دیگر شهرمان شرجی نیست... تشنه و نفس زن و پُرغبار...صدای پا می آید. کودک و بزرگ سلام می دهند. شور و نوایی بپاست.

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

قدس آنلاین، گروه استان ها - رقیه توسلی: بر درگاهی خانه هایشان ایستاده اند، شمالی ها با کاسه های گلسرخی آب و استقبال... با هزاران هزار زمزمه یا علی بن موسی الرضا...

اینجا آسمان، سبز و زمین، سبز و قلب هایمان سبز شده است... هُرم تابستان، سایه عشق را تاج سر می گذارد و چشم براهی زانو می زند و شفا و کرامت را بر دیده می کشد...

شهر رنگ می گیرد... خادمان دلداده، بهار آورده اند... اینجا همه بی قرار و پُردَم اند... ایامِ خاطرخواهی ست... انگار زخم های پُرصلابت، سست و شکننده نشان می دهند... و روشنایی ها و نجات ها رقم می خورند...

از هر سو خنکای مهر و عشق می وزد... مازندران است اینجا... دیاری که سراسر السلام علیک یا شمس الشموس شده است... و کوچک و بزرگ پای ارادت شان، دوان اند و به حرمت نام هشتمین سلطان ایمان، جان می گیرند...

دیگر شهرمان، کوچکِ نقشه نیست... بزرگ و نورانی و پُرسلام شده ایم... اشک، میهمان نازنینِ سفره هایمان شده است... نمک و نبات متبرک... و شعله هایی که درخانه های این خطه را با احسان می کوبد...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha