به گزارش گروه فرهنگی قدس، فیلم سینمایی «خدای جنگ» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی سعید سعدی محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بنا به تصمیم سازندگانش برای نخستین بار پنجشنبه ۲۹ خردادماه روی آنتن شبکه یک سیما رفت تا گامی در راستای همراهی با مردم، همدلی و روحیه بخشی به آحاد جامعه را رقم بزند. این فیلم روایتی واقعی و پرتنش از نبوغ، ایستادگی و جنگی پنهان در دل یک نبرد آشکار است؛ داستانی که به نقش بیبدیل شهید حسن طهرانیمقدم و یارانش در توسعه توان دفاعی ایران میپردازد. داستان فیلم در بحبوحه جنگ تحمیلی ایران و عراق، دشمنان ایران برای متوقف کردن توان موشکی کشور است که نقشهای پیچیده طراحی میکنند اما در این میان لیبیاییها در همکاری با دشمن، قطعات کلیدی از موشکهای ایرانی را به سرقت میبرند تا مانع از استفاده آنها در میدان نبرد شوند. تیمی از متخصصان و نیروهای ایرانی به رهبری ابراهیم شریفی مأموریت مییابند تا این مشکل را برطرف کرده و سامانههای موشکی را به کار بیندازد. شخصیت ابراهیم شریفی برداشتی آزاد از زندگی شهید طهرانی مقدم است که در این فیلم به تصویر کشیده است. حسین دارابی پیشتر فیلمهایی همچون «مصلحت» و «هناس» را ساخته بود و حالا با ساخت «خدای جنگ» یکی از مهمترین دستاوردهای دفاعی را به نمایش گذاشته است، با او درباره این فیلم و نمایش آن از تلویزیون و همچنین شرایط حال حاضر به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانید.
آقای دارابی! بالاخره «خدای جنگ» دارد نمایش داده میشود؛ اما نه روی پرده سینما، بلکه مستقیما در تلویزیون به نمایش درمیآید. این فیلم با توجه به شرایطی که برای کشورمان پیش آمده، بسیار با حال و احوال امروزمان همخوانی دارد. در این فیلم هم ما ماجرای موشکها را داریم منتها شما جاهایی را نشان میدهید که ما یک روزی برای شلیک موشک هم مشکل داشتیم و به تنهایی نمیتوانستیم اینکار را انجام دهیم؛ اما حالا داریم هرشب آسمان دشمن را ستارهباران میکنیم و دیدن این فیلم خودش نوعی روحیهبخشی برای عبور از ترس بابت ضعفهای احتمالی امروزمان است. شما که خودتان این فیلم را ساختید و با این موضوع مأنوس بودید، وقتی ماجراهای امروز را میبینید، چه چشماندازی برای آینده به ذهنتان میرسد؟
ببینید من تحلیلگر سیاسی و نظامی نیستم ولی اگر بخواهم حسم را بگویم، حتماً چشمانداز بهشدت روشنی برای آینده میبینم. درعین سختیها و تلخیها و این فشارها گشایشی خواهد بود. إن مع العسر یسراً. من واقعاً این را میبینم همه این حس را هم سعی کردیم در فیلم نشان بدهیم که با وجود همه این سختیها و پیچیدگیها درنهایت یک فتح و پیروزی هست. این را ما در تمام فیلم هایمان نشان دادیم چون چیزی است که به آن اعتقاد داریم و این وعده الهی است. وقتی ما این پروژه را شروع کردیم، فکر من این بود که سردار طهرانیمقدم کاری را شروع کردند که در دوره خودش کاملاً نشدنی نه ، غیر ممکن بهنظر میرسید و حالا طی این سالهایی که خیلی زیاد هم نیست، به این پیشرفتهایی رسیدهایم که بسیار چشمگیر است. این پیشرفتها همهاش مدیون نترسیدنها و بلندپروازی های همان تیمی بود کار را شروع کردند.
