به گزارش قدس خراسان، نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری دو شاخص کلیدی اقتصاد هستند که در تقابل با یکدیگر تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر یکدیگر میگذارند. از طرفی دانستن نرخ مشارکت اقتصادی به ما کمک میکند تا درک بهتری از وضعیت بازار کار و سلامت اقتصادی یک کشور بدست بیاوریم.
در نگاه نخست، افزایش نرخ مشارکت اقتصادی باید به کاهش بیکاری بینجامد؛ اما به گمان کارشناسان اقتصادی، این اتفاق به همراه مؤلفههای دیگر گاهی به کاهش بیکاری و گاهی به افزایش آن منتهی میشود.
به دنبال افزایش جمعیت فعال باید شغل جدید ایجاد کرد
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی در گفتوگو با خبرنگار قدس خراسان، در اینباره میگوید: در هر کشوری جمعیت در سنین مختلف وجود دارد که از این جمعیت، به افراد ۱۵ تا ۶۵ سال، جمعیت در سن کار و به افراد زیر ۱۵ سال و بالای ۶۵ سال، جمعیت خارج از سن کار میگویند، هرچند امکان دارد افراد زیر ۱۵ سال یا بالای ۶۵ سال نیز مشغول به کار باشند؛ اما به طور معمول جمعیت در سن کار همان ۱۵ تا ۶۵ سال است.
سید سعید ملکالساداتی با بیان اینکه از این جمعیت ۱۵ تا ۶۵ سال، همه به کار کردن تمایل ندارند، میافزاید: اگر افرادی را که به دلایلی چون اشتغال به تحصیل یا داشتن مسئولیتهایی در خانواده به ویژه بانوان تمایل به کار کردن ندارند، کنار بگذاریم، سایر افرادی که تمایل به کار کردن داشته و از سلامت کافی برای کار کردن برخوردار هستند، به عنوان جمعیت فعال شناخته میشوند.
وی با بیان اینکه نرخ مشارکت اقتصادی از تقسیم جمعیت فعال بر کل جمعیت در سن کار بدست میآید، ادامه میدهد: الزاماً همه افرادی که در جمعیت فعال قرار دارند، کار پیدا نمیکنند و در واقع بیکارِ جویای کار هستند. بنابراین اگر جمعیت فعال زیاد شود، به این معناست که افراد بیشتری در بازار کار حضور دارند و ما باید برای آنها کار یا فعالیت اقتصادی فراهم کنیم. به هر میزان که در ایجاد اشتغال تلاش بیشتری داشته باشیم، افراد بیشتری از جمعیت فعال، شاغل شده و بخش کمتری بیکار میمانند.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی درباره ارتباط نرخ مشارکت با بیکاری میگوید: زمانی مشکل افزایش بیکاری در ارتباط با افزایش نرخ مشارکت حل میشود که بتوانیم سالانه متناسب با افزایش جمعیت فعال یا همان نرخ مشارکت خود، اشتغال را نیز بالا ببریم.
ارتباط همواره یکسانی میان دو نرخ بیکاری و مشارکت اقتصادی وجود ندارد
ارتباط میان این دو شاخص اقتصادی پیچیدگیهای خاصی دارد که معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان رضوی درباره آن در گفتوگو با قدس خراسان بیان میکند: هیچ مقاله و مستندی وجود ندارد که بتواند ارتباط همواره یکسانی را میان نرخ مشارکت و بیکاری بیان کند و باید این دو به صورت مستقل محاسبه شوند؛ اما در کنار یکدیگر همراه با مؤلفههای مختلف تفسیر شده و معنی میدهند. همانطور که مقایسه پاییز ۱۴۰۲ با ۱۴۰۳ نشانمیدهد بخشی از افزایش بیکاری ما به دلیل تغییر محسوس نرخ مشارکت اقتصادی در استان بوده است.
سیدهادی حسینی با بیان اینکه در پاییز ۱۴۰۲ نرخ مشارکت خراسان رضوی ۴۴.۴ درصد بوده و در پاییز ۱۴۰۳به رقم ۴۶.۴ درصد رسیده است، ادامه میدهد: تقریباً ۲ درصد افزایش نرخ مشارکت داشتیم. در همین مدت در کشور نرخ مشارکت از ۴۱.۵ به ۴۱.۲ کاهش داشته و شاید بتوان اینگونه تحلیل کرد که اگر بخشی از نرخ بیکاری ما افزایش پیدا کرده، به خاطر افزایش مشارکت اقتصادی ما بوده و در کل کشور نیز کاهش نرخ بیکاری به این علت است که در کل کشور کاهش نرخ مشارکت اقتصادی را داشتهایم. باز هم تأکید میکنم بخشی از دلایل این کاهش و افزایش، به ارتباط میان این دو شاخص مربوط است.
