من و شما ممکن است با دیدن جلد یا صفحات روزنامهها و نشریات قدیمی ایران، نوستالژیبازیمان گُل کند، دلمان برای روزهای گذشته، چاپ سنگی و سربی و این جور چیزها لک بزند، اما پژوهشگران و اهالی تاریخ جور دیگری به این صفحات و ورقها نگاه میکنند. آنها معتقدند جراید و نشریات قدیمی میتوانند تاریخنگاری امروزی ما را متحول کنند.
دانشگاهها همت کنند
نخستین نشست تخصصی بخش نشریات کتابخانه مجلس چند روز پیش برگزار شد. هرچند خبرگزاریها در روز نخست به جز خبر، محتوای مناسبی در این باره منتشر نکردند، اما گویا داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران و مسعود کوهستانینژاد، پژوهشگر تاریخ معاصر در این نشست حرفهای مهمی زدهاند. بخشی از آن را به نقل از «ایبنا» بخوانید:
کوهستانینژاد: «از حیث محتوا، ما امروزه عظیمترین منبع تاریخنگاری را براساس نشریات داریم که بینظیر است. شاید دیگر اسناد خطی یا قدیمی منابع ما محدود باشد، اما درباره نشریات اینطور نیست و اطلاعات بینظیری در آنها وجود دارد. میزان سندیت این مدارک از هر چیز دیگری بالاتر است. نگاهها به نشریات قدیمی و کاربرد آنها در پژوهش باید تغییر کند. در بسیاری از دانشگاهها تلاش میشود دانشجویان برای مطالب خاص به مطبوعات هم مراجعه کنند، اما این کار ساده نیست و باید روش تحقیق در این زمینه را دانست و آموخت. فراموش نکنیم که نگاه به نشریات نه به عنوان یک اثر تاریخی بلکه باید براساس نگاه به منابع باشد. من معتقدم باید در دانشگاههای ما دورههایی بگذارند تا ببینیم چطور میتوانیم از این اقیانوس مطالب استفاده کنیم... بهتازگی درگیر تاریخنویسی برای فرقه دموکرات شدیم، در آن دوره رسانهها خیلی بیطرف نبودند اما برخی دیگر چرا، برای همین میگویم مراجعه و نوع آن مهم است. به طور مثال در نشریهای دیدیم هم به نکات مثبت اشاره کرده و هم نکات منفی را... مثلاً تلگرافی منتشر کرده است از طرف مردم زنجان که از امنیتشان گفتهاند، این مطلب اما در بخش آگهیها چاپ شده و برای همین میگویم نوع مراجعه ما به مطبوعات قدیمی اهمیت دارد. درباره وضعیت اسنادی از این قبیل به طور مثال در مرکز اسناد وزارت امور خارجه وضعیت بسیار اسفبار است... خیلی از این اسناد تنها بریده جراید است و ضعف زیادی در فهرست هم دارد و دسترسی را با مشکل مواجه میکند. اسناد بهدرستی جمعآوری نشدهاند و بهدرستی هم نگهداری نمیشوند. به طور مثال اکنون روی مسئله فلسطین کار میکنیم و میبینیم که در این باره اسناد و مدارکی از اواخر دوره قاجار جمعآوری نشده است».
وقایعنگاری مدرن
داریوش رحمانیان: «من معتقدم به طور کلی تاریخنگاری چند قرن اخیر جهان و دو قرن اخیر در ایران بدون نگاه به تأثیر روزنامهنگاری ممکن نیست. روزنامهنگاری در عصر مدرن همان وقایعنگاری کهن است. در عصر جدید روزنامهنگاران جای کاتبان قدیم را گرفتهاند، اما تفاوت آن با گذشته این است که روزنامهنگاری برآمده از مردم است. شاید در گذشته تنها به اخبار شخصیتها و دربار اشاره میشد، اما وقایعنگاری در دوره حال متفاوت است و زندگی مردم محوریت پیدا کرده است.
