امام علی (ع) در حکمت ۳۴ نهج البلاغه، ترک آرزوهای دور و دراز را برترین نوع بینیازی معرفی میکنند. ایشان معتقدند که این آرزوها انسان را وابسته و نیازمند میکند، آرامش روحی او را از بین میبرد و مانع رسیدن به غنای حقیقی میشود.
حکمت ۳۴: «وَ قَالَ (علیه السلام): أَشْرَفُ الْغِنَی، تَرْکُ الْمُنَی.»
ترجمه: امام(علیه السلام) فرمود: برترین غنا و بی نیازی، ترک آرزوهاست.
شرح:
برترین غنا:
امام (علیه السلام) در این سخن کوتاه و پربارش درس بزرگی به همه طالبان غنا و بی نیازی می دهد، می فرماید: «برترین غنا و بی نیازی، ترک آرزوهاست»; (أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی).
«مُنی» جمع «أُمنیة» به معنای آرزو است و در این عبارت نورانی امام(علیه السلام)، منظور آرزوهای دور و دراز و دور از منطق عقل و شرع است. بدیهی است این گونه آرزوها غنا و بی نیازی را از انسان سلب می کند، زیرا از یک سو چون همه آنها به وسیله خود انسان دست نیافتنی است او را وادار به متوسل شدن به این و آن می کند و باید در مقابل هر انسانی خواه شریف باشد یا وضیع، باارزش باشد یا بی ارزش، دست حاجت دراز کند و این با غنا و بی نیازی هرگز سازگار نیست. از سوی دیگر برای رسیدن به چنین آرزوهایی باید در مصرف کردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخیره کند و عملاً زندگی فقیرانه ای داشته باشد. از سوی سوم چنین کسی آرامش روح و فکر خود را باید برای رسیدن به این آرزوها هزینه کند.
در روایتی در غررالحکم آمده است: «أَنْفَعُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی; سودمندترین دارو (ی اضطراب و نگرانی) ترک آرزوهای دور و دراز است». (۱)
تمام این وابستگی ها زاییده آرزوهای دور و دراز است; هرگاه آن آرزوها از صفحه فکر انسان پاک شود، انسان به غنا و بی نیازی پرارزشی دست می یابد و به همین دلیل امام(علیه السلام) ترک این آرزوها را برترین و بهترین غنا شمرده است.
در تعبیر دیگری که در حکمت ۳۷۱ آمده است امام(علیه السلام) می فرماید: «لاَ کَنْزَ أَغْنَی مِنَ الْقَنَاعَة; هیچ گنجی بی نیاز کننده تر از قناعت نیست (همان قناعتی که نقطه مقابل آرزوهای طولانی محسوب می شود)».
امام هادی(علیه السلام) طبق روایتی که علامه مجلسی آن را از درة الباهرة نقل کرده است، فرمود: «الْغِنَی قِلَّةُ تَمَنِّیکَ وَالرِّضَا بِمَا یَکْفِیکَ وَالْفَقْرُ شِرَّةُ النَّفْسِ وَشِدَّةُ الْقُنُوط; غنا و توانگری آن است که دامنه آرزو را کم کنی و به آنچه خدا به تو داده است خرسند باشی و فقر آن است که نفس آدمی سیری ناپذیر و شدیدا (از رسیدن به همه آرزوها) نومید باشد».(۲)
پی نوشت ها:
(۱). غررالحکم، ح ۷۲۱۳.
(۲). بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۶۸، ح ۳.
(۳). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه می خوانیم: این گوهر گرانبها بخشی از خطبه ای است معروف به خطبه «وسیله» که بسیاری از علما قبل از سیّد رضی آن را نقل کرده اند (هرچند این خطبه در نهج البلاغه نیامده است) از جمله: صاحب کتاب تحف العقول این خطبه را در کتاب خود نقل کرده و جمله مورد بحث عیناً در آن است و نیز مرحوم کلینی پیش از سیّد رضی آن را در روضه کافی آورده است و اما بعد از سیّد رضی عده زیادی آن را نقل کرده اند که نیازی به ذکر نام آنها نمی بینم. (مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۳۱). اضافه بر این مرحوم شیخ صدوق نیز آن را در کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۹ .
منبع: کتاب پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه
نظر شما