۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۰
کد خبر: ۱۰۶۹۲۸۳

یادداشت دوم

رابطه شریعت با ولایت

حجت‌الاسلام ابراهیم انصاری بحرینی، پژوهشگر و مفسر قرآن کریم

در قسمت اول،به رابطه نزدیک بین شریعت و ولایت پرداختیم و نشان دادیم چگونه احکام فقهی موجود در سوره نور همگی حول آیه نور می‌چرخند؛آیه‌ای که قله نوری آن سوره مبارکه است و بر سایر احکام اشراف دارد و آن‌ها را تحت پرچمی واحد یعنی پرچم ولایت گرد می‌آورد.

رابطه شریعت با ولایت
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

در این قسمت، بر حقیقتی ژرف تأکید می‌کنیم: اینکه ولایت شرط در اباحه است، و آنچه از نعمت‌ها – مانند خوراکی‌ها و میوه‌ها – حلال شمرده شده، مطلقاً مباح نیست، بلکه مشروط به عقدی پیشین است و آن عقد ولایت است. پس هرکس در این امور مباح بدون اعتقاد به ولایت تصرف کند، همانند کسی است که در ملک غیر تصرف کرده، و عمل او غصب محسوب می‌شود و از لحاظ شرعی مورد بازخواست قرار می‌گیرد.

به پیمان‌ها وفا کنید

خدای متعال در آغاز سوره مائده می‌فرماید:

﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُم بَهِیمَةُ الْأَنْعَامِ﴾ (مائده: ۱)

آیه با خطاب به مؤمنان آغاز می‌شود که آنان را به وفای به عقود امر می‌کند، سپس بلافاصله از حلیت بهیمه الانعام سخن می‌گوید. این ترتیب در بیان، اشاره به پیوندی پنهان و عمیق بین وفای به عقود و اباحه الهی دارد، که فصاحت و دقت بی‌نظیر بیان قرآنی را بازتاب می‌دهد.

روایات این «عقد» را عقد ولایت تفسیر کرده‌اند. از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده که فرمودند:

«این ولایت است، که خداوند آن را بر مؤمنان در ولایت امیرالمؤمنین مقرر کرده است.»

و در روایتی دیگر:

«عقود همان بیعتی است که خداوند در عالم میثاق از بندگان گرفت.»

امام (علیه‌السلام) اشاره کرده‌اند که عقود ده‌گانه‌اند، که پنج‌تای آن برای خداست، و بزرگ‌ترین و پایه‌ای‌ترین آن، عقد ولایت است؛ عقدی که بدون آن مشروعیت تصرف در نعمت‌ها شکل نمی‌گیرد و طیبات حلال نمی‌گردند.

این تفسیر با ساختار منطقی و زبانی آیه هماهنگ است؛ زیرا «عقود» موضوع آیه‌اند، و «أوفوا» محمول آن است؛ یعنی این عقود پیشاپیش وجود داشته‌اند، و اکنون بر ماست که وفای به آن‌ها را در باور و رفتار نشان دهیم. محمول تنها به موضوعی قابل اسناد است که وجود قبلی داشته باشد، و این دلالت دارد بر اینکه این عقود از پیش بسته شده‌اند، و مؤمنان باید به آن وفادار باشند.

از این‌رو، پیوند محکمی بین وفای به عقود و حلیت انعام روشن می‌شود. چنان‌که در روایات آمده است، این نعمت‌ها تنها برای کسانی حلال است که وارد دایره ولایت شده و به شروط آن، و در رأس آن‌ها ایمان به ولیّ امر، پایبند باشند.

تأکید امام خمینی بر بُعد ولایی

در کتاب آداب معنوی نماز، امام خمینی (قدس سره) به عمق این معنا اشاره کرده و به روایتی از ابوبصیر استناد می‌کند، که در آن آمده:

«به ایشان گفتم: آیا بر امام زکاتی واجب است؟ فرمود: ای ابا محمد، حلال دانستی چیزی را؟! دانستی که دنیا و آخرت از آنِ امام است، آن را هر جا بخواهد قرار می‌دهد و به هر که بخواهد می‌بخشد، و این برای او از سوی خدا جایز است.»

امام خمینی(ره) در این باره می‌فرماید:

«روایت شده که تمام زمین از آنِ امام است، و غیر شیعه غاصب آن هستند. اهل معرفت ولیّ امر را مالک همه‌ی ملک‌های هستی می‌دانند و تصرف هیچ‌کس را بدون اذن امام جایز نمی‌شمارند.»

پس وفای به عقود، تنها محدود به قراردادهای اجتماعی یا اخلاقی نیست، بلکه شامل عقود اعتقادی نیز می‌شود، که بزرگ‌ترین آن عقد ولایت است؛ عقدی که مشروعیت تصرف به‌واسطه آن حاصل می‌شود، و بدون آن هرگونه تصرف در نعمت‌ها، غصب باطنی است، حتی اگر در ظاهر مباح به‌نظر برسد.

رزق مشروط به ولایت است

آیات رزق در قرآن کریم بر همین معنا تأکید می‌گذارند و بین ایمان و رزق مشروع پیوند برقرار می‌سازند:

﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ﴾ (ابراهیم: ۳۷)

﴿وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم﴾ (بقره: ۱۲۶)

رزق حلال از ایمان جدا نیست، و ایمان حقیقی در ولایت جلوه‌گر می‌شود. کسی که وارد دایره ولایت نشده باشد، تصرفش در نعمت‌ها مشروع به‌حساب نمی‌آید، حتی اگر در ظاهر حلال جلوه کند.

