محمدرضا آریانفر، شاعر، نویسنده و نمایشنامهنویس اهل خرمشهر که ثمرۀ سالها طاقتفرسایی او، خلق ۳۷ جلد کتاب در حوزه شعر، نمایشنامه و داستان است.
در این اثر، با خلق کاراکتری به نام استاد ربیع، که همان استاد ملک الشعرای بهار است، به جنگ جهانی دوم و قطاری پر از آذوقه و تسلیحات متفقین که از منطقه لرستان به سوی بندرشاهی می رود، گریزی می زند و اتحاد مبارزان مشروطه و مردم روستایی در لرستان برای توقف این قطار و انتقال آذوقه به مردم گرسنۀ استان و ربایش تسلیحات و مسلح کردن بهموازات این قصه، باور اسطورهگونهٔ گاوماهی نیز، روایت میشود.
به بهانه انتشار این کتاب، با محمدرضا آریانفر به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
یک رمان تاریخی
آریانفر، ابتدا با بیان اینکه «گاوماهی» یک رمان تاریخی است، میگوید: تاریخ ضرورت است و شناخت آن، خودِ زندگی است. تاریخ، به معنای نمایاندن حوادث بشری است و من به تعریف تیلور، اعتقاد بیشتری دارم که مینویسد: «مورخ گهگاه همچون نبش کننده گوری عمل میکند. کشف میکند که چهرهای فراموش شده، نجاتدهنده راستین زاد و بومش بوده است، یا برپادارنده یک امپراطوری!.» با این نگاه از زندگی فرخی یزدی، پزشک احمدی و... نمایشنامه خلق کردم؛ چون، تاریخ هرگز رهایم نکرده و نمیکند.
اسطوره گاوماهی در فرهنگ عامه مردم لرستان
به گفته این نویسنده، نام رمان برگرفته از اسطورهگونه گاوماهی است که در فرهنگ عامه مردم لرستان، جهان برگُرده عظیم گاوی با شانهای زخمی است که هرگاه زبان به زخم میزند، دنیا تکان میخورد و زلزله میشود. چوپانی برای مداوای گاو ضماد و مرهمی مهیا میکند و برای یافتن گاوماهی راه میافتد و... هر دو قصه، در دو خط موازی، پیش میرود.
آریانفر با بیان دلیل گرایش به چنین سوژهای و نوشتن آن، ادامه میدهد: اواخر سال ۱۳۵۶ من مشغول خدمت سربازی در سپاه دانش در روستای کل سرخ، کوهدشت لرستان بودم. حس نوشتن عجیبی به قصه و نمایشنامه داشتم و در همین روستا با اسطورۀ گاو ماهی آشنا شدم که این آشنایی منجر به خلق نمایشنامه مبتدیانه به نام «وقتی گاو ماهی میغرد!»، شد.
او ادامه میدهد: بعدها مطالعه آثار بسیار همچون «صدسال تنهایی» مارکز، ادبیات فراواقعگرایانه آمریکای جنوبی و آشنایی بافرهنگ عامۀ مردم جهان و سرزمینم، بیشازپیش مرا با مقوله حماسه و اسطوره آشنا و نزدیک کرد، بهنحویکه در رمان سنگین «شطرنج در باد» از نشر سخن از این مؤلفه استفاده کردم.
سپس در رمانهای نوجوان «طوقی»، «خانهای برای سیمرغ» و «موندو» و نیز رمان «عقیق و خاکستر» و کتاب «پرترهٔ ناتمام مردی با لباس خاکستری» که نگاهی به زندگی جهانپهلوان تختی دارد، این مؤلفه پررنگتر شد.
با نمایشنامه «قطاری پر از بوی بلوط» با مقولۀ تاریخ و فرهنگ و باورها و آئینهای مردم لرستان، سروکله میزدم که موضوع جنگ جهانی دوم و قحطی و گرسنگی وحشتناک در سرزمینم، هستۀ نگارش گاوماهی را، برایم فراهم کرد.
نویسنده کتاب «گاوماهی»، با اشاره بهکاربردن المانهایی سورئال برای پیشبرد داستان، اظهار میکند: من هرگز پیش از نوشتن به کالبد یا قوارهای خاص فکر نمیکنم، مهم، سوژه و یافتن ایدهای است که وادارم کند سراغ قلم و کاغذ بروم و بنویسم.
همین ایده و گسترش آن، شکل و چهرۀ واقعی خودش را در خلال نوشتن سطور داستان مییابد. در این اثر کوشیدم هم جنبههای واقعگرایانه و نیز المانهایی از سورئال را برای پیشبرد داستانم در نظر بگیرم.
هر اثری مخاطب خودش را پیدا میکند، هرچند هرگز به دستهبندی مخاطب خودم فکر نکردهام، مهم سوژه است که مخاطبش را میآفریند.
بین تاریخ و عناصر داستانی اشتراکات بسیاری وجود دارد
آریانفر با تأکید بر بیان روایتهای تاریخی با بهرهگیری از قصه و داستان، ادامه میدهد: مردم ما اهل قصه هستند. کنار لالاییها، این قصهها هستند که ما را به خوابی عمیق و رؤیای زیبا میسپردند.
بین تاریخ و عناصر داستانی اشتراکات بسیاری وجود دارد، چون هر دو بهنوعی از «روایت» سود میبرند. تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسان، شکل میگیرد.
وی، تصریح میکند: شاید در حوزۀ روایت و داستان نتوان حوادث تاریخی را به طور کامل عینیت بخشید؛ ولی باید به این نکته توجه داشت که باوجود تفاوتهایی میان روایت و داستان و تاریخ، این روایت داستانی است که از علت به سمت معلول میخزد و باوجود ذهنیت و ایدهای داستانی، باز روایت ما بهنوعی از گذشته آغاز میشود و منِ نویسنده نیز، در این راستا، کاری به کار قهرمانان و شخصیتهای نمایشی یا دا ستانیام ندارم و آنها را آزاد میگذارم تا زندگی کنند رشد کنند و ماهیتی بیابند و سپس به جستوجوی سرنوشت خود، آیندۀ خود را، پیدا کنند.
او، با اشاره به اینکه کتاب «گاوماهی» اولین اثر او در مورد جنگ جهانی دوم و قحطی ایران است، ادامه میدهد: این رمان، اولین تجربهام در این حوزه است، البته در حوزه نمایش بُرشی از مبارزات مردم را در نمایشنامه «قطاری پر از بوی بلوط» نوشتهام، اما در موضوع جنگ جهانی دوم و قحطی در ایران در حوزۀ تاریخی بیشتر کتابها گزارش گونه و مستندات مانند «اسناد نقص بیطرفی ایران در شهریور ۲۰»، «سیاست انگلیس و پادشاهی انگلیس»، کتاب قابلتأمل «قحطی بزرگ ایران» از محمدقلی مجد و «ایران در دوره قحطی بزرگ»، از ویلیام برتیل نیک و... نوشته شده است.
سهم اندک رمان و داستان در نگارش جنگ جهانی دوم و قحطی در ایران
به گفته این نویسنده، در این موضوع در ردۀ رمان فقط یک کتاب رمان به نام «جادۀ جنگ» از منصور انوری، نوشته شده است. چند سال پیش نیز فیلمی نهچندان عمیق به نام «یتیمخانه ایران»، به کارگردانی ابوالقاسم طالبی، ساخته شد.
وی، یادآور میشود: اگر نگاهی به ادبیات جهان بیندازیم با رمانهای متعددی مواجه میشویم، مانند رمان «ماه پنهان است» از جان اشتاینبک، رمان «پوست و قربانی» به قلم کورتزیو مالاپارته... بهیادگارمانده است.
این نویسنده، تأکید میکند: متأسفانه این بُرش از تاریخ این سرزمین، در حوزۀ داستانی، همچنان مهجور مانده است.
حتی در حوزۀ تحقیقی، کتابهای انگشتشماری در دسترس است، کتابهایی که با دشواری و زحمت بسیاری به دست میآید و گاه نیز با کلی جستوجو، کتاب موردنظر پیدا نمیشود؛ اما بهعنوان منبعی مطمئن از آثار محمدقلی مجد و تعداد بسیاری فایل تحقیقاتی و گاه خاطرات شفاهی، کتابهایی در خصوص مشروطه از جمله «تاریخ مشروطه ایران»، «تاریخ بیداری ایرانیان» و «مجاهدان مشروطه» بهره گرفتهام.
اما در این میان سهم داستان و روایت، بسیار اندک و قابل پرسش است.
آریانفر با اشاره به این که در نگارش آثار جدیدش نیز به سراغ نگارش رمان تاریخی میرود، خاطرنشان میکند: در حال حاضر مشغول نگارش رمان ۲ جلدی به نام «روزی که برای ابرها دانه پاشیدم» هستم.
این رمان به نوعی ادای دین من به شهرسوختهام خرمشهر است که آزادشد، ولی متاسفانه هنوز آباد نشده است.
نظر شما