امام رضا(ع) نه با شمشیر که با حکمت علوی و صبر حسنی، تشیع را از انزوا به متن آوردند. پذیرش ولایتعهدی ظاهری، نه ضعف که نقطه عطفی در تاریخ شیعه بود؛ حرکتی حساب شده که هم عزت شیعیان را احیا کرد و هم معارف ناب محمدی(ص) را در تریبون رسمی حکومت مطرح ساخت.
امروز که در دهه کرامت، بار دیگر به برکت نام آن حضرت گرد هم آمدهایم، با حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی، کارشناس تاریخ اسلام به گفتوگو نشستهایم تا از عمق این استراتژی الهی پرده برداریم. از همان امام رضایی(ع) که فرمودند: «مَنْ زَارَنِی عَلَی بُعْدِ دَارِی...» و وعده دادند در سه موطن هولناک قیامت به یاری شیعیان خواهند شتافت.
امام رضا(ع)؛ نقطه عطف تاریخ تشیع در مواجهه با استبداد دینی
حجتالاسلام کاشانی با اشاره به نقش تحولآفرین امام رضا(ع) در تاریخ تشیع میفرماید: امامت حضرت رضا(ع) چنان تأثیری بر جایگاه شیعیان گذاشت که میتوان تاریخ تشیع را به دو دوره متمایز قبل و بعد از ایشان تقسیم کرد. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «الْعُلَمَاءُ بِزَمَانِهِمْ أَعْلَمُ مِنَ الْعُلَمَاءِ بِغَیرِ زَمَانِهِمْ» (کافی، ج۱، ص۳۲) دانشمندان هر عصر به شرایط زمانه خود آگاهترند. امام رضا(ع) نیز با درک عمیق از شرایط عصر خویش، استراتژی الهی خاصی را در پیش گرفتند.
استاد تاریخ اسلام با اشاره به شرایط آن دوران و ظلمی که به نام دین صورت میگرفت، توضیح میدهد: بنیعباس با شعار «الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّد» به قدرت رسیدند، اما به مراتب ظالمانهتر از بنیامیه عمل کردند. شاعر آن دوران به درستی سروده بود:«ایکاش ظلم بنی امیه بر ما ادامه پیدا میکرد ولی این عدل بنی عباس نمیآمد؛ یعنی عدل بنی عباس از ظلم بنی امیه هم بدتر است» زیرا اینان به نام دین، ظلم میکردند. مأمون که در روایات از او به عِفریت مستکبر یاد شده (جلد ۱ الاحتجاج)، نمونه بارز حاکم فاسقی بود که هم دانش داشت و هم مستکبر بود. امام رضا(ع) در چنین شرایطی با پذیرش ولایتعهدی ظاهری، هم شیعیان را از انزوا خارج کردند و هم معارف ناب اسلامی را در تریبون رسمی حکومت مطرح ساختند.
امام رضا(ع) و احیای تشیع در سایه ولایتعهدی اجباری
ایشان با تحلیل عمیق این دوره تاریخی میافزاید: مأمون برای تحکیم قدرت خود دست به جنایت زد اما این کافی نبود. او با آوردن امام(ع) به خراسان و معرفی ایشان به عنوان ولیعهد، هم شیعیان را کنترل کرد و هم بنیعباس را مجبور به پذیرش خود نمود. اما غافل از اینکه امام رضا(ع) از این موقعیت برای احیای تشیع استفاده خواهند کرد. همانگونه که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «جَعَلَ صَلواتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» صلوات و درودی که ما بر امامان معصوم (ع) میفرستیم و ولایت آنها را در ظاهر و باطن پذیرفته و آن را مایه پاکی روح میدانیم، این همان برکتی بود که امام رضا(ع) برای شیعیان به ارمغان آوردند. ایشان نشان دادند که چگونه میتوان در سختترین شرایط، هم از مکتب دفاع کرد و هم عزت شیعیان را حفظ نمود. این درس بزرگی برای همه دورانهاست که گاه ظاهر شکست، بزرگترین پیروزیها را در پی دارد.
حجتالاسلام کاشانی با اشاره به اجبار امام رضا(ع) برای سفر به خراسان توضیح میدهد: مأمون عباسی حضرت را مجبور به عزیمت به خراسان کرد و در نهایت ایشان را به شهادت رساند. اما چرا امام(ع) این سفر را پذیرفتند؟ اگر قرار بود زهر بنوشند، همان مدینه هم میتوانستند این کار را انجام دهند. پاسخ در همان حدیث تاریخی امام در نیشابور است که فرمودند: «اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». خداوند جل جلاله میفرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ محکم من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است. چون مرکب به راه افتاد، امام رضا(ع) گفت: [البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم. این سفر اجباری در حقیقت فرصتی الهی بود تا تشیع از حاشیه به متن جامعه اسلامی بازگردد. وقتی امام به عنوان ولیعهد معرفی شدند، دیگر کسی جرأت توهین به شیعیان را نداشت. برای اولین بار پس از سالها، عقاید شیعه در تریبون رسمی حکومت مطرح شد و شیعیان به رسمیت شناخته شدند. این همان فتح مبین بود که خداوند در سوره فتح به آن اشاره کرده است؛ همانگونه که صلح حدیبیه نقطه عطفی در رسمیت یافتن مسلمانان بود، ولایتعهدی امام رضا(ع) نیز موجب احیای تشیع شد.
وی در ادامه به تأثیرات این دوره تاریخی اشاره میکند: از سال ۳۹ هجری به بعد، عید غدیر به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه امام رضا(ع) در دستگاه حکومتی به عنوان ولیعهد،این عید را احیا کردند. قبل از این دوران، لفظ "شیعه" توهین محسوب میشد، اما حالا شیعیان دارای مراسم رسمی بودند. بسیاری از مناسک عید غدیر از امام رضا(ع) به ما رسیده است. ایشان نه تنها شیعیان را به رسمیت شناختند، بلکه در مناظرات بزرگ بینالمللی با نمایندگان ادیان و مذاهب مختلف حاضر شدند و با دفاع از مبانی تشیع، پیروز میدانشدند. همین که عقاید شیعه در این سطح مطرح و مورد بحث قرار میگرفت، نشاندهنده عزتی بود که امام رضا(ع) برای امت شیعه به ارمغان آوردند.
امام رضا(ع)؛ سرچشمه عزت شیعیان در دنیا و شفیع روز محشر
این خطیب دینی با بیان عظمت امام رضا(ع) در احیای مکتب تشیع تأکید میکند: تمام آبرو و عزت ما شیعیان در این دنیا از برکات وجود مقدس امام رضا(ع) است. حتی ائمه پس از ایشان به ابن الرضا ملقب شدند و حضرت صاحب الزمان(عج) به این انتساب افتخار میکنند. آن حضرت با پذیرش ولایتعهدی ظاهری، متحمل اتهامات سنگینی از سوی برخی شیعیان ناآگاه شدند که نمیدانستند این تصمیم امام(ع) بر اساس علم الهی بوده است: «لا یسْأَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَ هُمْ یسْأَلُونَ»(انبیاء/۲۳). امام(ع) با بصیرت کامل میدانستند این اقدام، زمینهساز احیای تشیع در سطح جامعه اسلامی خواهد شد.
حجتالاسلام کاشانی با اشاره به روایت عظیمالشأن امام رضا(ع) از کتاب شریف الخصال میفرماید: در روز قیامت که «یوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ» (طارق/۹) و همه اسرار آشکار میشود،زمانی که اعمال انسان «وَ کلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» (اسراء/۱۳) میگردد و نامه اعمال به صورت «مَنْشُورًا» (آل عمران/۳۰) در معرض دید همگان قرار میگیرد، در آن لحظات هولناک که «الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ» (یس/۶۵) و زبانها از سخن گفتن بازمیماند، امام رضا(ع) به یاری زائران خود میشتابند. آن حضرت در روایتی که شیخ صدوق در جلد اول الخصال نقل کردهاند، میفرمایند: «مَنْ زَارَنِی عَلَی بُعْدِ دَارِی أَتَیتُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ فِی ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّی أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا: إِذَا تَطَایرَتِ الْکتُبُ یمِیناً وَ شِمَالًا، وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ، وَ عِنْدَ الْمِیزَان». این وعده امام(ع) شامل سه موطن عظیم قیامت است. ابتدا هنگام پراکنده شدن نامههای اعمال، دیگری هنگام عبور از صراط و در نهایت در موقع سنجش اعمال در میزان. در این لحظات که هر کسی تنهاست و «اقْرَأْ کتَابَک کفَی بِنَفْسِک الْیوْمَ عَلَیک حَسِیبًا» (اسراء/۱۴)، دست مهربان امام رضا(ع) به یاری مخلصان میآید. در این ایام و دهه کرامت از او میخواهیم که «یَا وَلِیَّ اللَّه إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ و جَلّ ذُنُوباً لَا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلَّا رِضَاکُمْ».
نظر شما