوی اول بلافاصله برای فرار از دست روسها، سوار خودرو شخصیاش شد و به سمت جنوب گریخت.
۱۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۳۶
کد خبر: ۱۰۹۴۱۲۸
چرا انگلیسیها در شهریور ۱۳۲۰ تصمیم گرفتند رضاشاه را کنار بگذارند؟ رضاشاهی که زمانی بخشی از برنامه کلان آنها در غرب آسیا بود.

زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما