روزنامه فرهیختگان در صفحه فرهنگ و هنر خود درمورد فیلم «خدای جنگ» به کارگردانی حسین دارابی نوشت: این یک فیلم استاندارد و شستهورفته است که نسبت به ۲ فیلم دیگر کارگردانش نه قدمی رو به جلو، بلکه یک جهش بزرگ به شمار میآید.
در فیلمهای پرتره دفاع مقدسی، معمولاً وزن قهرمان خارج فیلم بر دوش فیلمنامه و بازیگران سنگینی میکند و اثر را تا سر حد کاریکاتور تقلیل میدهد. حسین دارابی با تیزهوشی اسیر مد روز نشده و به این ترتیب فیلمش را نجات داده است. فیلمنامه خدای جنگ با همه ایرادهایی که در جزئیات دارد، فیلمنامهای قابل دفاع و استخواندار است و همین اندازه آن را از قریب به اتفاق فیلمهای جشنواره جلوتر قرار داده است. نقدی که به شخصیتهای فیلم وارد است، به فیلمنامه مربوط میشود. خدای جنگ در ساختن جمع چندان موفق نیست و جز آن عضو جوانتر، بقیه نقش ویژهای که به پیشبرد قصه کمک کنند، ندارند.
در اجرا نیز حسین دارابی عملکرد قابل قبولی دارد. نسبت به دو فیلم قبل، نماها و قاببندیها پختهترند و علاوه بر این، دوربین صرفاً ضبطکننده نیست و در شخصیتپردازی و روایت نقش ایفا میکند. این تناسب دوربین و شخصیت، در چند جای فیلم بسیار درخشان است.
بازیهای فیلم هم خوب و متوسطند. بهترین بازیگر فیلم همان فرمانده اهل لیبی است و ساعد سهیلی و بقیه بازیگران هم بازی بدی ندارند. اصلیترین ایراد در اجرا، پالت رنگی شلوغ فیلم است و از همه مهمتر، نورپردازیای که در جاهایی بسیار اغراقآمیز است.
این که قطعاً سینمای خدای جنگ، آن سینمای دفاع مقدسی نیست که آوینی میگفت. هرچند خدای جنگ تلاشهایی در راستای نمایش ویژگیهای دفاع مقدس داشته است، اما این تلاشها کافی نیست. با این حال، خدای جنگ با فیلمهای اکشن هالیوودی قابل مقایسه است. سینمای ایران هر مشکلی که امروز دارد، ریشه در سینمای ضدهالیوودی است که در دهه شصت با کوتهنظری مدیران سینمایی شکل گرفت. تقلید نیز بخشی از فرایند رشد است. برای رسیدن به قله، تقلید مسیر بهتری است نسبت به بیراهههایی که اغلب فیلمهای دفاع مقدسی در این سالها رفتهاند.
نظر شما