۱۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۵
کد خبر: ۱۰۴۶۶۶۴

چرا فقیه باید دارای بصیرت و آگاهی از مسائل زمان خود باشد و چگونه فقه به عنوان تئوری اداره جامعه در نظام مردم‌سالاری دینی عمل می‌کند؟

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

در یادداشت‌های قبلی به بررسی تفاوت‌های اصلی میان نظام مردم‌سالاری دینی و استبداد پرداخته شد. در یادداشت اول به مقایسه ولایت فقیه با دیکتاتوری و نظام‌های استبدادی پرداخته و بر لزوم مشارکت مردم و نظارت بر حاکمیت تأکید کردیم. در یادداشت دوم نیز به تمایزات دیگر مانند نحوه عزل ولی فقیه و شرط فقهی بودن ولایت فقیه پرداخته شد.

حال در ادامه، در یادداشت سوم به جنبه‌های دانشی و بینشی ولی فقیه خواهیم پرداخت و توضیح خواهیم داد که چرا فقیه باید دارای بصیرت و آگاهی از مسائل زمان خود باشد و چگونه فقه به عنوان تئوری اداره جامعه در نظام مردم‌سالاری دینی عمل می‌کند.

این تأکید بر وجود دانش برای اداره جامعه، آنگاه به عنوان نقطه تفاوت دو نظام جلوه‌گر می‌شود که در تاریخ نامه‌هایی از دیکتاتورها پیدا می‌کنیم که در نیم صفحه ۱۹ غلط املایی در آن‌ها پیدا می‌شود. حسین فردوست (همکلاسی و دوست محمدرضا پهلوی) در کتاب خاطرات خود می‌گوید که دوست داشت طب بخواند و از طریق محمدرضا درخواست می‌کند تا رضا شاه با این کار موافقت کند. اما نگاه رضا شاه به این امور درخور توجه است. او آورده است: «در تهران یک روز رضاخان مرا احضار کرد و گفت: «شنیدم چنین تقاضایی از پسرم کرده ای؟ مگر نمیدانی در دنیا فقط یک شغل وجود دارد که مفید است و بقیه اش مفت نمی‌ارزد و آن شغل سربازی است تو هم نمیتوانی استثناء باشی و باید خودت را به دانشکده افسری معرفی کنی من ضمن سلام دادن گفتم اطاعت می‌شود همانطور است که می فرمایید!» خوشش آمد و مرخص کرد.»

ولایت فقیه به هیچ وجه به معنای دخالت فقیه در امور تخصصی و علمی مختلف نیست. فقیه اساساً نه توان انجام چنین کاری را دارد و نه مجوز شرعی برای آن وجود دارد. بلکه توجه به دانش و بینش، در کنار سایر ویژگی‌های لازم برای فقیه، به او این توانایی را می‌دهد که حکمی درست و صواب صادر کند. این ویژگی‌های درونی همچون تقوا، شجاعت، علم و... مانع از انحرافات، چه عمدی و چه غیرعمدی، می‌شود که پیشتر به آن‌ها اشاره کرده‌ایم.

مقام معظم رهبری در این خصوص بیان فرموده است: «بارها قبلاً گفته‌ام که رهبری نمیتواند در تصمیم‌گیری‌های موردیِ دستگاه‌های گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمیشود. نه قانون این اجازه را میدهد، نه منطق این اجازه را میدهد. دستگاه‌ها مسئولینی دارند؛ اگرچنانچه یک مسئولی در یک موردی اشتباهی دارد، [کار] غلطی انجام میدهد، خب وظیفه‌ی مجلس است و باید مجلس استیضاح کند؛ یا اگرچنانچه کار، کار غلطی است، در دولت بایستی مورد مداقّه قرار بگیرد؛ رئیس جمهور بایستی مانع بشود و جلویش را بگیرد. این‌جور نیست که حالا این‌همه دستگاه‌های اجرائی هستند و هر کدام هم دارند یک تصمیمی میگیرند -تصمیم‌های گوناگون- رهبری نگاه کند ببیند کدام درست است، کدام غلط است و بگوید آقا، این درست است، آن غلط است؛ این‌جوری نمیشود. این، هم خلاف قانون است، هم ناممکن است، هم نامعقول است؛ معقول نیست. (12/04/1395)

البته آن چیزی که می‌تواند همه این ارزشها را مورد نظر قرار دهد و در همه زمینه‌ها پیشرفت را شامل حال همه‌ آن‌ها کند، چیزی است که در قانون اساسی و در فقه ما پیش‌بینی شده است و آن این است که یک فقیه عادلِ زمان‌شناسی در جامعه حضور داشته باشد که انگشت اشاره و هدایت او بتواند کارها را پیش ببرد. چرا فقیه باشد؟ برای اینکه ارزش‌های دین و ارزش‌های اسلامی را بشناسد. چرا باید عادل باشد؟ برای اینکه اگر او از وظیفه تخلف کند، ضمانت اجرا از دست خواهد رفت. او اگر به فکر خودش باشد، به فکر دنیای خودش باشد، به فکر کامجویی خودش باشد، به فکر قدرت‌طلبی باشد، به فکر حفظ مسند باشد، آن‌وقت آن ضمانت لازم برای سلامت این نظام باقی نخواهد ماند. لذا اگر از عدالت افتاد، بدون اینکه لازم باشد کسی او را عزل کند، خودش معزول است. چرا زمان‌شناس باشد؟ برای اینکه اگر زمان‌شناس نباشد و دنیا را نشناسد، فریب خواهد خورد. این سازوکارهای لازم، در قانون اساسی پیش‌بینی شده است. این آن چیزی است که مطلوب است.

نظارت بیرونی

در نظام‌های استبدادی، نظارت بیرونی به‌طور معمول امری تشریفاتی است و ارزش چندانی ندارد. اما در نظام ولایت فقیه، نظارت از سوی نهادهای مختلف، از جمله مجلس خبرگان رهبری، به‌طور جدی و مؤثر صورت می‌گیرد. «مجلس خبرگان یک هیأت تحقیقی دارد؛ مسؤول رسیدگی به کارهای رهبری، آن هیأت تحقیق است. کار آن هیأت سالی یک بار نیست؛ آنها کار خودشان را میکنند، کار رهبری هم جلوِ چشم همه است. خوشبختانه دستگاه رهبری و کارهای رهبری چیزهای پنهانی نیست؛ چون وظایف رهبری و کارکردهای او مشخّص است. آن هیأت می‌آید، تحقیق و پرس‌وجو میکند. پشت سر هیأت تحقیق، مجلس خبرگان است که این هیأت میرود به آنها گزارش میدهد. اعضای مجلس خبرگان در یکی دو روزی که جلسه دارند، بحثهای زیادی میکنند. این‌طور نیست که فقط یک بیانیه بدهند. بله؛ بیانیه‌اش در رسانه‌ها منعکس میشود؛ اما در آن‌جا بحثهای زیادی میشود و نظرات گوناگونی ابراز میگردد. بنابراین آنها کار خودشان را انجام میدهند. سالی دو بار جلسه هم برای آن مجموعه‌ی سنگین، چیز کمی نیست. جلسات مجلس خبرگان قبلاً سالی یک بار برگزار میشد، اما اخیراً چند سالی است که سالی دو مرتبه تشکیل جلسه میدهد. پشت سر مجلس خبرگان هم مردم هستند.

نظارت هم باید جدّی و بدون رودربایستی باشد. این نظر خود من است و بارها هم به اعضای خبرگان و غیرخبرگان و دیگران این را گفته‌ام. من نظارت را دوست میدارم و از گریز از نظارت - اگر در کسی و در جایی باشد - به‌شدّت گله‌مندم. بر خود من هم هرچه بیشتر نظارت کنند، خوشحالترم؛ یعنی هیچ احساس نمیکنم که نظارت، برای من سنگین یای داشته باشد. بنابراین خرسندم که این نظارت انجام گیرد. البته اگر کسی نظارتی کرده باشد و چیزی بداند؛ راهش این است که به مجلس خبرگان اطّلاع دهد؛ آنها یقیناً استفاده خواهند کرد. (22/12/1379)

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha