خدا همیشه توی آستینش بندههایی دارد که انگار از طرف او مأمورند گمنام در میان مردم زندگی کنند و واسطه خیر و رحمت الهی میان مردم باشند. بندههایی که شغل و پیشهشان بندگی است و نه به فکر نام و نشاناند و نه آب و نان. آدم خوبهای معمولی که تنها به چشم اهلش میآیند و اسم و رسمشان توی رسانهها و بوق و کرنا نیست و خط و ربطشان را تنها باید در خانههای خدا پیدا کرد. پس اگر اهل زیارت یا مسجدی باشی، آن هم در حوالی حرم مطهر، شاید شیخ علی نصیری را دیده باشی که سالها مقیم حسینیهای در نزدیکی حرم مطهر بود. شیخی از اهالی مازندران که آنها که او را میشناختند با محبت و ارادت به علی بن موسیالرضا(ع) و زائرانش میشناختند و الان هم که دیگر در این دنیای خاکی نیست سراغش را باید از صحن و سرای محبوبش بگیرند.
شیخ علی نصیری که چهارم بهمن ۱۳۱۲ در خطه مازندران به دنیا آمد، شاید هیچگاه تصور نمیکرد روزی قلبش به امامی بزرگ و عزیز در مشهد خواهد پیوست. در دوران کودکی، در دل دیاری که بارانهای بیوقفه و هوای خنک کوهستانی داشت، شیخ علی در دل خود نگاهی ویژه به امام رضا(ع) پیدا کرد و دلش از همان ابتدا در عشق به امامی که بهراحتی در قلبها مینشست، میتپید. سالها گذشت و او جوانی شد که هیچگاه به دنبال دنیا و رنگ و بوی آن نرفت. همه مسیرهای زندگیاش به حرم مطهر امام رضا(ع) ختم میشد. در میانه راهها، زمانی که پیشنهادها و دنیای فریبنده تلاش میکردند او را از مسیر حقیقیاش منحرف کنند، شیخ علی هیچگاه از امام رضا(ع) دور نشد. دل او فقط در یک مکان، در جوار ضریح امام رضا(ع) آرامش مییافت. و روزها گذشت. شیخ علی در دل شبهای سرد مشهد، در سکوت و آرامش، در کنار ضریح امام رضا(ع) مینشست. او از دنیا چیزی نمیخواست، تنها درخواستش این بود که امام رضا(ع) همیشه در کنار او باشد و دلی آرام به او بدهد. او همیشه میگفت: «خدا شما زوار را زیاد کند» شاید برای شیخ علی هیچ چیزی در دنیا مهمتر از این نبود که امام رضا(ع) بیش از پیش در دلهای مردم بنشیند تا دعای حضرتش همه را در آغوش محبت خود گیرد. شیخ علی نصیری، مردی که هرگز دل به دنیای فانی نبست، در دل امام رضا(ع) جایی ابدی برای آرامش و عشق پیدا کرد.
شیخ علی نصیری؛ دلبستهای در جوار امام رضا(ع)
محمود آرزومندی، مداح اهلبیت(ع) که سالها در جوار حرم مطهر امام رضا(ع) شیخ علی نصیری را از نزدیک دیده و لحظات زیادی را در کنار او سپری کرده است، با صدایی آکنده از احترام و محبت، خاطراتش از این انسان فرهیخته را بازگو میکند. صدای او پر از یادها و احساسات، همچون نغمهای دلنشین از دلبستگی و ارادت به شیخ علی است که همیشه در کنار ضریح امام رضا(ع) زندگی میکرد. در هر کلمهاش، عطر عشق به امام و معرفتِ عمیق او به شیخ علی نصیری به وضوح احساس میشود.
وقتی از او میپرسم شیخ علی را چگونه میشناسد، نگاهی غمگین به سمت حرم مطهر انداخته و میگوید: «۷-۶ سالی میشود که هر روز روضهای در مسجد گوهرشاد داریم. از ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر تا حدود ساعت ۲، در کنار ضریح امام رضا(ع) جمع میشویم و روضه میخوانیم. آقا شیخ علی نصیری هر روز، بیهیچ کلام اضافی، در گوشهای بیصدا و آرام در کنار روضه ما مینشست. مردم زیادی دور او جمع میشدند؛ زائرانی که گاهی در جستوجوی راهی برای حل مشکلاتشان بودند، گاهی برای آرامش دلشان به او رو میآوردند. شیخ علی به آنها میگفت: «هر چیزی که میخواهید از امام رضا(ع) بگیرید، او را واسطه قرار دهید و از خدا بخواهید. خدا کمکتان کند». او همیشه به زائران میگفت فقط امام رضا(ع) را در دل داشته باشند و با او در میان بگذارند. همیشه با همان لبخند سادهاش میگفت: «خدا شما زائرها را زیاد کند و همیشه حرم امام رضا(ع) شلوغ باشد».
آرزومندی ادامه میدهد: حدود ۳۰ سال تمام زندگی و روزهای شیخ علی در گوشهای از یک حسینیه در نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع) گذشت. همانجا در خیابان امام رضا(ع)، دور از هیاهو و دنیا زندگی میکرد. همیشه زندگیاش ساده بود. هیچ وقت خانه آشنایان را قبول نمیکرد و همیشه در همان گوشه ساده حسینیه میماند. آقا شیخ علی هیچگاه از کسی چیزی نمیخواست. او در همه این سالها، فقط امام رضا(ع) را داشت.
او همچنان میگوید: امروز، مراسم همانجا برگزار شد، در همان حسینیهای که حدود ۳۰ سال زندگیاش در آن گذشت. همان جایی که شیخ علی هر روز در کنار امام رضا(ع) زندگی کرد و بیهیچ نگاه دنیوی، فقط دل به حضرت سپرد. حالا او رفته است اما یادش همانطور که در کنار حرم مطهر امام رضا(ع) بود، همیشه باقی خواهد ماند.
وقتی از او میپرسم شیخ علی چه ویژگیهایی داشت، در حالی که انگار در ذهنش هنوز آن لحظات پر از آرامش و معنویت را مرور میکند، میگوید: همیشه در دستان چروکیده و تکیده شیخ علی، یک تسبیح سفید رنگ بود. تسبیحی که روی دانههایش اسماء مبارک الله، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام به زیبایی حک شده بود. شیخ علی خودش همیشه نخ تسبیح را عوض و محکم میکرد تا مبادا پاره شود. انگار برایش تسبیح بیشتر از یک وسیله بود، مثل یک گره در دل که همیشه به یاد اهلبیت(ع) باشد. یک روز از او تسبیحی گرفتم و با آن ذکر میگفتم. خیلی زود متوجه شدم در کنار این تسبیح، دل آرامتر و دستها پر از برکت میشود.
خود حضرت، خادمانش را فرستاد
بغض صدای محمود را گرفته و به آرامی میگوید: شیخ علی در سجدهها، گویی دنیا برایش هیچ اهمیتی نداشت. سجدههایی که هر کدام انگار یک عمر عبادت بود. هر بار که در حرم مطهر میدیدمش، شاید برای ۲۰ دقیقه یا بیشتر در سجده میماند. چنان در آن لحظات غرق بود که انگار هیچ چیزی جز خدا و اهلبیت(ع) برایش باقی نمانده بود. لباسهای شیخ علی همیشه سادهترین شکل ممکن بود. جورابهای پشمی و نمدی میپوشید. در این دنیا، حتی خورد و خوراکش هم بهشدت ساده بود. گاهی که در حرم مطهر میدیدمش، با همان چهره ساده و بیادعا، لقمهای نان از جیبش درمیآورد و با احترام و محبت به دیگران تعارف میکرد و از همان نان خودش میخورد. زندگیاش آنقدر ساده بود که انگار هیچ چیز جز عبادت و حضور در حرم مطهر امام رضا(ع) برایش اهمیت نداشت. او نه تنها با بزرگترها، بلکه با بچهها هم بسیار مهربان بود. همیشه در جیبش شکلاتهایی میگذاشت و وقتی بچههای زائر کنار او میآمدند، با یک لبخند، شکلاتی از جیبش درمیآورد و به آنها میداد. نگاه مهربانش به بچهها بیشتر از هر چیزی، یادآور محبت اهلبیت(ع) بود.
