این اتفاق هشدار داد که باید برای آموزش، آگاهی و صیانت از سلامت روح، روان و جسم دانش آموزان برنامههای جدی پیشگیرانه، و مدون اجرا کرد تا علاوه بر ارتقای «آگاهی والدین دانش آموزان" "پایش سلامت روان معلمان" نیز مورد توجه ویژه قرار گیرد.
غفلت آموزش و پرورش از بُعد سلامت روان و سلامت جنسی
عباس فرجی؛ دانش آموخته دکتری روانشناسی و مشاور آموزش و پرورش با اشاره به ضرورت آموزش و تربیت جنسی به کودکان و نوجوانان به ما می گوید: چند نکته را باید در بروز این پدیده مورد توجه قرار داد که در رأس آن روشها، قوانین و قواعدی است که آموزشوپرورش باید برای پیشگیری از این اتفاقات در پیش بگیرد.
نظام جامعی در خصوص تربیت جنسی کودکان و نوجوان و درعینحال قوانین بازدارنده و سختگیرانهای برای برخورد با خاطیان در چنین مواردی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد کافی نیست.وی اضافه می کند: وقتی از سلامت روانی یک شخص صحبت میکنیم بهتر است به ابعاد مختلف آن توجه کنیم؛ یکی از این ابعاد، سلامت جسمانی است که در مدارس با برنامههایی که توسط برنامهریزان آموزشی و تربیتی طراحی می شود تا حدودی هرچند نه به قدر کفایت، اجرا میشود، اما بُعد دیگر سلامت، سلامت روان و سلامت جنسی است که متاسفانه مورد غفلت واقع شده و آنچنان که باید در دایره توجه نیست. در حالی که سلامت جسمی، جنسی و روانی به مثابه سه ضلع یک مثلث و مکمل یکدیگر هستند که به طور حتم وقتی سلامت جنسی به خطر میافتد، سایر ابعاد سلامت هم تحت تأثیر قرارگرفته و دچار آسیب خواهند شد.ضمن آنکه پس از وقوع چنین حوادثی، بازسازی روانی فرد آسیبدیده چالش اصلی برای رواندرمانگرها و متخصصان حوزه روان خواهد بود. متاسفانه با نگاهی به وضعیت آموزشوپرورش می توان دریافت که نظام جامعی در خصوص تربیت جنسی کودکان و نوجوان و درعینحال قوانین بازدارنده و سختگیرانهای برای برخورد با خاطیان در چنین مواردی وجود ندارد و یا اگر وجود دارد کافی نیست. در حالی که ضرورت دارد دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی بدانند اگر چنین اتفاقی برای آن ها افتاد چگونه میتوانند از خودشان محافظت کنند و چه کانالهای ارتباطی در این خصوص وجود دارد.
والدین تصور می کنند نظام آموزشی سالم است
به گفته فرجی؛ معمولاً وقتی تحلیل و گزارشی در خصوص چنین آسیبها و حوادثی تهیه میشود بیشتر روی آموزش دادن به دانش آموزان و والدین تمرکز میشود و پس از آن بهنظام آموزشی و کارکردهای آن میپردازند. البته این موضوع صحیح است، اما باید در نظر داشت والدین با این تصور فرزندان خود را به مدرسه می فرستند که نظام آموزشی از سلامت کافی برخوردار است و می تواند از فرزندشان مراقبت میکند. بنابراین ابتدا باید از نظام آموزشی شروع کنیم و ببینیم چه تمهیداتی در نظام آموزشی برای کاهش چنین جرایمی اندیشیده شده است. اما با یک نگاه کلی به وضعیت آموزش و پرورش متوجه خواهیم شد که شوربختانه ما یک نظام جامع در زمینه آموزش مسائل جنسی و تربیت جنسی کودک و نوجوان و همچنین قواعد و قوانین سختگیرانه ای برای مواقعی که چنین آسیب هایی رخ می دهد، نداریم و به کودکان و نوجوانان آموزش نداده ایم که در صورت بروز چنین آسیب هایی چگونه باید از خود محافظت کنند.
معلمها باید آموزش ببینند؛ وقتی معلم ها را گزینش میکنیم حتماً باید از روشهای بسیار پیشرفتهتری برای جذب آن ها از نظر سلامت روان داشته باشیم .
فرجی با بیان اینکه آموزش و پرورش نتوانسته است از حیث تربیتی و پرورشی ورود خوبی به اینگونه مسائل داشته باشد، اضافه می کند: پیشگیری، بسیار مهم است. باید آموزشهای لازم دراین خصوص به دانش آموزان داده شود. معلمها نیز باید آموزش ببینند. وقتی معلم ها را گزینش میکنیم حتماً باید از روشهای بسیار پیشرفتهتری برای جذب آن ها از نظر سلامت روان داشته باشیم و متخصصان باید به این حوزه ورود کنند تا در مدارس شاهد بروز چنین آسیب هایی نباشیم چرا که حتی یک مورد از این نمونه آسیب ها منجر به زیر سوال رفتن اعتبار کل آموزش و پرورش می شود.
این مشاور و روانشناس در آموزش و پرورش ادامه می دهد: آموزش و پرورش در گام نخست باید موضوع پیشگیری را در دستور کار خود قرار دهد تا از تکرار این آسیب ها پیشگیری شود. در گام بعد ضرورت دارد شیوه نامه هایی را برای «رسیدگی» به این موارد ارائه دهد تا عامل بازدارنده داشته باشد.
فرجی ادامه می دهد: گام بعد برخورداری و به کار بستن شیوه نامه های «درمان» است که باید مدنظر آموزش پرورش باشد. بنابراین پیشگیری، رسیدگی و درمان سه رکن مواجهه با آسیب های اجتماعی محسوب می شوند چرا که در برخی مواقع آسیب های روانی ناشی از این قبیل موارد تا پایان عمر همراه دانش آموز خواهد بود و چه بسا اگر به موقع درمان نشوند به جراحتی مهلک تبدیل خواهد شد که بر دوران مختلف زندگی فرد تاثیر منفی می گذارد و آسیب های روانی متعددی به همراه دارد و شخصیت فرد را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
این دکتری روانشناسی با اشاره به فعالیت سامانهای به نام "نماد" (نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان) در آموزش و پرورش می گوید: کارهای مفیدی پیرامون این سامانه انجامشده و سامانه متمرکز خوبی است، اما آنچنانکه باید شاهد بهرهبرداری لازم از آن نیستیم.
وی تصریح می کند: سامانه نماد مخصوص موارد مشابه و هر نوع بزهی است که در سطح مدارس رخ میدهد. به این شکل که اطلاعات مربوط باید در این سامانه ثبت و تجمیع شود تا بر اساس آمار و اطلاعات به دست آمده از آن اطلس روانی آموزش و پرورش در هرسال ترسیم شود و آموزشوپرورش بتواند برای از بین بردن چنین آسیبهایی دستورالعمل های نظاممندی اتخاذ کند، اما متاسفانه اطلاع رسانی کافی در مورد این سامانه از سوی آموزش و پرورش نشده است.
وی ادامه می دهد: اگر آموزش و پرورش در مورد سامانه نماد یکپارچه عمل کند می تواند برای از بین بردن این قبیل آسیب ها روش ها و دستورالعمل های نظام مندی را اتخاذ کند اما درحال حاضر این سامانه به دلیل اینکه یکپارچه عمل نمی کند خروجی مناسبی ندارد.
نظر شما