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل است:

«مردم در طاعت، بندگان ما هستند و در معصیت رها شده‌اند، و چیزی در دستشان نیست جز اینکه با اذن ما به آنان رسیده است.»

و از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام): «هیچ نعمتی از خداوند بر کسی نیست، مگر اینکه از آن نعمت، بر گردن من حقی است که آن را مطالبه می‌کنم.»

پس این نعمت‌هایی که انسان در آن‌ها تصرف می‌کند، به صرف وجودشان مباح نیستند، بلکه تنها با اذن امام معصوم حلال می‌گردند و در غیر این صورت، تصرف در آن‌ها غصب محسوب می‌شود، حتی اگر شائبه‌ای در آن نباشد.

ورود به باغ هستی با اجازه صاحب آن

برخی عارفان، رابطه با ولایت را به ورود به باغی سرسبز و پرمیوه تشبیه کرده‌اند. برخی بدون اجازه وارد شده و از میوه‌ها می‌خورند، در حالی که برخی دیگر ابتدا متوجه صاحب باغ می‌شوند. کسی که با نیت ولایت وارد شود، از درِ حلال داخل شده است، و کسی که بدون اذن آن وارد گردد، غاصب است، حتی اگر با زبان شکر کند.

و این با کلام خداوند مطابقت دارد:

﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (نور: ۳۵) که خدا نور است، و ولایت راه تصرف نوری مشروع است.

از اینجا پرسشی مهم مطرح می‌شود درباره آنچه از سیدالشهدا (علیه‌السلام) نقل شده که فرمودند:

«شکم‌های آنان از حرام پر شده است.» آیا واقعاً خوردن آن قوم از حرام بوده؟ چگونه می‌توان این را فهمید در حالی‌که می‌دانیم برخی یاران امام حسین (علیهم‌السلام) مانند حرّ ریاحی در آغاز در سپاه عمر بن سعد بودند، ولی سپس به امام پیوستند و در رکاب او شهید شدند؟

در پاسخ باید گفت که تفاوت در ظاهر نیست، بلکه در باطن است. کسی که با امام (علیه‌السلام) جنگید، پیمان را شکست و بیعت را خیانت کرد، و با این عمل، تمام آنچه خورده بود حرام گشت؛ زیرا در چیزی تصرف کرد که از لحاظ شرعی ملک او نبود، چرا که از دایره ولایت خارج شده بود.

اما دیگری، که ممکن است گذشته‌ای در سوی مخالف داشته، ولی توبه کرده و به شعاع ولایت وارد شده است، آنچه خورده و آشامیده، حلال گشته؛ چرا که ولایت آنچه گذشته را تصحیح و تطهیر می‌کند.

و در اینجا دری شگفت در فهم تأثیر ولایت گشوده می‌شود:

شعاع ولایت تنها به حال و آینده محدود نیست، بلکه به گذشته نیز سرایت می‌کند تا آن را تطهیر و بازسازی کند.

کسی که قبلاً به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اعتقادی نداشت و امامت ایشان را انکار می‌کرد، اما موضع خود را تغییر داد و به راه نور وارد شد، ولایت پسین او، گذشته‌اش را نیز شفاعت کرده و رابطه‌اش را با نعمت‌های الهی بازتنظیم می‌نماید.

و اگر در زمان نادانی‌اش از مال مشکوک خورده یا در چیزی که شرعاً ملک او نبود تصرف کرده، ورود او به دایره ولایت، اثر غصب را پاک می‌کند و او را شایسته توبه پذیرفته و روزی حلال می‌سازد.

حرّ ریاحی: از راهزن تا سیدالشهدا

حر بن یزید ریاحی بیرون آمد تا راه امام حسین(علیه‌السلام) را ببندد، اما وارد شعاع ولایت شد و آن جمله ماندگار را گفت:

«من خود را بین بهشت و جهنم مخیّر می‌بینم... به خدا سوگند، چیزی را بر بهشت برنمی‌گزینم.»

سپس در حضور امام شهید شد، و امام به او فرمود: «تو آزادی، همان‌گونه که مادرت تو را حر نامید.» و این تطبیق دارد با فرمایش خداوند: ﴿فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ﴾ (فرقان: ۷۰)

ولایت، تاریخ او را دگرگون کرد و او را به مقام شهادت و جاودانگی رساند.

ولایت، گذشته را تطهیر می‌کند و سیئات را مبدّل می‌سازد

چنان‌که با حرّ چنین شد، کسی که توبه کرده و وارد شعاع ولایت شود، گناهانش شسته می‌شود و پیشینه‌اش به حسنات تبدیل می‌گردد. و برعکس، کسی که از دایره ولایت خارج گردد، حسناتش از او سلب شده و اعمالش باطل می‌شود: ﴿وَقَدِمْنَا إِلَی مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا﴾ (فرقان: ۲۳)

تشبیه شهید مطهری(ره)

شهید مطهری، ولایت را به آهنربایی تشبیه کرد که بر خاک آمیخته با براده آهن کشیده می‌شود و همه آن‌ها را یک‌باره جذب می‌کند؛ در حالی‌که با دست عادی نمی‌توان آن‌ها را جدا کرد. ولایت نیز چنین است؛ خیرات را گرد می‌آورد و نفس را با جاذبه‌ای باطنی اما کارساز اصلاح می‌کند.

در نهایت می‌توان گفت؛

نه غذایی بدون ولایت حلال است، نه مکانی بدون اجازه امام مباح، و نه عبادتی بدون نور ولایت پذیرفته می‌شود. ولایت معیار است، مشروعیت‌بخش اعمال است و انسان را از عالم غصب و جهل به جهان نور و حق می‌برد.

رابطه شریعت با ولایت

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha