پشت چراغ قرمز و روی خط عابر پیاده که توقف میکند، باقیمانده سیب نیمخوردهاش را از پنجره بیرون میاندازد و طلبکارانه به راننده متعجب سمت راست زل میزند تا پیرمرد بیچاره از رو برود.
کمی بعد از چهارراه، درست کنار دکه روزنامهفروشی، کنار یک پرشیای نقرهای برای خرید آب معدنی، دوبله میایستد. صدای اعتراض و بوق اتومبیلهایی که تازه چراغ سبز را رد کردهاند، حال عابران خسته و گرمازده توی پیادهرو را هم بد میکند.
آینه سمت چپ یک هفته است که از جا درآمده، بدون آنکه راهنما بزند، پا روی گاز به چپ متمایل میشود، این بار هم بوق ممتد ماشین پشتی را که میشنود، نیمخیز میشود و سرش را از شیشه بیرون میبرد، لیچاری بارش میکند و بیتفاوت به راهش ادامه میدهد.
به این روایت میتوانید صحنههای تکراری دیگری را هم اضافه کنید؛ موتورسوارهایی که با سرعت از پیادهرو میگذرند، رانندگانی که با پلاکهای مخدوش تردد میکنند، پیادهروهایی که کار کرد سوارهرو و سوارهروهایی که کارکرد پارکینگ را پیدا کردهاند، رانندههای گوشی به دستی که عهد کردهاند تمام معاملات بازار و گفتوگوها و خوش و بش کردنها و رتق و فتق کارهای روزمرهشان را در طول مسیر و حین رانندگی انجام دهند و... .
برای این عده فرهنگ رانندگی را نه میتوان با کاشتن تابلوها و علائم هشداردهنده راهنمایی و رانندگی آموزش داد، نه با سرمشق دادن و چند بار جریمه نوشتن از روی کتاب آییننامهای که یکبار برای همیشه، فاتحانه پاسش کردهاند.
آمار امروز دستمان نیست، اما اردیبهشت سال ۸۶ روزنامهها به نقل از سردار محمد رویانیان، رئیس پلیس وقت راهنمایی و رانندگی نوشته بودند سالیانه ۵۰میلیون قبض جریمه برای متخلفان در کشور صادر میشود.
این قبضها برای همانهایی فرستاده میشود که نه از ماکتهای ساخته شده اتومبیلهای پلیس در جادهها میترسند و نه از دوربینهای ثبت تخلفی که به گفته پلیس نیمی از آنها از کار افتادهاند!
رسانهها آمار کشتههای تصادفات جادههای کشور را ۲۳هزار نفر اعلام کردهاند؛ این یعنی تعداد کشتههایی که با تلفات یک جنگ برابری میکند. گفته میشود حتی گاهی کشتههای یک سال حوادث رانندگیمان به اندازه ۱۰سال یک کشور اروپایی است. این در حالی است که براساس تازهترین مطالعات، ۶۰ تا ۷۰ درصد علت بروز تصادفات، مربوط به فرهنگ رانندگی است.
وقتی قانون پشتوانه نداشته باشد، وقتی دوربین خاموش باشد و پلیس چشم بپوشد، آموزشها هم در هوا معلق میماند. اگر امروز ایمنی در معابر دغدغه واقعی است، باید بپذیریم بدون اعمال قاطع قانون و بازنگری جدی در شیوههای آموزش، همچنان باید هزینههای سنگینی برای بیتوجهی به جان مردم پرداخت کنیم.
اعمال قانون و سختگیری یا آموزشهای عمومی؟
مهرداد تقیزاده، رئیس هیئت مدیره انجمن حملونقل پاک و پایدار راه، چاره پایان دادن به این بیفرهنگی را آموزش میداند و به خبرنگار ما میگوید: اگر کلاسهای آموزشی برای عموم برگزار شود، آموزشها از دوران دبستان آغاز شود و کلیپهای مختلفی درباره خطرات رانندگی ناایمن یا صحبت با تلفنهمراه هنگام رانندگی تهیه و بهطور مستمر از رسانهها پخش شود، میتوان فرهنگ رانندگی را ارتقا داد.

او میافزاید: تجربههای جهانی نشان داده ارتقای فرهنگ ایمنی میان مردم، پیش از هر چیز نیازمند اعمال قانون و مقررات سختگیرانه است. سختگیری در اجرای قوانین، ثبت تخلفات توسط دوربینها، قاطعیت پلیس در برخورد با متخلفان و تعیین جرایم و مجازاتهایی که بازدارندگی واقعی داشته باشد، نقش اصلی را در این مسیر ایفا میکند.
اعمال قانون باید بهگونهای باشد که افراد متخلف احساس کنند تخطی از مقررات برای آنها هزینه سنگینی دارد، نه اینکه تصور شود میتوان با پرداخت مبلغی جریمه، تخلف را توجیه کرد. بر این اساس، اگر بخواهیم نقش هر یک از عوامل را در ارتقای فرهنگ رانندگی بسنجیم، اعمال قانون و سختگیری علیه متخلفان حدود ۹۸ تا ۹۹درصد اهمیت دارد، در حالی که آموزشهای عمومی تنها سهمی حدود یک یا ۲ درصد دارند.
اعمال قانون باید بهگونهای باشد که افراد متخلف احساس کنند تخطی از مقررات برای آنها هزینه سنگینی دارد، نه اینکه تصور شود میتوان با پرداخت مبلغی جریمه، تخلف را توجیه کرد.تقیزاده با بیان اینکه تجربه کشورهای مختلف و همچنین روند داخلی کشور نشان داده آموزش و تبلیغات به تنهایی کافی نیست، میگوید: در کشور ما سالها درباره اهمیت بستن کمربند ایمنی تبلیغات گستردهای انجام شد. کلیپهای سیاه و سفید پخش میشد که اگرچه مردم از تماشای آنها لذت میبردند و میخندیدند، اما تغییری در رفتار رانندگی آنها ایجاد نمیشد. درواقع تغییر زمانی رخ داد که پلیس بهطور رسمی اعلام کرد از یک تاریخ مشخص، تمامی رانندگانی که کمربند ایمنی نمیبندند، جریمه خواهند شد. حتی سرنشینان جلو خودرو نیز در صورت نبستن کمربند، مشمول جریمه میشدند. این اقدام موجب شد فرهنگ بستن کمربند ایمنی در میان مردم بهطور جدی نهادینه شود و تأثیر واقعی خود را نشان دهد.
معاون اسبق حملونقل وزارت راه و شهرسازی اظهار میکند: مهمترین عامل در تغییر رفتار رانندگی، اجرای دقیق قوانین و مقررات است. برای مثال، اگر امروز برخی رانندگان تاکسی یا مسافران کنار آنها کمربند نمیبندند و پلیس نیز برخوردی نمیکند، این نتیجه کاهش نظارت و سختگیری در اعمال قانون است. در شهرهای کوچکتر نیز رعایت نکردن قوانین بیشتر مشاهده میشود، چرا که پلیس در این مناطق نظارت کمتری دارد و برخورد لازم را انجام نمیدهد. اجرا نشدن جدی قانون سبب میشود مردم بهتدریج مقررات را نادیده بگیرند و رفتارهای ناهنجار دوباره در جامعه رواج پیدا کند.
اعمال دقیق قوانین، نقش تعیینکنندهای در ارتقای فرهنگ رانندگی و ایمنی مردم دارد. نمونه بارز این موضوع جزیره کیش است؛ جایی که رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی بیش از دیگر نقاط کشور مشاهده میشود. در کیش، دوربینهای کنترل سرعت به دقت عمل میکنند و با تابلوهای راهنمایی تنظیم شدهاند، بهطوری که اگر از سرعت تعیینشده، مثلاً ۶۰کیلومتر بر ساعت، حتی اندکی تجاوز شود، بلافاصله دوربین، ثبت تخلف میکند. یکی دیگر از ویژگیهای مناطق آزاد مانند کیش این است که تعیین میزان جرایم و مقررات به عهده خود آن مناطق گذاشته شده و همین موضوع موجب شده در این جزیره، رانندگی بسیار منظمتر و مشابه کشورهای اروپایی باشد.
او ادامه میدهد: برای مثال، فردی که از تهران به کیش سفر کرده و ماشینی کرایه میکند، ممکن است همان روز اول با چندین جریمه مواجه شود. در میادین، همه رانندگان حق تقدم را رعایت میکنند و تخطی از مقررات بلافاصله خطر تصادف را به همراه دارد، چرا که رعایت مقررات در این فضا به تکلیفی همگانی تبدیل شده است. در تهران، این میزان رعایت قوانین کمتر مشاهده میشود؛ با این حال، در بخشهایی مانند طبقه دوم بزرگراه صدر یا داخل تونلها، رانندگان به دلیل وجود دوربینهای فعال و دقیق، مقررات سرعت را جدیتر رعایت میکنند. این موارد نشان میدهد اعمال جدی قوانین، عامل اصلی در ارتقای فرهنگ رانندگی است و زمانی که مردم از صحت عملکرد نظارتی مطمئن باشند، رعایت مقررات نیز در رفتار آنان نهادینه میشود.
آموزش، پس از اعمال قانون، مؤثر است
به گفته تقیزاده، پس از آنکه اعمال قانون بهصورت جدی اجرا شود و مردم به رعایت مقررات رانندگی عادت کنند، نوبت به مرحله اطلاعرسانی و آموزش میرسد. او تصریح میکند: در این مرحله، نهادهایی همچون کمیسیون ایمنی راهها، پلیس، وزارت راه و شهرسازی و شهرداریها میتوانند بهطور مستمر و منظم، مثلاً در قالب جلسات هفتگی در روزهای مشخصی مانند چهارشنبهها در ساعتی معین، قوانین و مقررات جدید ایمنی را به مردم اعلام کنند. در شرایطی که اعمال قانون جدی باشد، مردم دیگر دربرابر اطلاعیهها بیتفاوت نخواهند بود. وقتی شهروندان احساس کنند هر لحظه امکان اجرای قوانین جدید وجود دارد و اطلاع نداشتن از آنها میتواند پیامدهایی برایشان داشته باشد، گوش شنوا برای آموزش پیدا میکنند و با دقت بیشتری پیگیر اطلاعیهها خواهند بود. در مقابل، اگر اجرای قوانین جدی نباشد، آموزشها نیز بیتأثیر میمانند و مردم به آنها توجهی نشان نمیدهند.
دبیر اسبق کمیسیون ایمنی راهها میگوید: پس از اجرای موفق قانون، آموزش اهمیت پیدا میکند و میتواند به نهادینه شدن رفتار قانونمدارانه کمک کند. گسترش آموزشها به مقاطع پایینتر تحصیلی همچون دبستان، زمینهساز پرورش نسلی قانونمدار خواهد بود. زمانی که کودک ببیند پدر و مادرش قوانین را رعایت میکنند، همان اصول را در کتابهای درسی میخواند و در صورت رعایت نکردن، شاهد اعمال سختگیری است، فرهنگ ایمنی و رفتار صحیح ترافیکی به صورت پایدار در ذهن او شکل میگیرد. این هماهنگی میان اعمال قانون و آموزش، مسیر نهادینه شدن فرهنگ ایمنی و ترافیک در جامعه را هموار میکند.
نهادینه شدن فرهنگ ایمنی در میان مردم موجب کاهش هزینههای کنترل و نظارت میشود. هرچند اعمال قانون و کنترل همواره باید ادامه داشته باشد، اما وقتی فرهنگ رعایت قوانین در رفتار مردم جا بیفتد، حتی در شرایطی که نظارت مستقیم وجود ندارد نیز افراد به رعایت مقررات پایبند میمانند. برای مثال، در مناطقی که دوربین کنترل سرعت یا عبور از چراغ قرمز نصب نشده یا برخی زیرساختهای نظارتی ناقص است، مردم همچنان به دلیل عادت به رعایت قانون یا نگرانی از احتمال وجود نظارت، مقررات را رعایت میکنند. بخشی از این رفتار ناشی از عادتهایی است که با آموزش و اجرای مستمر قانون در افراد نهادینه شده است. نمونه واضح این موضوع، بستن کمربند ایمنی است. با وجود اینکه امروزه سختگیری پلیس در این زمینه نسبت به گذشته کاهش یافته، بسیاری از افراد همچنان بهطور خودکار کمربند خود را میبندند. این نشان میدهد نهادینه شدن رفتارهای صحیح میتواند حتی بدون حضور مداوم نیروهای کنترلی، به حفظ ایمنی کمک کند. با این حال، هرگز نباید اجازه داد نقش اعمال قانون کمرنگ شود. استمرار در اجرای قوانین و نظارت، همچنان برای تثبیت فرهنگ ایمنی ضروری است.
رعایت قانون توسط افراد خاص نباید مبنای برنامهریزی قرار گیرد
او همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا برخی شهرها به رانندگی منظمتر معروف هستند و برخی دیگر به شلوغی و بینظمی و آیا این موضوع به زیرساختهای شهری مثل تابلوها، خطکشی، نظم خیابانی و حتی فرهنگ محلی مربوط میشود، بیان میکند: در برخی شهرها یا میان بعضی نژادها و گروههای اجتماعی، رعایت مقررات و حفظ نظم به عنوان یک پرستیژ و شأن فردی تلقی میشود. افرادی با ویژگیهای خاص شخصیتی یا تحصیلات بالا ممکن است رعایت نکردن قوانین را خلاف شأن خود بدانند و همواره مقررات را رعایت کنند. با این حال، قانونگذار و حاکمیت نباید برنامهریزیها و سیاستهای اجرایی خود را تنها براساس این گروه از افراد انجام دهند، بلکه باید تمامی اقشار جامعه را در نظر بگیرند. در صورتی که گروهی از مردم به صورت ذاتی به رعایت مقررات پایبند باشند، این موضوع بسیار مثبت است و رفتار درست آنها میتواند الگویی برای دیگران نیز باشد. این افراد نه تنها دچار جریمه و مشکل نمیشوند، بلکه با رفتار صحیح خود به ترویج فرهنگ قانونمداری کمک میکنند.
وی اضافه میکند: در برخی کشورها نیز برای تقویت این الگوها سیاستهای خاصی در نظر گرفته شده است. برای مثال در امارات متحده عربی، میزان جریمه برای تاکسیها حدود دو برابر جریمه خودروهای شخصی تعیین شده است، چرا که تاکسیها به دلیل حضور گسترده در سطح شهر باید نمونه بهتری از رعایت قوانین رانندگی باشند. در مقابل، در کشور ما گاهی به دلیل روابط دوستانه میان مأموران و رانندگان، اعمال قانون بهطور کامل صورت نمیگیرد و همین مسئله میتواند بر میزان رعایت قوانین در سطح جامعه تأثیر منفی بگذارد.
قوانین و مقررات، نقش ماندگار در فرهنگ رانندگی
سارا امتحان، کارشناس حملونقل نیز با بیان اینکه اعمال قوانین و مقررات میتواند نقش ماندگار و مؤثری در فرهنگسازی داشته باشد، به خبرنگار ما میگوید: ضعف در اجرای کامل قوانین همچنان یکی از چالشهای اصلی است. هرچند نیروی انتظامی با مشکلاتی مانند کمبود امکانات و نقص در زیرساختهایی همچون دوربینهای کنترل ترافیک مواجه است، اما این مسائل در کنار ضعف آموزش عمومی، مانع از نهادینه شدن فرهنگ صحیح رانندگی در کشور شده است.

او با تأکید بر اینکه آموزش، قانون و زیرساخت، لازم و ملزوم یکدیگرند و نمیتوان یکی را بدون دیگری پیش برد، بیان میکند: هر سه این عوامل باید بهطور همزمان و در کنار هم تقویت شوند تا نتیجهبخش باشند. اگرچه ممکن است اعمال قانون اهمیت بیشتری داشته باشد، اما بدون زیرساختهای لازم، امکان اجرای دقیق قانون وجود ندارد. نبود دوربینهای نظارتی یا نقص در تابلوهای راهنمایی و رانندگی، اجرای صحیح قوانین را با چالش مواجه میکند. در کنار این موارد، آموزش رسمی همچون دورههای صدور گواهینامه و آموزشهایی که در مدارس به کودکان ارائه میشود نیز نقش مهمی در نهادینهسازی فرهنگ صحیح رانندگی دارد.
فرهنگسازی رانندگی به این سه موضوع نیاز دارد
امتحان معتقد است: در تربیت فرزندان، اعمال مقررات، فراهم کردن امکانات و ارائه آموزشها بهطور همزمان انجام میشود و این سه بخش لازم و ملزوم یکدیگرند. در فرهنگسازی رانندگی نیز همین قاعده برقرار است و نمیتوان اجرای قوانین، ایجاد زیرساختها و آموزشهای رسمی را از یکدیگر جدا دانست.
فرهنگ صحیح رانندگی تنها با اعمال جریمه قابل تحقق نیست، بلکه باید پیامدهای اجتماعی بیشتری برای تخلفات در نظر گرفته شود.این کارشناس حملونقل به قوانین رانندگی کشورهای دیگر اشاره میکند و میافزاید: به عنوان نمونه در روسیه، سابقه تخلفات رانندگی افراد حتی بر میزان کرایه مسکن آنها تأثیر میگذارد. اگر فردی در بازه زمانی مشخص مرتکب تخلف شده باشد، به عنوان شخصی با ریسک بالا شناخته میشود و هزینه بیشتری برای اجاره مسکن پرداخت میکند. همچنین فرهنگ صحیح رانندگی تنها با اعمال جریمه قابل تحقق نیست، بلکه باید پیامدهای اجتماعی بیشتری برای تخلفات در نظر گرفته شود. به عنوان نمونه در ژاپن، رعایت نکردن قوانین رانندگی میتواند حتی بر تمدید ویزا یا دریافت خدمات بیمهای افراد اثرگذار باشد. در این چارچوب، برخی معتقدند به جای افزایش مبلغ جریمه، باید اثرگذاری تخلفات بر فرایندهای اجتماعی زندگی افراد پررنگتر شود.
او اضافه میکند: تفاوت در نحوه رانندگی در شهرهای مختلف به عواملی همچون زیرساختهای شهری و فرهنگ بومی رانندگی بازمیگردد. در برخی شهرها نظم بیشتری در رانندگی مشاهده میشود، در حالی که در برخی مناطق دیگر بینظمی بیشتری به چشم میخورد. عوامل متعددی بر این تفاوتها تأثیرگذار است. حضور طولانی در ترافیک میتواند موجب کلافگی و عصبانیت رانندگان شده و رفتار آنها را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین نبود زیرساختهای مناسب، ازجمله نقص در نصب تابلوهای راهنمایی و ضعف در طراحی هندسی خیابانها میتواند به افزایش رفتارهای ناهنجار در رانندگی منجر شود.
نظر شما