فهم دین، از دیرباز با فهم زبان آن پیوندی ناگسستنی داشته است. متون مقدس، از قرآن کریم تا روایات، نهتنها حامل معانی الهی، بلکه واجد ساختارهایی زبانیاند که در بستر تاریخی و فرهنگی خاصی دریافت شدهاند. از این رو، هر کوششی برای دستیابی به معنای اصیل این متون، نیازمند مواجههای روشمند با زبان آنهاست؛ مواجههای که در عصر حاضر با بهرهگیری از دستاوردهای زبانشناسی نوین، ابعادی نوین یافته است.
زبانشناسی معاصر، فراتر از تحلیل صرف و نحو، با ابزارهایی چون معناشناسی، کاربردشناسی، تحلیل گفتمان و روایتشناسی لایههای پنهان معنا، نیت گوینده و تأثیر بافت فرهنگی و اجتماعی را آشکار میسازد. این رویکرد، متن دینی را نه صرفاً مجموعهای از گزارههای معنوی یا تاریخی، بلکه نظامی زبانی، پویا و چندلایه میبیند که در تعامل با مخاطب، معنا تولید میکند. چنین نگاهی امکان بازخوانی متون دینی را با عمق و دقت بیشتری فراهم میآورد.
در سنت اسلامی توجه به زبان دین ریشهای دیرینه دارد. علم اصول فقه، از قرون اولیه با مباحثی چون دلالتهای لفظی (مطابقی، التزامی و تضمنی)، عام و خاص و مجمل و مبین نشاندهنده آگاهی عمیق به پیچیدگیهای زبان بود. این مباحث اگرچه در چارچوبی سنتی صورتبندی شدهاند، اما در هسته خود، دغدغههایی زبانشناختی را بازتاب میدهند. همچنین سنت تفسیری، از نحویون کوفه و بصره تا مفسرانی چون طبری و زمخشری همواره درگیر ظرایف زبانی متون مقدس بوده است.
زبانشناسی نوین این سنت را با ابزارهای تحلیلی پیشرفته غنیتر میکند. برای نمونه، نظریه کنش گفتاری (Speech Act Theory) آستین و سرل، امکان تحلیل نیات ارتباطی و تأثیرات گفتار را فراتر از معنای ظاهری فراهم میآورد. این نظریه در فهم آیات تربیتی یا تعلیمی قرآن که نیت اثرگذاری بر مخاطب در آنها برجسته است، کارآمد است. همچنین، تحلیل گفتمان میتواند روابط قدرت، هویتهای دینی و استراتژیهای بلاغی در متن وحی را روشن کند. در قصص قرآنی نیز، نظریههای روایتشناسی مانند ساختارهای داستانی ولادیمیر پروپ، لایههای معنایی و روایی را آشکار میسازد و فهم تاریخی و معاصر آیات را همزمان ممکن میکند.
با این حال، بهرهگیری از زبانشناسی در مطالعات دینی نیازمند دقت و احتیاط است. نظریههای زبانشناختی اغلب در بستر معرفتی غرب شکل گرفتهاند و ممکن است با مبانی الهیاتی اسلام همخوانی کامل نداشته باشند. از این رو، بومیسازی این ابزارها، نقد درونگفتمانی و انطباق با اصول کلامی ضروری است. افزون بر این، زبانشناسی نباید جایگزین تأمل ایمانی یا تجربه معنوی شود، بلکه باید بهعنوان ابزاری مکمل در خدمت فهم عمیقتر دین عمل کند.
تعامل زبانشناسی و علوم دینی، مصداقی از گفتوگوی معرفتی است که میتواند به پویایی علوم اسلامی و بازسازی کارآمدی آنها در جهان معاصر منجر شود. اگر زبان دین را پلی میان وحی و انسان بدانیم، زبانشناسی نوین ابزاری برای استحکام این پل است. این ابزار با کاربرد صحیح، نهتنها فهم دقیقتری از متن مقدس را ممکن میسازد، بلکه ما را به درک ژرفتری از پیام الهی رهنمون میشود؛ پیامی که در عصر پیچیدگیهای معرفتی، همچنان راهگشای انسان در جستوجوی معنا باقی میماند.
نظر شما