روزنامه هفت‌ صبح نوشت: در دوره‌ای که فضاهای رسمی سیاسی تنگ‌تر شده‌اند، تاکسی‌ها پناهگاه‌هایی برای بروز احساسات سیاسی‌اند. مردم بی‌نیاز از تریبون، با واژه‌هایی ساده، اما پرمعنا، سخن می‌گویند؛ با شوخی‌هایی که گاه فریادی در خود دارند.

توصیف یک روزنامه از تحلیلگران سیاسی تاکسی سوار/ سیاستمدار واقعی آن است که بر صندلی عقب از درد مردم می‌گوید
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

روزنامه هفت صبح طی یک یادداشت نوشت: در شهری شلوغ و پرترافیک، جایی هست که هر روز روایت‌هایی تازه از سیاست و زندگی شکل می‌گیرد؛ جایی میان بوق‌ها، آینه‌ها، رادیوهای خش‌دار و مسافرانی از گوشه‌های مختلف شهر؛ جایی به نام تاکسی. فضایی نه کاملاً عمومی و نه خصوصی، میان خانه و خیابان، صمیمی اما موقتی؛ یکی از واقعی‌ترین میدان‌های سیاست‌ورزی روزمره.

تاکسی‌ها فقط ابزار حمل‌ونقل نیستند؛ حامل افکار، قضاوت‌ها و روایت‌های بی‌نقاب مردم‌اند. راننده‌ای که از صبح اخبار شنیده و دنبال شنونده‌ای برای آوار کردن حرف‌هاست، یا مسافری که دلش پر است و به‌دنبال گوش شنواست. حتی گفت‌وگویی بی‌صدا با نگاهی در آینه یا جمله‌ای نصفه‌کاره: «اوضاع که خیلی خرابه، نه؟»

صندلی عقب تاکسی، جایی‌ست برای لمس سیاست به زبان ساده و صریح زندگی. جایی برای نقد رئیس‌جمهور، شوخی با گرانی بنزین یا گفتن خاطره‌ای از گذشته. در تاکسی، سیاست کنار مسافر می‌نشیند و از پشت تریبون پایین می‌آید.

راننده‌ها ناظران اجتماعی‌اند؛ اخبار را نه از رسانه رسمی، که از حرف‌های مردم دریافت می‌کنند. بعضی تحلیلگرند، برخی شایعه‌پراکن، بعضی خشمگین، بعضی ناامید و برخی فقط راوی‌اند. تاکسی سکویی‌ست برای شنیدن، نظر دادن، نقد کردن، بی‌نیاز از دکور و تشریفات.

اما این میدان، بی‌قانون هم نیست. پادشاهی موقتی حاکم است: صندلی عقب تصمیم می‌گیرد بحث ادامه یابد یا نه. مسافران، بسته به ظاهر، لهجه یا موقعیت اجتماعی‌شان، گاهی وارد میدان سیاست می‌شوند و گاه کنار گذاشته می‌شوند. گاهی راننده فضا را می‌سازد، گاهی مسافر و گاهی، فقط سکوت حاکم است. گاهی همه‌چیز در یک جمله تمام می‌شود: «بگذریم آقا، بگذریم...»

تاکسی فضایی برای سیاست بی‌واسطه و بی‌رسمیت است. جایی که آدم‌ها نقش رسمی‌شان را کنار می‌گذارند و در مقام شهروند حرف می‌زنند. معلم، کارگر، بازنشسته، دانشجو؛ همه سیاست را با زبان خود بازخوانی می‌کنند. سیاستمدار واقعی کسی است که در صندلی عقب، دست روی درد مردم می‌گذارد.

تاکسی چون زمان دارد ولی انتظار ندارد، فضایی مناسب برای فکر کردن، پرسیدن و شنیدن است. برخلاف فضای مجازی که پر از فریاد است، تاکسی فضایی برای مکالمه‌ای گاه عمیق، هرچند کوتاه است. حتی اگر از سیاست آغاز نشود، به آن ختم می‌شود، چون زندگی بی‌اجازه، سیاسی شده.

در دوره‌ای که فضاهای رسمی سیاسی تنگ‌تر شده‌اند، تاکسی‌ها پناهگاه‌هایی برای بروز احساسات سیاسی‌اند. مردم بی‌نیاز از تریبون، با واژه‌هایی ساده، اما پرمعنا، سخن می‌گویند؛ با شوخی‌هایی که گاه فریادی در خود دارند. سیاست واقعی در تاکسی‌هاست؛ جایی که مسافر می‌پرسد: «راستی دلار چند شد؟» و راننده می‌گوید: «ما رو باش، هنوز فکر می‌کنیم قراره چیزی ارزون بشه...» سیاست در تاکسی جاری‌ست؛ بی‌نام، بی‌تیتر، بی‌خبر فوری. مثل رودخانه‌ای در زیرزمین شهر.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha