مدرسه ادبیات و زیانشناسی، به عنوان یکی از پنج مدرسه تخصصی کلان رویداد «دارالعلم»، در نخستین هفته برگزاری، میزبان حجتالاسلام دکتر علیرضا قائمینیا، مدیر قطب فلسفه دین و استاد گروه معرفت شناسی پژوهشکده حکمت و دین پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بود.
این پژوهشگر علوم دینی، در جلسه درس مدرسه «دارالعلم»، پیرامون «نقش استعارههای مفهومی در فهم کتاب و سنت»، به ایراد سخنرانی پرداخت و دیدگاهایی را در این زمینه مطرح کرد.
گفتنی است، دکتر قائمی نیا پژوهشهای زیادی را در حوزه فلسفه معرفت دینی در کارنامه علمی خود دارد که از جمله آنها، میتوان به کتابهای «درآمدی بر منشا دین»، «معناشناسی شناختی قرآن»، «بیولوژی نص» و «استعارههای مفهومی و فضاهای قرآنی»، اشاره کرد.
استعارۀ مفهومی از منظر ارسطو تا علومشناختی معاصر
حجتالاسلام قائمینیا ابتدای جلسه، با اشاره به اینکه «استعارۀ مفهومی» یکی از مباحث مهم قرن بیستم در علوم شناختی است، گفت: این بحث در تفسیر متون ادبی، روانشناسی، سیاست، علوم اجتماعی، شناختشناسی و... کاربرد دارد و میتواند میان حوزههای مختلف، پیوند برقرار کند.
سردبیر فصلنامه ذهن، در ادامه، به تاریخچۀ این بحث پرداخت و تصریح کرد: سرآغاز موضوع استعاره به ارسطو بازمیگردد؛ ارسطو معتقد بود، زبان دارای دو صورت است: نخست، زبان اصلی و تحریفنشده که به آن «زبان تحتاللفظی» گفته میشود؛ و دوم، زبان تحریفشده یا صورت ثانویۀ زبان که استعاره، در این دسته، جای میگیرد.
قائمینیا، تاکید کرد: ارسطو چند ادعای مهم دربارۀ استعاره دارد: نخست اینکه استعاره به کاربرد مجازی یا ثانویۀ زبان مربوط میشود؛ دوم اینکه استعاره نوعی مجاز است که بر پایه شباهت، شکل میگیرد؛ سوم اینکه استعاره برای زیبایی سخن، بهکار میرود.
نقد نظریه ارسطو با طرح استعارۀ مفهومی
مدیر قطب فلسفه دینی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با اشاره به نقدهای تاریخی وارد بر نظریه استعاره ارسطو، اظهار داشت: مهمترین این نقدها، نظریه استعارۀ مفهومی است که توسط جورج لیکاف و مارک جانسون، مطرح شده است. لیکاف که مشاور اوباما و کلینتون نیز بوده، کتابی با عنوان «استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم» را بههمراه جانسون، تألیف کرده است؛ جانسون بیشتر به جنبههای فلسفی پرداخته و لیکاف به جنبههای زبانشناختی، توجه کرده است.
وی، افزود: آثار دیگری همچون «مغز سیاسی» و «ذهن سیاسی» ـ که دومی به اوباما تقدیم شده است ـ نشان میدهد چگونه مباحث زبانشناسی به حوزۀ سیاست پیوند میخورد و به ابزاری برای سلطه تبدیل میشود.
«فلسفۀ جسمانی» نیز از دیگر آثار مهم لیکاف در این زمینه است.
موطن استعاره در نگاه لیکاف
این پژوهشگر دین و فلسفه، با اشاره به دیدگاه لیکاف در کتاب فلسفۀ جسمانی، تصریح کرد: از نظر لیکاف، استعاره در اصل مربوط به تفکر انسان است و سپس به زبان بازمیگردد. بهبیاندیگر، موطن اصلی استعاره، نه واژهها بلکه ذهن و اندیشه است.
