به گزارش قدس آنلاین، ابراهیم یونسی در سال ۱۳۰۵ خورشیدی در شهر بانه، در قلب کردستان ایران، چشم به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی او در فضایی آکنده از فرهنگ غنی کردی و طبیعت بکر این منطقه سپری شد. برای ادامه تحصیل، راهی تهران شد و در سال ۱۳۲۷ از دانشکده افسری فارغالتحصیل گشت. اما سرنوشت او را به سوی دیگری هدایت کرد. در سال ۱۳۲۹، حادثهای تلخ پای چپ او را برای همیشه از کار انداخت. این معلولیت جسمی، نقطه عطفی در زندگی او شد و یونسی را بیش از پیش به سمت فعالیتهای فکری و سیاسی سوق داد. او به عضویت حزب توده ایران درآمد، انتخابی که پیامدهای سنگینی برایش به همراه داشت.
زندان، دانشگاهی برای یک مترجم نابغه
با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوب گسترده فعالان سیاسی، ابراهیم یونسی نیز دستگیر شد. دادگاه نظامی او را به اعدام محکوم کرد، اما به دلیل معلولیت جسمیاش، حکمش به حبس ابد با اعمال شاقه تخفیف یافت. سالهای زندان، که میتوانست پایانی بر امیدها و آرزوهای هر انسانی باشد، برای یونسی به فرصتی بینظیر برای خودسازی و غرق شدن در دنیای دانش بدل شد. او در فضای بسته و پرفشار زندان، با ارادهای پولادین و تنها با تکیه بر استعداد ذاتیاش، به فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی پرداخت.
این دوران، آغازگر فصل جدیدی در زندگی حرفهای او بود. یونسی در زندان با کمترین امکانات، شاهکارهای ادبی جهان را به فارسی برگرداند. نخستین اثر ترجمهای او که با استقبالی چشمگیر مواجه شد، «آرزوهای بزرگ» اثر سترگ چارلز دیکنز بود. این ترجمه، با نثری شیوا، روان و دلنشین، استانداردی جدید برای ترجمه ادبیات کلاسیک در ایران تعریف کرد.
پس از آن، او بیوقفه به ترجمه ادامه داد و آثاری چون «اسپارتاکوس» از هوارد فاست، و «بلندیهای بادگیر» از امیلی برونته را به جامعه فارسیزبان معرفی کرد. از دیگر ترجمههای مهم او میتوان به «بینوایان» ویکتور هوگو، «دُن کیشوت» میگل سروانتس و «تاریخ تمدن» ویل دورانت اشاره کرد. او در طول حیات خود بیش از ۸۰ عنوان کتاب را ترجمه کرد و به همین دلیل به او لقب «غول ترجمه ایران» داده شده است. ترجمههای یونسی نه تنها از دقت و تسلط بر زبان مبدأ برخوردار بود، بلکه با نثری زیبا و ادبی، آثار را به گونهای به فارسی برمیگرداند که گویی اثری اصیل فارسی هستند.
از نویسندگی تا هنر داستاننویسی
ابراهیم یونسی علاوه بر تبحر شگرف در ترجمه، خود نیز نویسندهای توانمند و صاحبقلم بود. از جمله مهمترین آثار داستانی او میتوان به «مادرم دوباره گریست»، «گورستان غریبان»، «اندوه شب بیپایان»و «دلبندان» اشاره کرد که هر کدام به نوعی بازتابدهنده تجربیات شخصی او، به خصوص سالهای زندان و مشاهداتش از جامعه ایران بودند.
اما شاید یکی از مهمترین آثار یونسی در زمینه نویسندگی، کتاب «هنر داستاننویسی» باشد. این کتاب که حاصل سالها تجربه و مطالعه عمیق او در زمینه ادبیات داستانی بود، در واقع یک راهنمای جامع برای نویسندگان جوان و علاقمندان به داستاننویسی به شمار میرفت. یونسی در این کتاب به ابعاد مختلف داستاننویسی، از جمله شخصیتپردازی، طرح داستان و کشمکش، میپردازد و با زبانی ساده و قابل فهم، اصول نگارش داستان را آموزش میدهد. این اثر، تا سالها چراغ راهی برای بسیاری از نویسندگان نوپا بود و به شکلگیری نسل جدیدی از داستاننویسان ایرانی کمک شایانی کرد.
بازگشت به قلم
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، ابراهیم یونسی به عنوان اولین استاندار کردستان در دولت موقت منصوب شد، اما پس از حدود سه ماه از این سمت استعفا داد و بار دیگر به دنیای محبوب خود، یعنی کتاب و قلم بازگشت. او ترجیح میداد که تأثیرگذاری خود را از طریق ادبیات و ترجمه ادامه دهد، چرا که به قدرت کلمات و اندیشه برای ساختن جامعهای بهتر ایمان داشت.
