در سالهای اخیر و با پیوستن ساترا به شبکه ملی مجوزها، بازار نمایش خانگی ایران با ورود بیسابقهای از سوی شرکتها و نهادهای مختلف روبهرو شد. تا شهریور ۱۴۰۳ بیش از ۶۰۰ پلتفرم مجوز گرفتند، اما تنها چهار پلتفرم (شیدا، استارنت، نمافیلم و زینما) توانستند اثری تولید و منتشر کنند. با این حال، همه آنها با افت، توقف تولید یا بحران مالی مواجه شدهاند.
شیدا با حمایت بانک گردشگری و تبلیغات پر سر و صدا آغاز به کار کرد و توانست سریال «آبان» را منتشر کند و به فروش ۵۰۰ هزار اشتراک برسد. اما با پایان سریال و تأخیر در آمادهسازی آثار بعدی، شیدا ناچار شد با خرید حق پخش از دیگر پلتفرمها مانند فیلیمو و فیلمنت، صفحه خود را پر کند. این استراتژی نهتنها موفق نبود، بلکه سود آن بیشتر به پلتفرمهای بزرگتر رسید.
استارنت نیز با حمایت هلدینگ طبیعت، سریالهایی مانند «کنکل» و «جزر و مد» را رایگان در اختیار کاربران قرار داد تا ابتدا مخاطب جذب کند. تمرکز اصلی استارنت بر تبلیغات محصولات خود در سریالها بود. اما توقف تولید به دلیل جنگ و نبود برنامهریزی منسجم، این پلتفرم را در آستانه واگذاری قرار داده است.
نمافیلم متعلق به یک شرکت تبلیغاتی، تنها یک برنامه به نام «عالیجناب» تولید کرد که تقلیدی از موج برنامههای مافیامحور بود. اما زمانبندی نامناسب و عدم شناخت سلیقه مخاطب باعث شد نه دیده شود، نه دوام بیاورد. اشتراکگذاری با قیمت بالا (۱۵۰ هزار تومان) نیز به شکستش دامن زد.
زینما متعلق به تهیهکنندهای باسابقه، علی طلوعی، بهزودی قرار است سریال «شغال» را منتشر کند. اما استراتژی آن که همکاری با فیلیمو در انتشار محصول است، مشابه اشتباه شیدا است. این مدل باعث کاهش فروش مستقیم اشتراک و تضعیف برند پلتفرم میشود.
مشکل اصلی همه این پلتفرمها نبود استراتژی پایدار و منطقی است. شیدا با تبلیغ سنگین اما محتوای محدود، استارنت با مدل فروشگاهزنجیرهای، و نمافیلم و زینما با تکرار اشتباهات دیگران وارد بازی شدند. همچنین بازار اشباع شده، رقابت سنگین با فیلیمو و نماوا، قیمتگذاری نادرست، و ناتوانی در جذب بلندمدت مخاطب، عامل شکست آنهاست.
در یک بررسی مالی ساده، حتی موفقترین این پلتفرمها (مثل شیدا با ۵۰۰ هزار اشتراک) نیز تنها بهسختی میتوانند هزینه تولید یک سریال ۱۷ قسمتی را پوشش دهند. اگر تولید آثار بعدی به تأخیر بیفتد، درآمدشان سقوط میکند. پلتفرمهایی که اصلاً اشتراک نمیفروشند (مثل استارنت) باید تمام هزینهها را از تبلیغات تأمین کنند که چندان قابل اتکا نیست.
از سوی دیگر، قانون جدید «تسهیم درآمد محتوا» که هزینه اپراتورها و قیمت اینترنت را افزایش میدهد، فشار مضاعفی بر پلتفرمها وارد کرده. این تغییر میتواند کاربران را به سمت ماهواره یا منابع رایگان سوق دهد. در همین حال، پلتفرمهای جدید دولتی یا وابسته به جریانهای خاص با تسهیلات ویژه ممکن است وارد بازار شوند و رقابت را نابرابرتر کنند.
در مجموع، بازار نمایش خانگی ایران بهجای توسعهیافتن، وارد دورهای از رکود و ریزش شده است. اگر پلتفرمها استراتژی تولید، توزیع، تبلیغات و جذب مخاطب خود را اصلاح نکنند، ممکن است سرنوشتی مانند استیلآذین در انتظارشان باشد: سقوطی که نهتنها سرمایهگذاران جدید را میترساند، بلکه کل اکوسیستم را زیر سؤال میبرد.
نظر شما