این باشگاهها با بازگرداندن بازیکنانی که خودشان در بازارهای درجه چندم اروپایی با قیمتهای ناچیز فروختهاند، به نوعی در حال حفر گور خود هستند. حالا این بازیکنان، پس از مدتی دوری، با قیمتهایی نجومی به بازار برمیگردند و باشگاهها را در چالشی عمیق فرو میبرند.
به عنوان مثال، محمدجواد حسیننژاد که در لیگ روسیه نتوانست خود را به اثبات برساند یا علی کریمی که در ترکیه درخشش چندانی نداشت یا حتی محمد قربانی، بازیکنی که کمتر کسی آخرین بازیاش را به یاد دارد اکنون به عنوان گزینههای جذاب با قیمتهای نجومی برای بازگشت به لیگ ایران مطرح میشوند. این وضعیت نهتنها نشاندهنده فقدان برنامهریزی صحیح و استراتژیک در باشگاههاست؛ بلکه به وضوح نمایانگر وجود دلالانی است که از این شرایط سوءاستفاده کرده و سودهای کلانی را از جیب بیتالمال به جیب خود سرازیر میکنند.
متأسفانه، برخی از این بازیکنان حتی در زمان ترانسفر نیز با قراردادهایی ضعیف و غیرشفاف به باشگاههای خارجی منتقل میشوند که نهتنها عایدی شفافی برای باشگاههای ایرانی ندارند؛ بلکه در زمان بازگشت، هزینههای سنگینی بر دوش آنها میگذارند. داستان مغانلو و انتقالش به پرتغال و بازگشتش به لیگ ایران، نمونهای بارز از این وضعیت است. او با انتظارات بالا به لیگ پرتغال رفت؛ اما نتوانست خود را ثابت کند و سپس با هزینههای هنگفتی که برای بازگشتش به ایران به وجود آورد، پرسپولیس و سپاهان را با چالش مواجه کرد.
این روند زمانی بغرنجتر میشود که میبینیم بازیکنی که حتی 10میلیارد تومان ارزش ندارد، با یک رفت و برگشت و برچسب لژیونر خوردن ناگهان با قیمت 100 میلیارد تومان مورد معامله قرار میگیرد. این موضوع نشاندهنده رقابتی ناسالم میان باشگاههاست که تحت تأثیر فشارهای دلالها و رسانهها قرار دارد. درواقع، این رقابت نهتنها هزینههای غیرمنطقی را افزایش میدهد؛ بلکه منابع مالی باشگاهها را نیز هدر میدهد.
واقعیت این است که در مقایسه با باشگاههای بزرگ دنیا، مدیریت بازاریابی و اقتصاد کلان در فوتبال ایران نیازمند تحول جدی است. باشگاههای بزرگ دنیا با تحلیل دقیق بازار و شناسایی استعدادها، نهتنها از نظر مالی پایدار هستند؛ بلکه با خریدهای آیندهدار برند خود را نیز به شکلی مؤثر ارتقا میدهند. این در حالی است که در فوتبال ایران، بیشتر تصمیمها تحت تأثیر احساسات و فشارهای لحظهای دلالها و رسانهها اتخاذ میشود.
درنهایت باید گفت ادامه این روند نهتنها به اعتبار باشگاهها آسیب میزند؛ بلکه آینده فوتبال ایران را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. زمان آن رسیده که باشگاهها با هوشمندی بیشتری عمل کنند و به جای پیروی از جو دلالی، بر اصول اقتصادی و توسعه پایدار سرمایهگذاری نمایند. اگر این وضعیت ادامه یابد، فوتبال ایران نهتنها در میدان بازی بلکه در عرصه اقتصادی نیز با چالشهای جدی روبهرو خواهد شد.
نظر شما