محمود آرزومندی در حالی که هنوز تصاویری از مراسم تشییع شیخ علی نصیری در ذهنش زنده است، به عمق محبت و دلدادگی شیخ علی به امام رضا(ع) اشاره میکند. او با صدای پر از احترام و بغضی که داشت، میگوید: با همه چیزهایی که در این سالها از شیخ علی دیدم و با مراسم پرشور تشییع جنازهاش و حضور جمعیت زیادی که به عشق او در مراسمش شرکت کردند، به خوبی فهمیدم «کار خوب است امام رضا(ع) درست کند». وقتی دلی به امام رضا(ع) گره میخورد، حضرت خود سربازانی میفرستد که در کنار او باشند، تابوتش را حمل کنند، بر جنازهاش نماز بخوانند و حتی در کنار مولایش، آقا امام رضا(ع) او را به خاک بسپارند.
حاج محمود با چشمانی پر از اشک میگوید: در این دنیا خیلیها هستند که از نعمتهای زیادی برخوردارند اما این لطف شامل حالشان نمیشود. امام رضا(ع) برای کسانی که دلشان به او گره خورده، لطفی ویژه دارد. شیخ علی نصیری یکی از همان افراد بود که در سایه مهر امام رضا(ع) قرار داشت. او هیچگاه دنبال جلب رضایت مردم نبود، بلکه رضایت امام رضا(ع) و اهل بیت(ع) را در دل داشت و همین سبب شد تقدیرش تغییر کند. همانطور که در آیات قرآن آمده است «من یتق الله یجعل له مخرجا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب» تقوای شیخ علی سبب شد روزی خود را از دستهای پربرکت امام رضا(ع) بگیرد. امام رضا(ع) در لحظات سخت، او را تنها نگذاشت و به او عزت و احترام بخشید.
عاشق بیادعا در آغوش امامش آرام گرفت
روزها گذشت و شیخ علی نصیری، همانطور که در تمام عمرش با دل پر از محبت به امام رضا(ع) زیسته بود، در بیستم دی ۱۴۰۳ از این دنیا رفت. او که سالها در جوار امام رضا(ع) پناه گرفته بود، در رواق دارالحجه آرام گرفت، همانجایی که همیشه با عشق در آنجا مینشست و عبادت میکرد. شاید در لحظات آخر زندگیاش، امام رضا(ع) هنوز در کنار او بود، همانطور که در تمام عمرش همراه و یاورش بود. شیخ علی نصیری، مردی ساده و آرام، شاید در نگاه اول انسانی معمولی به نظر میرسید اما در حقیقت انسانی بود سرشار از ایمان و عشق به امام رضا(ع). او هیچگاه از حضرت جدا نشد، حتی در لحظات وداع با دنیا.
مرحوم شیخ علی نصیری که سالها در سایهسار آستان مقدس امام رضا(ع) زندگی کرده و همواره در فضاهای معنوی آن مکان مقدس غرق در مناجات و دعا بود، در روزهای اخیر در بیمارستان رضوی بستری شد و در نهایت دارفانی را وداع گفت. تشییع پیکر او در روز جمعه ۹ رجب با حضور خادمان وفادار آستان قدس صورت گرفت و به دستور تولیت آستان قدس رضوی، پیکر پاکش در رواق دارالحجه به خاک سپرده شد.
نظر شما