امام رضا(ع) خود یک تجسم عینی از توحید بودند؛ یعنی تمام اعمال و رفتار ایشان براساس توحید و اخلاص برای خداوند متعال بود. ایشان در تمام لحظات زندگی خود، خدا را حاضر و ناظر میدیدند و هیچگاه از یاد او غافل نمیشدند. به همین دلیل است که میتوان گفت امام رضا(ع) با زندگی و عمل خود، توحید را به مردم تعلیم میدادند و به تعبیر دیگر، آن حضرت، الگوی کاملی برای موحدان بودند.
چهارشنبه هر هفته این توفیق را داریم تا خوانندگان عزیز رواق را میهمان شرح یکی از القاب مبارک امام رضا(ع) کرده و در گفتوگو با علما و اندیشمندان حوزه و دانشگاه، از جام معارف ناب رضوی، جان تشنه خویش را سیراب کنیم.
این هفته در محضر فقیه عالیقدر آیتالله حاج شیخ محسن فقیهی، عضو جامعه مدرسین و استاد برجسته دروس خارج حوزه، از شرح عبارت زیبا و دلنشین «المسئول عن کلمة التوحید» بهرهمند خواهیم شد. به امید آنکه گامی در راستای افزایش معرفت خود نسبت به آن امام همام برداریم.
یکی از سلامهایی که در زیارت جوادیه امام رضا(ع) آمده، فراز «السَّلامُ عَلی مَنْ سُئِلُوا عَنْ کَلِمَةِ التَّوْحِیدِ» است. با توجه به اینکه امام رضا(ع) در دورانی پر از چالشهای فکری و اعتقادی حضور داشتند، در صورت امکان در مورد این لقب و ارتباط آن با شرایط آن دوران و نقش امام(ع) در حفظ و تبیین توحید خالص، توضیحات جامعی ارائه فرمایید.
درک عمیق این لقب نیازمند توجه به شرایط خاص دوران امامت امام رضا(ع) است. همانطور که اشاره کردید، آن دوران، دورانی پر از تلاطمات فکری و عقیدتی بود. از یک سو ترجمه آثار فلاسفه یونانی و رواج تفکرات بیگانه سبب ایجاد شبهات و انحرافهایی در میان برخی مسلمانان شده بود. از سوی دیگر، فرقهها و نحلههای مختلف کلامی و فلسفی، هر کدام با تفسیرهای خاص خود از توحید، سعی در جذب پیروان بیشتر داشتند. در چنین شرایطی، حفظ و تبیین توحید خالص و ناب، وظیفهای بسیار سنگین و خطیر بود.
امام رضا(ع) در این دوران حساس با علم لدنی و حکمت الهی خود، به مقابله با این چالشها پرداختند. ایشان نه تنها به پرسشها و شبهات مردم پاسخ میدادند، بلکه با برگزاری مناظرات و جلسات بحث و گفتوگو با علمای سایر ادیان و فرقهها، سعی در روشنسازی حقیقت و اثبات برتری اسلام داشتند. این مناظرات که در تاریخ ثبت شدهاند، نشاندهنده تسلط بینظیر امام(ع) بر علوم مختلف و قدرت استدلال و اقناع فوقالعاده حضرت است.
اما لقب «السَّلامُ عَلی مَنْ سُئِلُوا عَنْ کَلِمَةِ التَّوْحِیدِ» تنها به معنای پاسخگویی به سؤال درباره توحید نیست؛ بلکه ابعاد دیگری نیز دارد. این لقب، نشاندهنده این است که امام رضا(ع) خود، یک تجسم عینی از توحید بودند؛ یعنی تمام اعمال و رفتار ایشان براساس توحید و اخلاص برای خداوند متعال بود. ایشان در تمام لحظات زندگی خود، خدا را حاضر و ناظر میدیدند و هیچگاه از یاد او غافل نمیشدند. به همین دلیل است که میتوان گفت امام رضا(ع) نه تنها به سؤال مربوط به توحید پاسخ میدادند، بلکه با زندگی و عمل خود، توحید را به مردم میآموختند. به تعبیر دیگر، امام رضا(ع) یک الگوی کامل برای موحدان بودند. ایشان با نشان دادن چگونه زیستن براساس توحید، به مردم کمک میکردند توحید را در زندگی خود پیاده کنند و به سعادت و کمال برسند.
در مورد قضیه سلسلةالذهب و سفر امام رضا(ع) به نیشابور و سخن ایشان که «انا من شروطها» هم اگر ممکن است با جزئیات بیشتری توضیح بفرمایید.
