خبرهای رسیده از رسانههای رسمی، تا این لحظه، حاکی است ۹۰درصد آتشسوزی ناشی از انفجار روز شنبه در بندر شهید رجایی، مهار شده و مسئولان مختلف امیدوارند طی ساعات باقی مانده از روز یکشنبه - اگر اتفاق خاصی نیفتد- ۱۰درصد باقیمانده آتش هم مهار شود. وسط اوضاع بحرانی، سعی کردم مطلبم را با یک مقدمه امیدبخش شروع کنم، با این همه، نمیدانم چرا احساس میکنم زیرخاکسترِ اخبار ضدونقیض، آتشی کمین کرده و منتظر است تا با فرو نشستن دود و بقایای آتشسوزی، زبانه بکشد و شعلههای شایعهها و خبرهای غیررسمی و تلختر و دردناکترش، روح و روان مردم را بسوزاند! امیدوارم مسئولان برای مهار این آتش زیر خاکستر هم، تدبیری اندیشیده باشند.
ترسیدن از ریسمان سیاه و سفید
هرچه من و امثال من در برخورد با تأیید و تکذیبهای رسمی، مثل مارگزیدهها هستیم، خیلی از مسئولان و اطلاعرسانان رسمی کشور، در مواقع بحران، انگار ترسی از ریسمان سیاه و سفید و مار و سایر خزندگان بزرگتر ندارند!
روز شنبه، خبر ساعت ۱۴ سیما داشت پخش میشد. در حالی که چند ساعت بیشتر از وقوع انفجار نگذشته بود، فضای مجازی پر شده بود از اخبار و تصاویری که حکایت از شدت انفجار داشت. بخش خبری سیما، داشت از منطقه و محل حادثه گزارش میداد. بعد از مرور حادثه و اقدامات انجام شده و در دست انجام، آخرین صحبتهایی که میان گوینده خبر و مدیرکل مدیریت بحران هرمزگان رد و بدل شد - نقل به مضمون - از این قرار بود: «مجری: آیا تعداد مصدومان حادثه تا این لحظه همون تعدادی هست که اعلام شده(مثلاً ۱۷ نفر)؟ مدیرکل: بله... تعدادی از مصدومان درمان و مرخص شدند... تلاشها و بررسیها ادامه داره... مجری: یعنی ما تلفات جانی نداشتیم و کسی از هموطنانمون در این حادثه فوت نشده؟ مدیرکل: بله... کسی فوت نشده. مجری: خب خداروشکر که هیچ هموطنی کشته نشده ...» البته این قسمت از گزارش زنده سیما با جملاتی امیدآفرین و با پرهیز از تکیه بر شایعهها و ایجاد هراس عمومی به پایان رسید. حرفی هم درباره راست و دروغ خبرها مبنی بر انفجار محموله سوخت موشکی زده نشد، اما تصاویر هولناکی که از منطقه انفجار، ساعتی بعد در فضای مجازی پخش شد، شعله امید را توی دل هر مخاطبی خاموش میکرد و جرقه باور کردن هر شایعهای را روشن! البته نمیشود از گوینده خبر ساعت۱۴ و جناب مدیرکل یا هر مقام و مسئول دیگری توقع داشت که با صراحت تمام بگوید: «بینندگان... عزیز اگرچه هنوز خبری از تعداد کشتهشدگان نداریم، منتها شما خودتان را برای شنیدن خبر مرگ حداقل ۳۰ نفر در این ماجرا آماده کنید». اما از مسئولانی که به منطقه انفجار رفته، بخشی از وسعت و شدت حادثه را به چشم دیده و تجربه بحرانهای کوچکتر و بزرگتر را دارند، میشود توقع داشت که در پاسخ به گوینده خبر با صداقت و صراحت بگویند: «همان طور که ممکن است آمار مصدومان حادثه در ساعتهای آینده بالا برود، این احتمال هم وجود دارد که تعدادی از هموطنان ما در این حادثه فوت کرده باشند...» فقط همین جمله میتوانست به جای امیدآفرینی بیهوده، جامعه را آرام آرام و برای رویارویی با اخبار ناگوارتر آماده کند.
۵۰ میلیون بار
بیشتر از ۲۴ ساعت از حادثه گذشته و خط خبری غالب و داغ رسانههای خارجی و شبکههای اجتماعی، همچنان «انفجار محموله سوخت موشکی ارسالی از چین با احتمال حمله تروریستی یا خرابکاری» است.
در رسانههای خودمان، آمار کشتهشدگان ۳۴ نفر را رد کرده و مصدومها به ۸۰۰ نفر رسیدهاند. خبر ساعت۱۴ سیما از قول سخنگوی وزارت دفاع با قاطعیت میگوید: «هیچگونه محموله نظامی در اسکله شهید رجایی وجود نداشته و ندارد»، گوینده خبر البته امروز در پایان بررسی آخرین خبرها، سراغ محتواهای راست و دروغ فضای مجازی میرود و با یادآوری اینکه این محتواها ۵۰ میلیون بار دیده شده از قول یک مقام مسئول تأکید میکند: «سهم اسکله شهید رجایی از کل واردات به کشور فقط ۸درصد است» تا خیال مردم از این بابت آسوده شود که اختلالی در واردات کالا به کشور و بهخصوص کالاهای اساسی ایجاد نمیشود. البته خبر به جایگاه و اهمیت بنادر مهم دیگر از جمله بندر امام خمینی(ره)، بندر ماهشهر، چابهار و... اشاره میکند؛ اما حرفی درباره درصد صادرات انجام شده از طریق اسکله شهید رجایی نمیزند و فقط یادآوری میکند که بهزودی فعالیت عادی آن از سر گرفته خواهد شد. به محتواهای دوغ و دوشابی فضای مجازی کاری نداریم اما بیشتر همان خبرگزاریهای خارجی که نخستین بار از انفجار سوخت موشکی حرف زده بودند، از سهم ۴۰ تا ۵۰درصدی و حتی بالاتر اسکله شهید رجایی در تجارت دریایی میگویند!
ممکن است اهالی رسانه بتوانند بخشی از این اختلاف حیرتانگیز در آمارها را مانند حرف و حدیثهایی که درباره تروریستی یا خرابکارانه بودن انفجار مطرح است، به حساب جنگ روانی رسانههای بیگانه بگذارند؛ اما انصاف بدهید که مردم عادی در مواجهه با این تناقض و با توجه به نوع خبررسانی مبهم و قطرهچکانی رسانههای رسمی داخلی، گیج و حیرتزده میشوند. حتی اهالی رسانه هم در چنین فضایی نمیتوانند با جرئت و صراحت خبرهای منفی و ریز و درشت در این باره را تأیید یا تکذیب کرده و دردی از دردهای وضعیت مبهم خبررسانی و اطلاعرسانی کشور را درمان کنند. به عنوان مثال، خودِ من به عنوان نویسنده این مطلب، فقط دارم به این نتیجه میرسم که رسانههای رسمی ما و مسئولانی که باید مدیریت و سررشته اطلاعرسانی در شرایط بحرانی را به دست بگیرند، این بار هم مثل سالهای پیش، در مواجهه با یک بحران، قافیه را به فضای مجازی و رسانههای بیگانه میبازند!
نظر شما