وی با اشاره به قوت گرفتن این فرضیه درباره مقایسه تمام استانها میافزاید: با در نظر گرفتن رتبهبندی تمام استانها میبینیم که در پاییز ۱۴۰۳، نرخ بیکاری خراسان رضوی ۶.۶ و متوسط کشور ۷.۲ بوده و استان ما پس از استانهای تهران، خراسان جنوبی، مازندران و... در جایگاه یازدهم قرار داشته است. در همین پاییز ۱۴۰۳ نرخ مشارکت اقتصادی خراسان رضوی با ۴۶/۶ پس از زنجان با ۵۱/۶، رتبه دوم را داشته و با بررسی نرخ بیکاری زنجان میبینیم که در رتبه دوازدهم و پس از خراسان رضوی قرار دارد.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان رضوی میگوید: نکته جالب این است که تقریباً تمام استانهای پیش از ما در بحث نرخ بیکاری، وضعیت خوبی در نرخ مشارکت اقتصادی نداشتند و اغلب آخر جدول بودند. در میان استانها فقط وضعیت قزوین و مازندران کمی بهتر است که نرخ بیکاری و مشارکتشان در وضعیت متعادل و خوبی قرار داشته است. پس اینجا میتوان گفت بخشی از این افزایش نرخ بیکاری به خاطر همان افزایش نرخ مشارکت اقتصادی بوده است.
حسینی با اشاره به موضوع با اهمیت اشتغال ناقص زمانی در ارتباط با نرخ مشارکت و بیکاری اظهار میکند: «اشتغال ناقص زمانی » هنگامی است که فردی یک یا دو ساعت در هفته کار داشته باشد و توانایی و علاقه انجام کار با ساعت بیشتر را دارد چون با تعداد ساعت کم، گذران زندگی اتفاق نمیافتد و به اجبار با این تعداد ساعت، کار میکند. در نتیجه اشتغال ناقص است و پسوند «زمان» نیز به این خاطر آمده که اگرچه براساس تعاریف بینالمللی در آمار اشتغال میآید؛ اما فرد خواهان کار بیشتری است.
وی تأکید میکند: سهم جمعیت دارای اشتغال زمانی در بهار ۱۴۰۲، در استان ما ۱۳.۷ و در کشور۸.۳ بوده و در پاییز ۱۴۰۳، این شاخص در استان ما ۷.۹ و در کشور ۷.۴ است و استان ما در این زمینه کاهش خوبی داشته و نشان میدهد ساعت کاری بیشتری برای افراد شاغل فراهم شده است. با توجه به ویژگیهای استان ما، نسبت به کشور در وضعیت بدی قرار نداریم؛ ولی در کنار این اتفاق، بخشی از آن افرادی که با یک یا دو ساعت در روز مشغول به کار بودند، حذف میشوند.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان رضوی با اشاره به نسبت ایدهآل میان این دو شاخص میگوید: گاهی هم ممکن است رابطه نرخ مشارکت با نرخ بیکاری معکوس باشد به عبارتی میتوان نرخ مشارکت بالایی داشت و در برابر آن نرخ بیکاری پایینی را نیز تجربه کرد که این شرایط ایدهآل است و در وضعیت اقتصادی ما چنین رابطهای وجود ندارد.
تفسیر دو شاخص در کنار هم
به عقیده کارشناسان، در شرایط رکود اقتصادی ممکن است نرخ مشارکت اقتصادی کاهش یابد؛ زیرا افراد ناامید از پیدا کردن شغل، از جستوجوی کار صرفنظر میکنند. در این حالت ممکن است نرخ بیکاری به صورت کاذب کاهش یابد؛ چرا که افراد نیازمند کار به عنوان افراد غیرفعال در نظر گرفته میشوند و در نتیجه نرخ بیکاری در ظاهر کاهش مییابد.