سلسلة الذهب یکی از نقاط عطف در تاریخ امامت است. این واقعه نشان میدهد امام رضا(ع) با درایت و تدبیر الهی خود، از هر فرصتی برای تبیین جایگاه امامت و ولایت استفاده میکردند. همانطور که میدانید انشعاب شیعه پس از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) به مثلاً اسماعیلیه یا واقفیه، سبب ایجاد اختلافات و در نتیجه تضعیف شیعیان شده بود. در چنین شرایطی، امام رضا(ع) با بیان حدیث سلسلةالذهب، بهطور غیرمستقیم به این اختلافات پاسخ دادند و جایگاه امامت و ولایت را بهدرستی تبیین کردند. حدیث سلسلةالذهب درواقع یک زنجیره طلایی است که تمام حلقههای آن به هم متصل هستند و هر حلقه نشاندهنده یکی از معصومان(ع) است. این زنجیره از پیامبر اکرم(ص) آغاز و به امام رضا(ع) ختم میشود. امام رضا(ع) با بیان این حدیث به مردم نشان دادند امامت یک امر الهی است و هر کسی نمیتواند به مقام امامت برسد. جمله «و انا من شروطها» که امام(ع) در پایان حدیث فرمودند، درواقع تأکید بر همین نکته است. این جمله به این معناست که حضرت علی بن موسیالرضا(ع) یکی از شروط ورود به حصن الهی توحید هستند؛ یعنی بدون پذیرش امامت آن حضرت، توحید کامل نمیشود و انسان نمیتواند به سعادت و کمال برسد. این روایت، پاسخی به تمام تفکرات انحرافی در مورد توحید و امامت در آن دوران بود. امام رضا(ع) با بیان این حدیث به مردم نشان دادند توحید بدون ولایت، ناقص بوده و امامت شرط لازم برای رسیدن به توحید است.
علاوه بر این، بیان این حدیث در نیشابور که یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی آن دوران بود، نشاندهنده اهمیت این موضوع برای امام(ع) است. ایشان میخواستند این پیام به گوش تمام مسلمانان برسد و همه بدانند ولایت، رکن اساسی دین اسلام است.
اشاره کردید که امامت رکن توحید است. اگر ممکن است به صورت مفصلتری برای خوانندگان رواق توضیح بفرمایید.
متأسفانه در طول تاریخ، تلاشهای زیادی برای تحریف مفهوم ولایت و محدود کردن آن به مسائل سیاسی و اجتماعی صورت گرفته است. اما حقیقت این است که ولایت، یک مفهوم بسیار عمیق و گسترده است که ابعاد مختلفی دارد. ولایت در لغت به معنای سرپرستی، دوستی، یاری و محبت است. اما در اصطلاح دین اسلام، ولایت به معنای سرپرستی و رهبری الهی است که از طریق پیامبران و امامان معصوم(ع) تجلی پیدا میکند. ولایت، یک مقام الهی است که خداوند متعال، آن را به کسانی که شایستهاش هستند عطا میکند. ارتباط ولایت با توحید، ارتباطی بسیار تنگاتنگ و ناگسستنی است. ولایت رکن توحید است و بدون آن، توحید کامل نمیشود. برای فهم بهتر این موضوع باید به این نکته توجه کنیم که توحید به معنای یگانه دانستن خداوند متعال در تمام ابعاد وجودی است؛ یعنی ما باید خدا را در ذات، صفات، افعال و عبادات، یگانه بدانیم.
اما سؤال اینجاست که چگونه میتوان به این توحید کامل دست یافت؟ پاسخ این است که از طریق ولایت. خداوند متعال برای هدایت انسانها، پیامبران و امامان را فرستاده است. این بزرگان، جانشینان و خلفای خدا در زمین هستند و اطاعت از آنان، اطاعت از خداست. به همین دلیل است که ولایت، راهی است برای رسیدن به توحید کامل.
توصیه شما برای تقویت جنبه توحیدی پیروان امام رضا(ع) و درسهایی که میتوانند از این لقب بگیرند چیست؟
پیروان امام رضا(ع) باید با مطالعه کتب توحیدی و تأمل در آیات توحیدی قرآن، شناخت خود را درباره خداوند تعمیق بخشند. آثار و روایات به جا مانده از امام رضا(ع) سرشار از معارف توحیدی است. مطالعه و تدبر در این آثار نیز میتواند راهگشای بسیاری از مسائل و شبهات مربوط به توحید باشد. همچنین شیعیان و زائران آن حضرت باید سعی کنند در تمام لحظات زندگی خود، خدا را یاد کنند و از ذکر او غافل نشوند و بهتدریج خود را به مقام والای موحد بودن برسانند تا در دنیا و آخرت به حیات طیبه نائل شوند.
نظر شما