قدس؛ این پیام که توسط هیئتی از حزب دموکراتیک ترکیه منتقل شده است، با توجه به وضعیت مناطق کردنشین به ویژه در سوریه و تحولات و تحرکاتی که در میان سایر طرفهای درگیر مشاهده میشود، بسیار مورد توجه بوده و در جدیدترین واکنشها نیز، مسعود بارزانی آمادگی کامل خود را برای حمایت از روند صلح در ترکیه و موفقیت آمیز بودن آن اعلام کرده و خاطرنشان میکند این تنها راه صحیح برای دستیابی به راه حل است.
در همین حال، گمانه زنیها، از موضع احتمالی دولت جدید ایالات متحده به عنوان همپیمان سنتی احزاب کُرد در سوریه و تضعیف جایگاه و پشتیبانی از ایشان توسط طرف آمریکایی را عامل گرایش جدیتر شخص اوجالان به ادغام در فرایندهای سیاسی در سوریه و ترکیه اعلام میکنند.
در حالی که تلاشهای برقراری صلح میان کردها و آنکارا برای حدود یک دهه متوقف شده بود، دولت باغچلی (از همپیمانان کُرد اردوغان)، ابتکاری را برای حل مناقشه در اکتبر گذشته پیشنهاد داده و به نظر میرسد این رد و بدل پیام و البته پیام مهمی که نمایندگان فراکسیون سوم مجلس ترکیه وعده انتشار آن توسط اوجالان را در ۲۱ مارس دادهاند را باید بخشهای مهمی از این فرایند و تبدیل احزاب کُردی به ویژه در ترکیه و سپس در سوریه، به مهرههای نرمال در سازوکارهای سیاسی کشورهای خود دانست که فی نفسه، میتواند یک دستاورد چشمگیر برای منطقه پرآشوب غرب آسیا به شمار آید.
البته، در این میان تهدیدات فزاینده از تراکم توجهات و تمایلات ارضی و انباشتگی نگاه به شرق در میان خرده بازیگران رادیکال در احزاب کُردی که احتمالاً به این سادگی تن به عادیسازی مناسبات نخواهند داد، میتواند به چالشی به مراتب بزرگتر برای دیگر بازیگر مشمول معادلات کُردی، یعنی ایران شود که در جای خود قابل تأمل و توجه است.به این جمله طلایی برگردیم؛ هر منازعه، مناقشه، رقابت یا همکاری، روی زمین، برای زمین و به وسیله زمین اتفاق میافتد! پذیرش همین یک جمله، شروعی مهم برای فهم بنیادین از مناسبات جاری در سطوح محلی، منطقهای و جهانی است.
احزاب و جریانها در نواحی کُردی غرب آسیا، در تاریخ پر فراز و کم نشیب خود، همواره سعی در بازساخت فضایی، از یک مقوله متکثر و متنوع در قالب یک واحد سیاسی مستقل داشته و با توجه به محدودیتهای جدی جغرافیایی، نظیر «حصر در خشکی» و اهمیت منطقهای که در آن حضور داشتهاند، با امید به دیگر بازیگران، مورد سوءاستفاده قدرتها، به ویژه نیروهای فرامنطقهای نظیر شوروی، انگلستان و فرانسه و یا اسیر امیال قدرتهای هرج و مرج طلبی نظیر ایالات متحده و بازوی منطقهای آن، یعنی رژیم اسرائیل قرار گرفتهاند و نه تنها به آرمان ادعایی خود نزدیک نشدهاند که آواری از ویرانی، جنگ، نا آرامی و توسعه نیافتگی را برای ساکنان نواحی کُردی و محیط پیرامونی به ارمغان آوردهاند.
به نظر میرسد ایالات متحده آمریکا، در یک معامله بهتر، نزدیک شدن پرسود به دمشق «پسا اسد» به واسطه ترکیه را به ماندن و هزینه کردن در شمال و شرق سوریه ترجیح داده و واقعگرایی حاصل از این معامله، زمینهساز فرایندی شده است که هضم در دولتهای مرکزی را به یک گزینه ناگزیر برای «پکک»، «یپگ» و امثالهم تبدیل کرده است.
نظر شما