الان ما در شرایطی هستیم که حس میکنیم خیلی تنها هستیم. یعنی کشورمان تنهاست و فیلمی که شما ساختید هم به دورهای مربوط میشود که کشور همین شرایط را داشت و دقیقاً در «خدای جنگ» همین وضعیت تنهایی بهنمایشدرآمده است. آیا ممکن است اینبار هم از دل این مشکلات و تجاوزات به تنهایی پیروز بیرون بیاییم؟
ببینید بالاخره آنچه اتفاق افتاده جنگ است و جنگ هم خودبهخود صدمات و تخریبهایی بهدنبال دارد. ما همه تلاشمان در فیلم این بود که یک سیر توحیدی را در روایت نشان بدهیم البته حالا من نمیخواهم از فیلم گرهگشایی کنم و بهتر است که مخاطب این چیزها را خودش دریافت کند اما بههرحال در تمام این تنهاییها وقتی خدا هست و بالاخره یکجایی فرج و نصرتش خواهد رسید. مهم این است که ما چقدر ایمان و اتکال داشته باشیم و ما در فیلم میخواستیم فقط همین را نشان بدهیم وگرنه این تنها بودن خیلی مهم نیست؛ چون ما درحالحاضر شرایطمان قطعاً خیلی بهتر از زمان جنگ هشتساله است. در زمان جنگ ضعف ما خیلی بیشتر بود و امکاناتمان خیلی خیلی کمتر بود شرایط هم خیلی پیچیدهتر بود که الان میبینیم الان من میبینم که انگار خدا میخواهد مؤمنین را به یک جایی برساند که از همه وسیع مسائل دنیا قطع امید کنند و بدانند که همهچیز وصل به خداست. این رحمت خداست که این شرایط را به وجود میآورد تا ما بتوانیم به مرحله برسیم و خدا هم نهایتا آن رحمت را نشان خواهد داد. خیری که رزمندهها و مردم آن زمان رقم زدند و با دست خالی به آن نقطه رسیدند را انشاءالله ما هم بتوانیم در این دوران رقم بزنیم و بتوانیم به آن نقطه برسیم تا اتفاقات خوبی در آینده بیفتد.
اینکه فیلمتان حالا و در این شرایط بهجای اینکه روی پرده سینما برود، مستقیماً به قاب تلویزیون میآید باعث افسوس و ناراحتی شما شد یا به این واسطه که در زمان مناسبی توسط مردم دیده میشود خوشحالتان کرد؟
تمام کسانی که در تولید یک فیلم مشارکت دارند، از سازمانی که تولیدکننده آن است تا خود عوامل فیلم، همه تلاششان این بود که فیلم را برای قاب سینما آماده کنند. از مدل فیلمبرداری گرفته تا سناریو تا اصلاح رنگ و جلوههای ویژه، همه چیز فیلم برای نمایش روی پرده سینما طراحی شده بود و دیده شدن این فیلم در سالن تاریک سینما و روی پرده بزرگ موضوعیت داشت. بچههای اوج هم برنامهریزیهای خوبی برای اکران فیلم داشتند و حدسمان باتوجه به استقبالی که از آن در جشنواره شده بود این بود که بازخورد مناسبی دریافت کنیم و اکران خوب و موفقی داشته باشیم. اما همه اینها در مقابل وظیفهای که ما داشتیم اهمیتی نداشت. وظیفه ما این بود که کاری کنیم تا این فیلم دیده بشود؛ در بیشترین مقیاس و در بهترین زمان؛ و چه زمانی از این موقعیت بهتر بود برای اینکه این فیلم دیده بشود؟ حالا در شرایطی هستیم که فکر میکنم مردم ما به دیدن چنین فیلمهایی نیاز دارند و انشاءالله حالشان را مقداری بهتر کند.انشاءالله این فیلم به لطف خدا حس خوبی را به مردم منتقل خواهد کرد.
ما بالاخره تصمیم گرفتیم کمترین کاری که از دستمان برمیآید را برای این شرایط بکنیم، آنهم درحالیکه همه عوامل و بچههای اوج برای اکران شدن این فیلم روی پرده خیلی زحمت کشیده بودند. الان دیگر هیچکدام از آن چیزها مهم نیست. مهم این است که ما کمترین کاری که از دستمان برمیآید را به عنوان تکلیفمان انجام بدهیم و این فیلم را به دست مردم برسانیم تا ببینند و بتوانیم حسی را به مردم انتقال بدهیم که حس قهرمانی است و ببینند که در اوج سختیها فرجی از جانب خدا میرسد. انشاءالله انتقال این حس، طی نمایش این فیلم در صدا و سیما و بعد، انتشار آن در شبکه نمایش خانگی رخ بدهد.
