در نگاه نخست، آنچه امروز در جمهوری اسلامی ایران، فلسطین، غزه و سایر نقاط جهان اسلام جریان دارد، ممکن است برای برخی به ظاهر یک نزاع منطقهای، قومی یا حتی فرقهای جلوه کند؛ جنگی میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیلیها، یا در قالبهای تقلیلیافتهتر، نبردی میان گروههای مقاومت شیعی با رژیم صهیونیستی. اما این قرائت سطحی، ناتوان از درک عمق واقعی بحران است.
با نگاهی ژرفتر به ریشههای این تقابل، بهویژه در پرتو آموزههای قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) درمییابیم این نزاع، صورتبندیای دیگر دارد؛ این نبرد، یک رویارویی تمدنی و معرفتی است میان «حق» و «باطل»، میان «اسلام توحیدی» و «نظام سلطه کفر».
قرآن کریم از تقابل مستمر میان جبهه ایمان و جبهه کفر سخن میگوید: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ» (انعام/ ۱۱۲) یعنی در هر عصر و برای هر پیامبری، همواره دشمنانی در لباس انسان و جن وجود داشتهاند که برای مقابله با حق بسیج شدهاند. امروز نیز دشمنی با اسلام، نه به خاطر قومیت مسلمانان، بلکه به خاطر محتوای وحیانی آن است.
از همین منظر است که این جنگ، نه محدود به مرزهای جغرافیایی است، نه به قوم خاصی اختصاص دارد. در حقیقت، رژیم صهیونی امروز با یک ملت خاص یا گروه مقاومت خاص نمیجنگد، بلکه با پیکره بیدار شده امت اسلامی در تقابل است؛ با هر که پرچم قرآن را برافراشته و با ظلم و اشغال مخالفت میکند.
صهیون در برابر قرآن: تضاد تمدنی
رژیم صهیونیستی اگرچه موجودیتی سیاسی-نظامی به ظاهر مدرن است، اما در باطن، تبلور یک منظومه فکری مبتنی بر برتریطلبی، اشغالگری و انکار حقیقت توحیدی است. این رژیم نهتنها به دنبال تصرف سرزمین، بلکه در پی تسخیر معنوی و خاموش کردن نور ایمان است.
در این چارچوب، دشمنی اسرائیل، فراتر از یک ستیز با مقاومت فلسطینی یا مخالفت با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است. همانطور که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند، مسئله اصلی، دشمنی این رژیم با «اصل اسلام» و بهویژه با «روح عدالتطلب قرآن» است.
در قرآن آمده است: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (صف/۸) یعنی آنها تلاش میکنند نور خدا را خاموش کنند، اما خداوند اراده کرده نور خود را کامل گرداند، هرچند کافران ناخشنود باشند.
رژیم صهیونیستی نماد این تلاش نافرجام است. او نهتنها در برابر نیروهای مقاومت، بلکه دربرابر حقیقتی ایستاده که در طول تاریخ، تمامی طاغوتها را به زانو درآورده است. سخن از ایران، لبنان، عرب یا عجم نیست؛ سخن از قرآن در برابر کفر جهانی است. همانگونه که شهید سیدعباس موسوی گفت: «ما با اسرائیل نه به خاطر مرز، بلکه به خاطر وجودش مشکل داریم؛ چون اصل این رژیم، برخلاف حق و عدالت است».
هشدار راهبردی رهبر معظم انقلاب؛ صهیونیستها بیچاره خواهند شد
در همین چارچوب، رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای در پیامی صریح و پرصلابت خطاب به ملت ایران، با اشاره به اقدامات جنایتکارانه اخیر رژیم صهیونیستی، فرمودند: «رژیم صهیونیستی اشتباه بزرگی کرد، خطای بزرگی کرد، غلطی کرد و عواقب آن، او را بیچاره خواهد کرد، به توفیق الهی. ملت ایران از خون شهدای گرانقدر نخواهد گذشت، از تجاوز به آسمان کشورش صرفنظر نخواهد کرد. نیروهای مسلح ما آماده هستند و مسئولین کشور و همه آحاد مردم پشت سر نیروهای مسلحاند». (۲۳ خرداد ۱۴۰۴)
این بیان، بازتاب ایمان راسخ به وعده نصرت الهی است و نشان میدهد نظام جمهوری اسلامی ایران، در هماهنگی کامل میان مردم، نیروهای مسلح و رهبری، آماده پاسخگویی به هرگونه تجاوز رژیم صهیونیستی است.
وحدت اسلامی، شرط پیروزی تاریخی
چون این جنگ، جنگی اسلامی است، اتحاد اسلامی شرط پیروزی آن است. در این عرصه، وحدت میان مسلمانان نه یک تاکتیک سیاسی، بلکه یک تکلیف الهی است. آیه شریفه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» نشانگر آن است که در خط مقدم مقابله با باطل، باید هویتمحوری ایمانی جایگزین تعصبات قومی و مذهبی شود.
هرگونه تفرقهافکنی یا تقلیل این نبرد به اختلافات فرقهای، درواقع خدمت به جبهه باطل است. باید بدانیم آنچه امروز در معرض هدف قرار دارد، هویت قرآنی امت اسلامی است، نه یک کشور یا حزب خاص.
الهیات قدرت: با خدا بودن یعنی شکستناپذیری
نقطه قوت ما نه در تجهیزات نظامی، بلکه در وعده الهی است. خداوند در قرآن فرموده است: «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ» یعنی در هر وضعیت و مکانی، حضور الهی با مؤمنان است.
وقتی خدا با یک جبهه است، دیگر سخن از شکست بیمعناست. اساساً شکستپذیری از منظر الهی برای جبهه ایمان وجود ندارد، مگر زمانی که مؤمنان از مسیر الهی منحرف شوند.
در بیانی از آیتاللهالعظمی جوادی آملی آمده است: «اگر ذات اقدس الهی با این نظام است– که هست- هیچ احتمال شکستی نیست؛ نه نیم درصد، اصلاً هیچ».
این سخن، ناظر به یک واقعیت ایمانی است، نه صرفاً شعار یا امیدواری سیاسی. ایمان به وعده الهی، پایه حرکتهای مقاومت در سراسر جهان اسلام است.
فرهنگ مقاومت؛ مسیر ایران بهسوی تمدن نوین اسلامی
مقاومت در اندیشه اسلامی، صرفاً به معنای ایستادگی در میدان جنگ نیست؛ بلکه مفهومی ژرفتر و تمدنیتر دارد. مقاومت، تلاشی همهجانبه برای حفظ هویت دینی، استقلال فکری، عدالت اجتماعی و در نهایت تمدنسازی اسلامی است. در این چارچوب، جمهوری اسلامی ایران نهتنها پرچمدار این گفتمان در عصر حاضر است، بلکه بهمثابه «امالقرای» جهان اسلام، مسیر آینده امت اسلامی را جهت داده است. فرهنگ مقاومت در ایران، پاسخی است الهی به سلطهطلبی غرب مدرن و نسخهای انسانمحور در برابر نظام جهانی سکولار، مادیگرا و استعمارگر.
جمهوری اسلامی ایران امروز نه تنها در صحنه نظامی، که در عرصه اندیشه، فرهنگ، علم و فناوری نیز در حال اثبات توانمندی خود است. الگوی «مقاومت هوشمند» الگویی است که توانسته همزمان با مقابله با تهدیدات خارجی، زیرساختهای تمدن نوین اسلامی را نیز بنیانگذاری کند: از پیشرفتهای علمی و نانوتکنولوژی، تا اقتدار دفاعی، گسترش عدالت اجتماعی و ارتقای جایگاه معنویت در زندگی عمومی. فرهنگ مقاومت، برای ایران یک استراتژی دفاعی نیست، بلکه یک پروژه تمدنی است. ملتی که بر مبنای توحید، عدالت، عزت و عقلانیت گام بردارد، نهتنها شکستناپذیر خواهد بود، بلکه تاریخساز خواهد شد.
در نبرد میان حق و باطل، ایران اسلامی در حال تبدیل شدن به قلب تپنده تمدن آینده اسلام است و این مسیر، تنها با استمرار ایمان، وحدت، خودباوری و مقاومت به پیروزی نهایی منتهی خواهد شد؛ همان پیروزی وعده دادهشدهای که خدای متعال فرموده است: «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ» (حج/ ۴۰)
ایمان، وحدت، مقاومت یعنی پیروزی قطعی
در نهایت، پیروزی از آن کسانی است که با خداوند هستند، نه با قوم و قبیله؛ به وعده الهی ایمان دارند، نه به تحلیلهای مادیگرایانه و با ارادهای برخاسته از باور در خط مقدم مقاومت ایستادهاند.
اسرائیل با قرآن در جنگ است، نه با ملت خاص و ما اگر قرآنی بمانیم، شکستناپذیریمان حتمی است. این نبرد، نوید پیروزی قطعی اسلام را با خود دارد؛ همانگونه که خدا وعده داده است: «وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ» همانا سپاه ما، پیروزان حقیقیاند.
نظر شما