ما مورخی داریم به اسم «ملکالمورخین سپهر» شخصی که روزنامهنگار است اما در کتابش به ثبت وقایع پرداخته و این یکی از نمونههای مهم است. در دیگر موارد بد نیست بگویم که همه خانواده فروغی را میشناسیم، خانوادهای که سه برادر و پدر دستی در روزنامهنگاری داشتهاند و نخستین مجله مستقل را راهاندازی کردند که از پدران علم نوین روزنامهنگاری محسوب میشوند. مثال دیگر باستانی پاریزی است که مردمینویس است، او وقایع مهمی را هم ثبت کرده که در تاریخ منحصربهفرد است... ما باید مطبوعات را به عنوان منبعی برای پژوهشها در نظر بگیریم. مطبوعات انواع و اقسام دارند و مسئله مهم این است که اهالی تاریخ باید چطور به این مورد وارد شوند؟ ما شاهد ضعف و بیتوجهی در این زمینه هستیم. اگر کسی بخواهد درباره موضوعات مختلف در دو دهه گذشته تحقیق کند شاید تمام توجهش را بگذارد روی مطبوعات و برای همین باید به موارد زیادی توجه داشته باشد تا بتواند تحقیقش را به نتیجه برساند. من خودم وقتی روی شرکت نفت ایران و انگلیس کار کردم، به نگاه مطبوعات وقت توجه زیادی داشتم و به اهمیت آن پی بردم. این را هم بگویم که مراجعه به مطبوعات و آشنایی با آنها نیاز به آموزش دارد. یکی از مواردی که هماکنون وجود دارد بحث دیدهبانی دقیق است. همین حالا میبینیم که با هوش مصنوعی سندسازی میکنند، بنابراین استفاده از مطبوعات برای تاریخنگاری معاصر مقوله آسانی نیست. به هر حال در مطبوعات با جعل، حب و بغض، درگیریها و… مواجهایم... یعنی با انبوهی از موارد پیچیده روبهرو هستیم و برای اینکه به حقیقت برسیم باید کار ویژهای انجام دهیم».
تجزیه کشور با روایتها
رحمانیان در جمعبندی سخنانش گفت: «متأسفانه امروزه با وجود همه تلاشها، وضعیت اسناد ما بسیار نامناسب است. امکان دسترسی وجود ندارد و برخی نگاهها امنیتی است و دقیقاً داستان گنج و مار است! نگهداری، اداره و استفاده از اسناد نیاز به دانش دارد، اما اسناد ما علمی اداره نشدهاند و افراد درستی در جایگاهشان نبودند و باند و باندبازی و… هم مطرح است! وضعیت برخی بایگانیها فاجعهبار است آن هم در حالی که برخی بایگانیهایمان ارزش جهانی دارند. معتقدم اگر برخی آرشیوها ۱۵ تا ۲۰درصد بهبود پیدا کنند بسیاری از روایتهایمان تغییر میکنند و انقلابی رخ میدهد و تغییراتی بزرگ شکل میگیرد!
چند سال پیش خودم عکسی را از مجموعهای میخواستم... از من پولی گرفتند که کپیاش را در اختیارم بگذارند! این ماجرا مثل فیلترینگ اسناد است، متأسفانه وضعیتمان از افغانستان هم بدتر میشود... کجا هوار بکشیم؟ کجا بگوییم؟ اگر خودمان روایت نکنیم دیگران روایت میکنند آنطور که میخواهند. تجزیه کشور نه از جغرافیا بلکه از روایتها و تاریخ آغاز میشود و به تجزیه جغرافیایی میانجامد... البته این را هم بگویم که افراد زیادی برای بایگانی اسناد زحمت کشیدهاند، اما مسئله این است که نگاه خاصی چیره شده، یکی از مشکلات ما در مراکز آرشیو آن است که نگاه و اندیشه مورخانه حاکم نیست و اگر چنین شود وضعیت خیلی بهتر میشود. به طور مثال آرشیوی داریم با ۵۰۰ هزار سند و تنها ۲۰ هزار آن درست شده است، خیلی از اسناد هم وضعیت اسفباری دارند، من معتقدم کتابدار نه فقط وظیفه نگهداری بلکه وظیفه ارائه خوب را هم دارد».
نظر شما