این جنایت، تنها ویرانی یک بنا نبود بلکه حمله به حافظه تاریخی امت محمد(ص) بود؛ توطئهای که استعمار پیر بریتانیا، آن را با فتاوای افراطیون حنابله گره زد تا ریشه هویت اسلامی را بزند.
در ادامه با حجتالاسلام دکتر احمد فلاحزاده، کارشناس تاریخ اسلام همراه میشویم تا از لابهلای خاکهای سوخته بقیع، حقایقی را برگیریم؛ از نقشههای شوم استعمار تا غفلت جهان اسلام و راههای احیای این میراث که امروز به آزمونی سخت برای وحدت مسلمانان تبدیل شده است.
تخریب بقیع؛ تجاوزی که نمادهای اسلام را نشانه گرفت
دکتر فلاحزاده با تأکید بر جنایت تاریخی تخریب قبرستان بقیع، این رویداد را نمادی آشکار از اتحاد شوم سیاست و افراطگرایی مذهبی خوانده و بیان میکند: تخریب بقیع تنها یک اقدام مذهبی نبود، بلکه پروژهای سیاسی مذهبی بود که با فتاوای جریان تندرو حنابله (وهابیت) آغاز شد و با پشتیبانی تمام قد استعمار بریتانیا به سرانجام رسید. انگلیسیها در این جنایت به صورت گام به گام و همهجانبه ایفای نقش کردند؛ از یک سو به عنوان حامی وهابیان، آنان را تجهیز نظامی و فکری کرده و از سوی دیگر، با فریب افکار عمومی جهان اسلام، خود را به عنوان ناجی مسلمانان معرفی کردند.
وی اضافه میکند: نقشه انگلیسیها در سه جبهه صورت گرفت. ابتدا تجهیز وهابیان و تأمین سلاح و مشروعیتسازی برای اقدامات خشونتآمیز آنان؛ دیگری حذف رقبا و بمباران مناطق تحت کنترل مخالفان وهابیت برای تسهیل پیشروی سعودیها و دیگری کارشکنی جهانی و ایجاد موانع سیاسی و رسانهای برای خنثیسازی تلاشهای مسلمانان در بازسازی بقعههای بقیع.
این کارشناس تاریخ اسلام با اشاره به پیامدهای این جنایت هشدار میدهد: نابودی آثار اسلامی، بخشی از نقشهای بزرگتر برای کمرنگ کردن اسلام در جهان بود. وقتی نشانههای ملموس تمدن اسلامی از بین برود، باور به وجود دولتی اسلامی یا فرهنگی ریشهدار، برای نسلهای آینده دشوار میشود. پذیرش هویت بدون وجود شواهد عینی، مانند ساختن بنایی بیبنیان است. بقیع تنها یک قبرستان نیست؛ گواه زندهای بر عظمت تمدن اسلامی و مظلومیت اهلبیت(ع) است. بازخوانی این فاجعه، یادآوری مسئولیت همگانی برای صیانت از میراث اسلام در برابر توطئههای نوین استعمار و جریانهای افراطی است.
از ویرانی بقیع تا فرصتطلبی وهابیان در سایه جنگ و فروپاشی
دکتر فلاحزاده با مرور تاریخ پرآلام تخریبهای بقیع، به نخستین یورش ویرانگر به این قبرستان مقدس اشاره کرده و میگوید: نخستین تخریب بقیع در سال ۱۲۲۰ قمری (۱۱۸۴ شمسی/۱۸۰۵ میلادی) روی داد؛ زمانی که ایران در دوران حکومت فتحعلی شاه قاجار، درگیر جنگهای سخت با روسیه تزاری (۱۸۱۳–۱۸۰۴ میلادی) بود. شکستهای پیاپی و اشغال بخشهایی از کشور، ایران را از دفاع از حریم ائمه بقیع بازداشت. متجاوزان وهابی هشت سال مدینه را در اشغال خود نگه داشتند، تا اینکه در سال ۱۸۱۲ میلادی (آذر ۱۱۹۱ شمسی) دولت عثمانی به فرمان محمود دوم، سیامین سلطان عثمانی، شهر را آزاد و دستور بازسازی حرم را صادر کرد. این بازسازی، نه تنها احیای مکان مقدس بود، بلکه فرصتی برای تقابل جریانهای میانهرو اسلامی با وهابیت تندرو به شمار میرفت. دومین فاجعه؛ فرصتطلبی وهابیون در سایه سقوط عثمانی بود و سقوط خلافت عثمانی پس از جنگ جهانی اول، زمینهساز دومین تخریب بقیع شد. در ۸ شوال ۱۳۴۴ قمری (۳۱ فروردین ۱۳۰۵ شمسی/۲۱ آوریل ۱۹۲۶ میلادی) وهابیون با سوءاستفاده از ضعف جهان اسلام، بار دیگر به بقیع یورش بردند و بقعههای مطهر ائمه(ع) و صحابه را با خاک یکسان کردند. این جنایت در شرایطی رخ داد که دولت عثمانی فروپاشیده بود، ایران درگیر تحولات دوره رضاخان بود و جهان اسلام در آشفتگی پساجنگی به سر میبرد.
