به گزارش گروه فرهنگی قدس، متاسفانه سالهاست که جشنواره فیلم فجر به واسطه مدیریت سیاستزده، اتخاذ تصمیمات غلط و آسیب زننده و ردپای پررنگتر از همیشهی جریانها و نهادهای غیرسینمایی از سکه افتاده است. یعنی هرآنچه مدیران در دولت قبل از رونق و شکوه این جشنواره میگفتند فقط بر ضد این رویداد عمل کرد و عملاً این کلیدواژهها به کاریکاتوریترین شکل ممکن خودشان معنا شدند. بماند که نحوه انتخاب فیلمهای بخش مسابقه و همچنین داوریها در ادوار اخیر هم انتقادات فراوانی به همراه داشته و اعتبار مهمترین رویداد سینمایی سال را مخدوش کرده است؛ اما آنچه در این نوشتار سراغش خواهیم رفت درباره فیلمهای حاضر در بخش مسابقه و مشخصاً کمدیهاست.
قطعاً نمیخواهیم بگوییم فیلمهای کمدی جایی در جشنواره فجر ندارند و در قد و قواره یک فستیوال سینمایی مهم نیستند؛ خیر اینگونه نیست! البته جشنواره فیلم فجر عموماً محلی برای نمایش آثار اجتماعی با رویکردهای متفاوت، فیلمهایی با تمهای سیاسی و اعتراضی و عرضه آثار فیلمسازان فیلم اولی و استعدادهای خاص بوده است. چنانکه به گواه ادوار گذشته، کارنامه این جشنواره هم مملو از آثار درخشان فیلمسازان فیلم اولی است که پدیده فجر نام گرفتند و در کنار آنها محل نمایش فیلمهای کارگردانان صاحب سبک و شاخص سینمای ایران هم بوده که به این جشن سینمایی رنگ و بویی جذابتر و ارزشی بیشتر بخشیده است، اما در کنار همه این فیلمها، در دورههای مختلف آثاری از سینمای کمدی هم حضور داشتهاند که درخشانترین نمونه آن «اجارهنشینها»ی هنرمند فقید داریوش مهرجویی است که در پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد و در هفت بخش کاندید دریافت سیمرغ شد و فقط در بخش بهترین صدابرداری توانست جایزه را از آن خود کند. یا کمی بعدتر فیلم «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی نیز به عنوان خط شکن کمدی جنگی در چهاردهمین دوره جشنواره فجر به نمایش درآمد و «مهمان مامان» با نمایش در بیست و دومین دوره جشنواره توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند، همچنین «مارمولک» در همان دوره برنده سیمرغ بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. «اخراجیها» نیز در ادامه مسیر «لیلی با من است» و با نگاهی کمدی به جنگ در بیستوپنجمین جشنواره فیلم فجر بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد و نمایش «ورود آقایان ممنوع» نیز در بیستونهمین جشنواره فیلم فجر یکی از متفاوتترین آثار آن دوره بود.
این روند موفقیتآمیز البته در دورههای بعدی هم کم و بیش به مسیر خود ادامه داد؛ به طور مثال در دوره سیام «ضد گلوله» مصطفی کیایی و «خوابم میاد» رضا عطاران به نمایش درآمد که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برای عطاران به همراه داشت. در دورههای بعدی نیز فیلمهای کمدی ـ اجتماعی مانند «بارکد»، «گشت ارشاد۲»، «خوب، بد، جلف»، «صبحانه با زرافهها» و «تمساح خونی» از نمونههای موفق این ژانر در جشنواره بودند.
تا میرسیم به امسال که در چهلوسومین دوره جشنواره فجر چهار فیلم کمدی «آنتیک»، «تاکسیدرمی»، «کفایت مذاکرات» و «صددام» در بخش مسابقه حضور پیدا کردند و انتقادات بسیاری به این تعداد فیلم کمدی وارد شد، آن هم در صورتی که بسیاری از فیلمهای مهم امکان حضور در بخش مسابقه را پیدا نکرده بودند؛ اما نکته مهم درباره حضور این فیلمها در جشنواره از آن جهت بود که این آثار در ادامه همان فیلمهای فلهای این روزهای گیشهاند و خلاقیت و حرف تازهای، دست کم در اجرا ندارند و مملو از شوخیهای سطحی و سخیف، فضا و موقعیتهای تکراری هستند، اما آش آنجا شور میشود که هیچ کدام از آنها به فهرست فیلمهای برگزیده مردمی هم راه پیدا نکردند و قافیه را به آثار اجتماعی و سایر فیلمها باختند. در حالی که این مخاطبان همان مردمی هستند که همین فیلمهای کمدی را در طول سال در سالنهای سینما به تماشا مینشینند و صاحبان این آثار هم فروش چند صد میلیاردیاش را به جیب میزنند اما چه میشود که در ایام برپایی جشنواره که تنور تماشای فیلم داغ است، این آثار در انتخابهای مردم به عنوان فیلم محبوب و برگزیده جایی ندارند؟ آیا جز این است که در اکران عمومی دست مخاطب در انتخاب فیلم تقریباً بسته شده و چارهای جز تماشای همین فیلمها ندارد؟
به همین جهت است که جشنواره فیلم فجر که قرار بود محملی برای یافتن استعدادهای تازه باشد، حالا محفلی برای جلب توجه کمدیها و زنبیل گذاشتن در صف اکران نوروزی هم شده است و این یکی از چندین و چند خطری است که جشنواره فجر را تهدید میکند؛ نه صرف حضور کمدیها، که نفوذ آثار دم دستی و سطحی گیشه که عمدتاً با هدف کسب سوده ساخته شدهاند و تخریب فرهنگ و سینما را نشانه گرفتهاند و حالا به معتبرترین جشنواره سینمایی ایران که ویترینی از تولیدات یک ساله سینماست هم راه پیدا کردهاند.
شایسته است هیئت انتخاب پاسخگوی چرایی و دلایل برگزیدن این فیلمها باشد، فیلمهایی که سالانه چند ده تا از آنها در حال جولان دادن در گیشهاند و جای فیلمهای دیگر را هم تنگ کردهاند. اینکه چه معیار و استانداردهایی برای انتخاب فیلمها وجود داشته و براساس کدام شاخصها در لیست فیلمهای بخش سودای سیمرغ قرار گرفتهاند هنوز محل سوال و بررسی است. در پایان باید گفت؛ جای تاسف است که جریان اصلی سینما از دست رفته و آثار اندیشهورز، جدی و مستقل سینمایی بیرون از جشنواره ایستادند و صفی طویل از آثار ارگانی و کمدی سانسهای جشنواره را اشغال کردند. این همان هشداری است که باید آن را جدی گرفت و اگر تغییری در نگاه مدیران فرهنگی و برگزارکننده این جشنواره به وجود نیاید، احتمالاً سال آینده چهار فیلم تبدیل به هشت فیلم خواهد شد.
نظر شما