ابراهیم یونسی تا آخرین سالهای عمر خود، دست از کار نکشید. او با وجود کهولت سن و بیماری، همچنان به ترجمه و نگارش ادامه داد و آثار جدیدی به گنجینه ادبیات فارسی افزود. او علاوه بر فعالیتهای ادبی، در مجامع فرهنگی و دانشگاهی نیز حضور فعالی داشت و به سخنرانی و تدریس میپرداخت. یونسی به عنوان یک روشنفکر متعهد، همواره دغدغه ایران و آینده آن را داشت و تلاش میکرد تا با قلم خود، در روشنگری و آگاهیبخشی جامعه نقش ایفا کند.
نظرات یونسی درباره نویسندگی و ترجمه
یونسی شیوه رئالیسم را می پسندید. به نظرش جنگ و صلح بزرگ ترین رمان جهان تا امروز و داستایفسکی بزرگ ترین نویسنده از نظر عمیق شدن در وجوه و ابعاد روح آدمی بود. ورود رمان نویسی به ایران را در ۱۹۲۰ میلادی و مرهون جمال زاده و بزرگ علوی می دانست. از نویسندگان معاصر به احمد محمود، محمود دولت آبادی، رضا براهنی و از شاعران سیاوش کسرایی، محمدرضا شفیعی کدکنی و هوشنگ ابتهاج علاقه داشت. به داستان های ذهن گرا علاقه و عقیده نداشت و میگفت: این داستانهای نو هم که چیزی به آدم نمیدهند و اگر از نویسندگانشان دلیل نوشتنش را بپرسی، سریع خود را به اولیس جیمز جویس و سوسک یا مسخ فرانتس کافکا نسبت میدهند و اصلا فکر نمیکنند چیزی که مینویسند در زندگی روزمره مردم هست یا نیست. او معتقد بود که به نوعی رئالیسم، عینیت گرایی و تعهد اجتماعی در هنر مایل و قائل است و می گوید: داستان باید طوری نوشته شود که خواننده فکر کند زندگی خودش را دارد، می خواند. قاعدتاً آثار امروزی که نوشته میشوند، باید این خصوصیت را داشته باشند، چون نویسنده برای مخاطب مینویسد تا دلش را خالی کند و فکرش را بگوید. او خلاقیت و جوشش درونی را شرط اصلی نویسندگی می داند و بر این باور بود که با رفتن به کلاس داستان نویسی نمی توان نویسنده شد.
یونسی ترجمه را نوعی نویسندگی می داند، او می گوید: در ترجمه هم باید کتاب را خواند و خود را جای نویسنده گذاشت. مترجم معانی را باید کاملا منتقل کند، البته این کامل بودن به حد معلوماتش بستگی دارد. وقتی دایره واژگانت وسیع نباشد و کلمه را درست سر جایش نگذاری، معنا را اشتباه منتقل می کنی. او در ترجمه نوعی تعهد به نویسنده قائل می شود. در این ارتباط می گوید: من معمولاً دستم را به خون نویسنده نمی آلایم و حتی الامکان سعی می کنم حقی از نویسنده ضایع نشود. مترجم باید به زبان خاص افراد توجه کند و آن را به نوعی در اثر وارد کند که خواننده زبان شخصیت را بخوبی درک کند، زیرا روایت یک پزشک با روایت یک هنرمند تفاوت دارد. او در انتخاب کتاب مورد ترجمه نیز خود را متعهد می دانست: یادم میآید کتابی را به اسم شرلِی که ۷۰۰ صفحه بود از شارلوت برونته ترجمه کردم اما دیدم کتاب ضد کارگری شد. معتقدم که مترجم، باید کتابی را ترجمه کند که برای جامعه مفید باشد و به درد جامعه بخورد. باید گفت ترجمه های یونسی انتخاب شده بود و دامنه گسترده ای از زمان، مکان، موضوع های ادبی و اجتماعی را فرا می گرفت.
با ارادهای راسخ و حوصله ای بسیار، روزی ۱۰ ساعت ترجمه می کرد و می نوشت. به گفته خودش دیسیپلین بالای نظامی و اراده محکم همراه با بینش اجتماعی، تاثیری اساسی بر کار ترجمه اش گذاشته بود. رضا سید حسینی، مترجم هم دوره در بزرگداشت او گفته بود: در کارهای یونسی چنان نظم فکری وجود دارد که آدمی احساس می کند، یونسی نقشه پیشبرد فرهنگی این سرزمین را در سر داشته است.
ابراهیم یونسی در ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ در سن ۸۵ سالگی، پس از یک عمر پربار و سرشار از تلاش، خدمت و خلق، دیده از جهان فروبست. اما میراث او فراتر از تعداد کتابهایی است که ترجمه یا نوشته است. او نسلی از خوانندگان ایرانی را با ادبیات جهان آشنا کرد و با ترجمههای دقیق و زیبایش، پلهای ارتباطی محکمی بین فرهنگ ایران و جهان ساخت. او همچنین با آثار داستانی و پژوهشی خود، به غنای ادبیات فارسی افزود و راهنمای ارزشمندی برای نویسندگان آینده بود. یاد و خاطره این مرد بزرگ، این غول ادبیات و فرهنگ، تا ابد در گنجینه ادبیات فارسی خواهد درخشید.
نظر شما