احیای بقیع؛ از نوای قرآن تا وحدت امت در بازسازی میراث نبوی
دکتر فلاحزاده با تأکید بر ضرورت خیزشی همگانی در آستانه صدمین سالگرد تخریب بقیع، جهان اسلام را به شکستن سکوت دردآور فرامیخواند. وی تشکیل کمیته فرامذهبی احیای بقیع با مشارکت نهادهای کلیدی همچون حوزههای علمیه، رسانه ملی، وزارت خارجه و نمایندگان اهل سنت را گامی ضروری دانسته و بیان میکند: این کمیته باید با عبور از نگاه فرقهای، تمامی مزارهای اسلامی از جمله قبور صحابه، مولد النبی(ص) محل تولد پیامبر اکرم(ص)، آرامگاه حضرت خدیجه(س) و اماکن صوفینشین را به عنوان تراث مشترک امت بازتعریف کند. وی بر نگارش مقالات قرآنی با استناد به آیاتی مانند «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتَی وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» تأکید میکند نشانههای الهی مایه ایمان آیندگان هستند.
گردشگری معنوی؛ سلاحی هنرمندانه در برابر وهابیون و احیای حرمت بقیع
ایشان با اشاره به حساسیت آل سعود به درآمدهای گردشگری، ضرورت بهرهگیری از این ظرفیت را یادآور شده و توضیح میدهد: تولید محتواهای هنری و مستندهای تأثیرگذار با همکاری نویسندگان و هنرمندان جهان اسلام میتواند افکار عمومی را درزمینه جنایت تخریب بقیع حساس کند. احیای مکانهایی مانند جنتالمعلی، ویران شده قبر حضرت عبدالمطلب و ابوطالب و مولد فاطمه(س) نه تنها برای شیعیان که برای ۶۵۰ میلیون سنی شافعی که تولد پیامبر(ص) در مکه را مقدس میشمارند حیاتی است. این اتحاد عملی، جهان اسلام را در برابر سکوت سعودیها متحد خواهد کرد.
پرهیز از انزوای مذهبی؛ آسیبشناسی رویکرد یکجانبه در دفاع از بقیع
دکتر فلاحزاده در پایان هشدار میدهد: تمرکز صرف بر قبور ائمه شیعه و غفلت از دغدغههای اهل سنت، این جنبش را به حاشیه کشانده است. زمانی دفاع از قبور صحابه نیز در جهان اهل سنت پررنگ بود اما امروز احیای بقیع را پروژهای شیعی میپندارند و نویسندگان غربی نیز با برجستهسازی این انگاره، دست سعودیها را برای ادامه تخریبها بازگذاشتهاند. حتی نهادهای داخلی مانند رسانه ملی و وزارت خارجه، این مسئله را از اولویت خارج کردهاند، در حالی که احیای بقیع میتواند اسلام سیاسی شیعی را در مراسم حج تقویت و پایگاه شیعیان عربستان را تثبیت کند. اما حکومت سعودی تن به بازسازی نمیدهد؛ چرا که پذیرش آن، اساس ایدئولوژی وهابی را ویران میکند.
نظر شما