به طور کلی، ارتباط میان این دو شاخص پیچیده است و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند شرایط اقتصادی، سیاستهای دولتی، فرهنگ کار و نیازهای بازار کار قرار دارد؛ اما آنچه مسلم است تصمیمگیریهای کلان اقتصادی در سطح استان و کشور ارتباط مستقیم با تحلیل درست این دو شاخص و تفسیر آنها در کنار هم دارد.
به دنبال افزایش جمعیت فعال باید شغل جدید ایجاد کرد
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی در گفتوگو با خبرنگار قدس خراسان، در اینباره میگوید: در هر کشوری جمعیت در سنین مختلف وجود دارد که از این جمعیت، به افراد ۱۵ تا ۶۵ سال، جمعیت در سن کار و به افراد زیر ۱۵ سال و بالای ۶۵ سال، جمعیت خارج از سن کار میگویند، هرچند امکان دارد افراد زیر ۱۵ سال یا بالای ۶۵ سال نیز مشغول به کار باشند؛ اما به طور معمول جمعیت در سن کار همان ۱۵ تا ۶۵ سال است.
سید سعید ملکالساداتی با بیان اینکه از این جمعیت ۱۵ تا ۶۵ سال، همه به کار کردن تمایل ندارند، میافزاید: اگر افرادی را که به دلایلی چون اشتغال به تحصیل یا داشتن مسئولیتهایی در خانواده به ویژه بانوان تمایل به کار کردن ندارند، کنار بگذاریم، سایر افرادی که تمایل به کار کردن داشته و از سلامت کافی برای کار کردن برخوردار هستند، به عنوان جمعیت فعال شناخته میشوند.
وی با بیان اینکه نرخ مشارکت اقتصادی از تقسیم جمعیت فعال بر کل جمعیت در سن کار بدست میآید، ادامه میدهد: الزاماً همه افرادی که در جمعیت فعال قرار دارند، کار پیدا نمیکنند و در واقع بیکارِ جویای کار هستند. بنابراین اگر جمعیت فعال زیاد شود، به این معناست که افراد بیشتری در بازار کار حضور دارند و ما باید برای آنها کار یا فعالیت اقتصادی فراهم کنیم. به هر میزان که در ایجاد اشتغال تلاش بیشتری داشته باشیم، افراد بیشتری از جمعیت فعال، شاغل شده و بخش کمتری بیکار میمانند.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی درباره ارتباط نرخ مشارکت با بیکاری میگوید: زمانی مشکل افزایش بیکاری در ارتباط با افزایش نرخ مشارکت حل میشود که بتوانیم سالانه متناسب با افزایش جمعیت فعال یا همان نرخ مشارکت خود، اشتغال را نیز بالا ببریم.
ارتباط همواره یکسانی میان دو نرخ بیکاری و مشارکت اقتصادی وجود ندارد
ارتباط میان این دو شاخص اقتصادی پیچیدگیهای خاصی دارد که معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان رضوی درباره آن در گفتوگو با قدس خراسان بیان میکند: هیچ مقاله و مستندی وجود ندارد که بتواند ارتباط همواره یکسانی را میان نرخ مشارکت و بیکاری بیان کند و باید این دو به صورت مستقل محاسبه شوند؛ اما در کنار یکدیگر همراه با مؤلفههای مختلف تفسیر شده و معنی میدهند. همانطور که مقایسه پاییز ۱۴۰۲ با ۱۴۰۳ نشانمیدهد بخشی از افزایش بیکاری ما به دلیل تغییر محسوس نرخ مشارکت اقتصادی در استان بوده است.
سیدهادی حسینی با بیان اینکه در پاییز ۱۴۰۲ نرخ مشارکت خراسان رضوی ۴۴.۴ درصد بوده و در پاییز ۱۴۰۳به رقم ۴۶.۴ درصد رسیده است، ادامه میدهد: تقریباً ۲ درصد افزایش نرخ مشارکت داشتیم. در همین مدت در کشور نرخ مشارکت از ۴۱.۵ به ۴۱.۲ کاهش داشته و شاید بتوان اینگونه تحلیل کرد که اگر بخشی از نرخ بیکاری ما افزایش پیدا کرده، به خاطر افزایش مشارکت اقتصادی ما بوده و در کل کشور نیز کاهش نرخ بیکاری به این علت است که در کل کشور کاهش نرخ مشارکت اقتصادی را داشتهایم. باز هم تأکید میکنم بخشی از دلایل این کاهش و افزایش، به ارتباط میان این دو شاخص مربوط است.
وی با اشاره به قوت گرفتن این فرضیه درباره مقایسه تمام استانها میافزاید: با در نظر گرفتن رتبهبندی تمام استانها میبینیم که در پاییز ۱۴۰۳، نرخ بیکاری خراسان رضوی ۶.۶ و متوسط کشور ۷.۲ بوده و استان ما پس از استانهای تهران، خراسان جنوبی، مازندران و... در جایگاه یازدهم قرار داشته است. در همین پاییز ۱۴۰۳ نرخ مشارکت اقتصادی خراسان رضوی با ۴۶/۶ پس از زنجان با ۵۱/۶، رتبه دوم را داشته و با بررسی نرخ بیکاری زنجان میبینیم که در رتبه دوازدهم و پس از خراسان رضوی قرار دارد.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان رضوی میگوید: نکته جالب این است که تقریباً تمام استانهای پیش از ما در بحث نرخ بیکاری، وضعیت خوبی در نرخ مشارکت اقتصادی نداشتند و اغلب آخر جدول بودند. در میان استانها فقط وضعیت قزوین و مازندران کمی بهتر است که نرخ بیکاری و مشارکتشان در وضعیت متعادل و خوبی قرار داشته است. پس اینجا میتوان گفت بخشی از این افزایش نرخ بیکاری به خاطر همان افزایش نرخ مشارکت اقتصادی بوده است.
حسینی با اشاره به موضوع با اهمیت اشتغال ناقص زمانی در ارتباط با نرخ مشارکت و بیکاری اظهار میکند: «اشتغال ناقص زمانی » هنگامی است که فردی یک یا دو ساعت در هفته کار داشته باشد و توانایی و علاقه انجام کار با ساعت بیشتر را دارد چون با تعداد ساعت کم، گذران زندگی اتفاق نمیافتد و به اجبار با این تعداد ساعت، کار میکند. در نتیجه اشتغال ناقص است و پسوند «زمان» نیز به این خاطر آمده که اگرچه براساس تعاریف بینالمللی در آمار اشتغال میآید؛ اما فرد خواهان کار بیشتری است.
وی تأکید میکند: سهم جمعیت دارای اشتغال زمانی در بهار ۱۴۰۲، در استان ما ۱۳.۷ و در کشور۸.۳ بوده و در پاییز ۱۴۰۳، این شاخص در استان ما ۷.۹ و در کشور ۷.۴ است و استان ما در این زمینه کاهش خوبی داشته و نشان میدهد ساعت کاری بیشتری برای افراد شاغل فراهم شده است. با توجه به ویژگیهای استان ما، نسبت به کشور در وضعیت بدی قرار نداریم؛ ولی در کنار این اتفاق، بخشی از آن افرادی که با یک یا دو ساعت در روز مشغول به کار بودند، حذف میشوند.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامهریزی خراسان رضوی با اشاره به نسبت ایدهآل میان این دو شاخص میگوید: گاهی هم ممکن است رابطه نرخ مشارکت با نرخ بیکاری معکوس باشد به عبارتی میتوان نرخ مشارکت بالایی داشت و در برابر آن نرخ بیکاری پایینی را نیز تجربه کرد که این شرایط ایدهآل است و در وضعیت اقتصادی ما چنین رابطهای وجود ندارد.
تفسیر دو شاخص در کنار هم
به عقیده کارشناسان، در شرایط رکود اقتصادی ممکن است نرخ مشارکت اقتصادی کاهش یابد؛ زیرا افراد ناامید از پیدا کردن شغل، از جستوجوی کار صرفنظر میکنند. در این حالت ممکن است نرخ بیکاری به صورت کاذب کاهش یابد؛ چرا که افراد نیازمند کار به عنوان افراد غیرفعال در نظر گرفته میشوند و در نتیجه نرخ بیکاری در ظاهر کاهش مییابد.
به طور کلی، ارتباط میان این دو شاخص پیچیده است و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند شرایط اقتصادی، سیاستهای دولتی، فرهنگ کار و نیازهای بازار کار قرار دارد؛ اما آنچه مسلم است تصمیمگیریهای کلان اقتصادی در سطح استان و کشور ارتباط مستقیم با تحلیل درست این دو شاخص و تفسیر آنها در کنار هم دارد.
نظر شما