شما فیلمی ساخته درباره درباره کسانی که حدود ۳۵ الی ۴۰ سال پیش با دستان خالی سعی کردند مقاومت کنند. آنها شاید در آن دوره بهنظر آدمهایی میرسیدند که تلاشی بیهوده میکنند اما حالا برای ما قهرمان هستند. فکر میکنید اگر کسی بخواهد ۳۵ الی ۴۰ سال دیگر درباره این روزهای ما فیلم بسازد، چه تصویری از ما ارائه خواهد داد؟ آیا ما را کسانی خواهد دید که مقاومت کردند و در برابر تمام دنیا ایستادند یا تلقی دیگری از ایران ۱۴۰۴ خواهند داشت؟
بهنظر من این چیزها خیلی فکر کردنی نیست. کسی که مقداری ایمان و بصیرت داشته باشد، میفهمد که این مسائل تکرار شونده هستند. چیزی که ما درباره آدمهای ۳۰ الی ۴۰ سال پیش نشان دادیم، اتفاقی بود که برای افرادی دیگر در دورههای قبل از آن هم رخ داده بود. این حوادث قرنهاست که دارد تکرار میشود. بحث جنگ و تجاوز، مقاومت مردم یا ترسیدن و نترسیدنشان، ایستادن یا عقبنشینی، شرافتمندانه زندگی کردن یا عقب کشیدن و خائنانه رفتار کردن، اینها یکسری اصول انسانی است که ما داریم تکرارشون میکنیم. اینکه بایستیم و مقاومت کنم یا حق دارم بترسم و یا قرار گرفتن در دوراهی خیانت و وفاداری، پای حق بایستم یا پای منفعت شخصی خودم، جلوی باطل بایستم یا نایستم، همه اینها چیزهایی است که در دورههای مختلف انسانها در برابرش قرار میگیرند. این اتفاقی است که برای ابراهیم در فیلم «خدای جنگ» میافتد. فکر کردن به اینکه اگر محکم بایستم و ادامه بدهم ممکن است من رو بکشند، در مورد شهید داریوش رضایینژاد هم اتفاق افتاده است، برای ابراهیم در «خدای جنگ» هم اتفاق میافتد و برای جلالی در «مصلحت» هم همینطور.
این همان چیزی است که در فیلم «آژانس شیشهای» اتفاق افتاده بود و در بسیاری از فیلمهای دیگر که ما از زمان بچگی نگاه میکردیم. در دوران دفاع مقدس این اتفاقات افتاده بود و حالا هم دارد همان اتفاقها دوباره میافتد. یک دشمن قوی با کلی طمطراق آمده سراغ ما و دارد رجزخوانی میکند. ما الان باید بترسیم یا نباید بترسیم؟ از او باید بترسیم یا از خدا باید بترسیم؟ هزینه برایش بدهیم یا ندهیم؟ بهنظر من تاریخ دارد تکرار میشود. این چندان چیزی نیست که بشود فکر خاصی دربارهاش کرد. من فکر میکنم اگر ما کار درست را انجام بدهیم آیندگان هم وقتی در همین موقعیت قرار گرفتند، همین حال را دوباره تجربه خواهند کرد و درک میکنند که چه دورانی بر ما گذشت و چه کسانی درست تصمیم گرفتهاند و چه کسانی غلط، چه کسانی به تکلیف عمل کردند و چه کسانی ترسیدند و عقب کشیدند.
شما که بواسطه فیلمسازی، با تاریخ معاصر با تعدادی از این ادوار پرتلاطم مأنوس بودهاید، با چه استدلال و با چه بیانی به اطرافیانتان آرامش و اطمینان میدهید که بدانند ما از این آزمون هم سربلند بیرون خواهیم آمد؟
من سخنور و سخنران نیستم و بیشتر سعی میکنم حرفم را در فیلمهایم بزنم و میگویم بروید آن فیلم را ببینید تا همان حرفها به شما منتقل شود و آن احساس آرامش را بدست بیاورید اما اگر بخواهم چیزی بگویم، اشاره خواهم کرد که تاریخ را بخوانید، حداقل تاریخ معاصر را تا ببینید که ما چنین دورههایی را بارها از سر گذراندهایم. دوران جنگ را، دوران اوایل انقلاب را. این ملت بارها کارش به اینجاها کشید و تا مرز فروپاشی رفت. یعنی اوضاع به مو رسید اما پاره نشد و نصرت و فرج الهی سرانجام فرارسید. انشاءالله خداوند اینبار هم این نصرت را میرساند. همه این حرفها را ما در فیلمی زدهایم که سعی شده است با یک قصهگویی و فضای بصری جذاب، مخاطب را به خودش جلب کند. امیدوارم که مردم عزیز ما این فیلم را ببینند و از آن لذت ببرند و حالشان خوب شود.
نظر شما