در این مجال، تمرکز ما بر چگونگی مواجهه این آیینها با ذائقه نوین، تکثر هویتها و تحولات پرشتاب فرهنگی است. آیا نوآوریها و انطباقها، ضرورتی اجتنابناپذیر برای تداوم حیات حماسه عاشورا در دل نسلهای جدید محسوب میشوند و چگونه میتوان ضمن حفظ جوهره این حماسه، آن را در جامعهای متکثر و در حال تحول، زنده و پویا نگه داشت؟
دکتر سیدجواد میری، جامعهشناس برجسته دینی و استاد دانشگاه در گفتوگوی پیش رو به این پرسشهای کلیدی پاسخ میدهد.
عرفیشدن آیینها؛ از سوءتفاهم سکولار تا ظرفیتهای تمدنی
به نظر میرسد آیینهای محرم در عصر نوین دستخوش تحولات چشمگیری شدهاند. از موسیقیهای هیئتی با سبکهای جدید و اجراهای هنری تعزیه گرفته تا شکلگیری نذرهای نوآورانه مانند نذر کتاب، این مناسک در حال بازتعریف خود در بستر جامعهای متکثر و دیجیتال هستند. اما این تغییرات، پرسشی اساسی را پیش میکشد: آیا این پدیدهها نشاندهنده عرفیشدن آیینها و فاصله گرفتن از جوهره دینی آنهاست یا برعکس، این روند به حفظ هویت دینی کمک کرده و آن را به یک فرهنگ عامهپسند و فراگیر تبدیل میکند؟
دکتر میری در پاسخ به این پرسش ابتدا به ضرورت بازخوانی مفهوم عرفیشدن و تمایز آن از سکولاریسم میپردازد. او توضیح میدهد: برای پاسخ ابتدا باید به تمایز میان امر عرفی و امر سکولار اشاره کنم که پیشتر در کتابی با همین عنوان به آن پرداختهام. استفاده از مفهوم عرف به مثابه یک امر سکولار یا ضددینی و غیردینی، تصوری نادرست از مفهوم سکولاریسم است. در فرهنگ ما و در ساحت اندیشه، مفهوم سکولار بهدرستی بازخوانی و تبارشناسی نشده و اغلب به معنای غیردینی یا متضاد با دین به کار میرود. این در حالی است که مفهوم عرف در فضای تفکر و تمدن اسلامی، دارای پیشینهای بسیار قدرتمند بوده و همواره در کنار عقل و شرع قرار داشته است؛ هرگز کلمه عرف در برابر عقل یا شرع قرار نگرفته است. اما به دلیل برداشت و تبارشناسی نادرست از مفهوم سکولار، ما مفهوم عرف را نیز از ظرفیتهای معنایی خود تهی کردهایم و گمان میکنیم عرفیشدن به معنای ضدیت با دین است. این یک بحث مبنایی است که توجه به آن ضروری است.
انطباق با ذائقه جوان؛ رمز بقای حماسه عاشورا در بستر جامعه متکثر
این جامعهشناس دینی تصریح میکند: واقعیت این است ذائقه نسل جوان و نوجوان ما تغییر کرده و این امری انکارناپذیر است. ذائقه آنها ممکن است با لحن موسیقی یا سبک روضهخوانیهای سنتی، مانند آنچه توسط مداحانی چون مرحوم آقای کوثری اجرا میشد، همخوانی نداشته باشد. اگر از این تفاوت نتیجه بگیریم که نسل جوان ضدروضه یا ضدعاشوراست، خطای بزرگی مرتکب شدهایم. در عوض باید بپذیریم ذائقه نوجوانان و اساساً جامعه ایرانی در برخی سطوح، تغییرات بنیادینی را تجربه کرده است. براساس این ذائقه جدید، میتوان الحان موسیقایی دیگری را تعریف و از طریق آنها به این فضاها ورود پیدا کرد. این رویکرد، مستلزم فهم دقیق جامعهشناختی از مفهوم ذائقه است.
دکتر میری با ذکر نمونهای ادامه میدهد: ذائقه یک جوان در منطقهای برخوردار، با ذائقه جوانی دیگر در منطقهای محروم یقیناً متفاوت است. این تفاوت در انتخاب لباس، فیلمهای مورد علاقه، نوع غذا و حتی ذخایر واژگانی مورد استفاده آنها مشهود است. عواملی مانند طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت، مذهب، دین، جنسیت و بسیاری دیگر از مؤلفههای جامعهشناختی بر شکلگیری ذائقه افراد تأثیرگذارند. اگر تنها یک نوع موسیقی، یک شیوه روضه یا یک سبک عزاداری را تعریف کرده و آن را تنها راه رسیدن به کمال یا بهشت معرفی کنیم، عملاً یک راهبرد بسیار نادرست را انتخاب و بخش بزرگی از جامعه خود را حذف کردهایم.
ایران، بستر هویتهای متکثر؛ از اسطوره تا حماسه همگرایی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادآور میشود: ایران در ۱۲۰سال اخیر، تغییرات بنیادینی در حوزه فهم خود از هویت جمعی خود تجربه کرده است. در حال حاضر، بخشی از جامعه ایران هویت جمعی خود را از جهانبینی، ایدئولوژی و نظام معنایی مدرنیته و عالم جدید میگیرد و فردیت برایشان اهمیت محوری دارد. در مقابل، بخش دیگری از جامعه ایران، هویت جمعی و شخصیت فرهنگی خود را از اسطورههای اسلامی و دینی و نظام معنایی دینی کسب میکند؛ قرآن، مفاتیح، نهجالبلاغه و ائمه(ع) برای آنها اهمیت اساسی دارند و چارچوب معنایی شیعی برایشان محوری است. همچنین، بخش دیگری از جامعه ممکن است به این دو رویکرد بیاعتنا باشد و هویت جمعی، نظام معنایی و تشخص فرهنگی خود را از ایران باستان؛ رستم، کوروش، ساسانیان، هخامنشیان و... دریافت کند. نکته جالب توجه این است هر سه این هویتها در فضای عالمیت جدید و ذیل نام جمهوری اسلامی ایران قرار دارند. این سه رویکرد و سه هویت، در رویدادهایی مانند جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، در نقاطی به هم رسیدند و ایدهها، اسطورهها، مفاهیم و تاریخ مشترک را در هم آمیختند. برای مثال، در یک سو نقشبرجسته ساسانی و شکست والریانوس رومی توسط شاپور ساسانی به نمایش گذاشته شد و در سوی دیگر، ذوالفقار امیرالمؤمنین(ع) بر موشکهای مدرن نقش بست. این بدان معناست که در ایران به مثابه ملک مشاع، هویتهای متکثر در یک نقطه مشترک به هم میرسند.
مکتبورزی سهروردی؛ الگوی تلفیق هویتها برای «ایران ملک مشاع»
دکتر میری با تکیه بر ضرورت تلفیق هویتها میگوید: در این وضعیت، نقش متفکران، دانشمندان، فیلسوفان، جامعهشناسان، نظریهپردازان و اهل نظر اهمیت مییابد تا این هویتهای متکثر و روایتهای گوناگون از ایرانیت و هویت جمعی ما را در یک نقطه مشترک، یعنی «ایران به مثابه ملک مشاع»؛ مفهومی که مرحوم استاد مهدی حائری یزدی، فیلسوف معاصر ایرانی مطرح کرده بود گرد آورند. این رویکرد را با مفهوم مکتب نوسهروردی مطرح کردهام. برای توضیح این ایده، میتوان به سهروردی، یکی از فیلسوفان و نظریهپردازان بزرگ تمدن اسلامی و جهان اسلام اشاره کرد. او در زمانهای قرار گرفته بود که از یک سو، برخی قائل به این بودند که فهم درست و عقلانیت صحیح، تنها همان چیزی است که فلاسفه هلنی یا یونانی بیان کردهاند و رویکردهای دیگر را نفی میکردند. از سوی دیگر، گروهی معتقد بودند تنها راه رسیدن به حقیقت متعالی، وحی محمدی، دین اسلام یا شریعت است و عقلانیت غیرهلنی را مطرح میکردند. جالب آنکه شریعتمداران، فیلسوفان هلنی را تکفیر میکردند و فیلسوفان نیز معتقد بودند شریعتمداران درک درستی از دین ندارند. جریان سومی نیز وجود داشت که هر دو رویکرد را رد میکرد و معتقد بود حقیقت متعالی از طریق سروش غیبی یا حکمت خسروانی که ریشه در دوران باستان داشت، قابل دستیابی است. بزرگترین دستاورد سهروردی و حکمت اشراق او این بود که عقلانیت هلنی مبتنی بر استدلال، شریعت محمدی مبتنی بر وحی و حکمت خسروانی مبتنی بر سروش غیبی یا شهود را در یک نظام فلسفی، متافیزیکی و نظری، تلفیق و سنتز کرد و سنتزی والاتر به نام حکمت الاشراق را پدید آورد.
ایران ملک مشاع؛ شعائر، بستر بازسازی همگرایی ملی
این استاد دانشگاه به فضای روز جامعه و همچنین جنگ تحمیلی ۱۲روزه اشاره کرده و میگوید: امروز نیازمند چنین تلفیقی هستیم. جنگ تحمیلی، ما را در فضای جدیدی قرار داد که هویتهای موجود در ایران در یک نقطه به هم برسند؛ نقطهای که ایران به مثابه ملک مشاع است. یعنی همه ما ایرانیها، با تمامی مذاهب و ادیان؛ از یهودی، مسیحی و زرتشتی گرفته تا مسلمان و حتی کسانی که ادیان دیگری دارند، در یک نقطه به نام ایران، با هم مشترک شدهایم. به نظر من، این نقطه، بستر بازسازی ایران به مثابه ملکی مشاع مبتنی بر رویکرد نوسهروردی را بازسازی کنیم. در این راستا، شعائر و مناسک میتوانند آن انرژی عاطفی موجود در جامعه را دوباره در یک نقطه مشترک به هم متصل و اتصال وجودی ایجاد کنند.
وی در توضیح درسهایی از مصیبت و جنگ نیز میگوید: در مباحث جامعهشناسی؛ فاجعه، مصیبت و بحرانها عموماً پدیدههایی ناگوار و نامطلوب تلقی میشوند. شهید مطهری بر این باور بود هرچند مصیبت میتواند سازنده باشد و به خودآگاهی منجر شود، اما نباید آن را از خداوند طلب کرد. با این حال، هنگامی که مصیبتی بر انسان وارد میشود، میتواند به ایجاد نوعی خودآگاهی و تأمل درونی بینجامد. مصیبتی که بهتازگی بر ما مستولی و جنگی که بر کشور تحمیل شد، هرچند به از دست دادن انسانهایی شریف و عزیزان بسیاری منجر شد و فاجعهای بزرگ بود، اما خودآگاهی ویژهای را در پی داشت. اگر فضای رسانهای و اجتماعی کشور را یک هفته پیش از آن رصد کنیم، شاهد تفرقه و اتهامزنیهای گسترده بودیم؛ فضایی که بهشدت تفرقهآفرین بود. اما این مصیبت، خودآگاهی عمیقی را ایجاد کرد که ایران وطن مشترک ماست و همگی در این کشتی، همسرنوشت هستیم؛ از کرد ساکن پاوه گرفته تا بلوچ خاش، از مردم سیستان و بلوچستان و بوشهر تا ساکنان تبریز در کرانه رود ارس، بندرعباس، اصفهان، یزد و شیراز؛ همه ما در یک کشتی به نام وطن جای داریم. نکته حائز اهمیت این است طبقه حاکمه نیز باید این خودآگاهی را در خود ایجاد کند. در دنیای پرتلاطم کنونی، صرفاً با خواستهها نمیتوان پیش رفت؛ بلکه خواستهها باید متناسب با تواناییها باشند.
دکتر میری در پایان با بیان رویارویی با جنگ تمامعیار تکنولوژیک تصریح میکند: جنگی که عراق بر ایران تحمیل کرد، با جنگی که در ۱۲ روز بر ما تحمیل شد؛ تفاوت از زمین تا آسمان دارد. ما وارد یک جنگ تمامعیار تکنولوژیک شدیم. این نوع جنگ، نیازمند آن است که دانشگاهها، مؤسسات تحقیقاتی و نهادهای مرتبط، متناسب با جهان امروز شکل گرفته باشند. همانگونه که زیرساختها، سیستمهای پرداخت و بانکی بهروز میشوند و... سیستمهای جنگ تکنولوژیک، امنیتی و نظامی نیز باید در یک سطح واحد از پیشرفت قرار گیرند. در غیر این صورت، دچار شکستی بسیار عظیم خواهیم شد که ممکن است قرنها حسرت به دنبال داشته باشد. خودآگاهی که اکنون ایجاد شده است، باید صورتبندی نظری شود. اهل نظر باید از جنبههای مختلف نظامی، امنیتی، انتظامی، آکادمیک، اجتماعی، روانی و سیاسی-حاکمیتی به بررسی آن بپردازند. ما باید نقاط ضعف خود را شناسایی کنیم و از مواجهه با آنها نگریزیم؛ به عبارت دیگر، اگر آینهای پیش روی ما قرار گرفت، آن را نشکنیم، بلکه ضعفها را به وضوح ببینیم و در راستای رفع آنها گام برداریم.
نظر شما