وی، اضافه کرد:کودک در آغاز تنها با مفاهیم مادی محدودی آشناست، اما با رشد تدریجی، دستگاه مفهومی او در دو جهت افقی در ارتباط با مفاهیم مادی جدید و در جهت عمودی، در ارتباط با مفاهیم مجرد و انتزاعی مانند ریاست، گسترش مییابد.
نقش بدن در درک مفاهیم انتزاعی
این استاد معرفتشناسی با تأکید بر اینکه استعارهها «بدنمند» هستند، عنوان کرد: انسان برای درک مفاهیم جدید، چه مادی و چه انتزاعی، به مفاهیم مادی محدود خود رجوع میکند و با استفاده از مفاهیم فضای مادی اولیه، مفاهیم جدید را درک میکند. ساختار بدن و سیستم عصبی در شکلگیری دستگاه مفهومی ما نقش دارد و از روابط بالا به پایین که از بدن پیدا شده، مفاهیم را درک میکند.
قائمینیا، محدودیت ذهن بشر را عامل درک بدنمند از مفاهیم دانست و ادامه داد: با اشاره به محدودیتها، زبان حدوثاً و بقائاً مادی است و از روابط بدنی انسان پدید آمده و این ویژگی در طول زمان حذف نمیشود. حتی در قیامت نیز انسان بدنمند با خدا سخن میگوید؛ زیرا بدن، پدیدهای اساسی در شکلگیری ذهن و زبان است.
استعاره؛ حرکت ذهن از معلوم به مجهول
دکتر قائمینیا، تأکید کرد: استعاره به معنای حرکت از فضای مادیِ معلوم به سمت مفاهیم ناآشنا و انتزاعی است. انسان با استفاده از زبان و واژگان آشنا، مفاهیم جدید را درک میکند. استعاره نه مجازِ قائم به شباهت، بلکه یک فرایند شناختی و ذهنی بنیادین است که بدون آن فهم و زندگی، ممکن نیست.
وی با اشاره به اینکه استعاره، همۀ ساحتهای زندگی بشر را دربرگرفته و تنها محصور در زیبا سخن گفتن نمیشود، یادآور شد: استعاره جزو لاینفک تفکر بشر است و اگر زبان زیبا میشود، علتش زیبا شدن تفکر است.
این پژوهشگر دینی، تاکید کرد: استعاره ها به حقایق برتری اشاره میکنند؛ برای مثال مفهوم جنگیدن برای ما آشناست و حتی کودکان نیز با همدیگر زد و خورد دارند و در مراحل رشد با این مفهوم آشنا میشوند، اما مفهوم ادعا کردن یا مفهوم ادعایی داشتن که یک مفهوم کاملاً انتزاعی است در مراحل رشد بشر، بعداً پیدا میشود.
وی ادامه داد:ما برای درک مفهوم ادعا کردن از مفهوم جنگ استفاده میکنیم.
مثلاً میگوییم: ۱-از ادعای خودم با استدلال دفاع کردم. ۲-به ادعای رقیب حمله کردم. ۳- استدلالهایی برای پشتیبانی از ادعایم تهیه کردم. در واقع ما برای فهم ادعا و فضای مرتبط با آن، از مفاهیم جنگ، استفاده میکنیم.
معنای استعارۀ مفهومی
دکتر قائمینیا با اشاره به اینکه همۀ این جملات مربوط به یک اینهمانی است و آن این است که، ادعا کردن، جنگیدن است؛ این جمله بنیادی است. به جملۀ اصلی استعاره مفهومی میگویندو جملات دیگر از تجلیات استعارۀ مفهومی است که به آنها استعارههای زبانی، گفته میشود.
این پژوهشگر، با بیان اینکه یک استعارۀ مفهومی پس از شکلگیری در ذهن، میتواند در جملات متعدد و بهصورت نظاممند بروز یابد، اظهار داشت: این نوع استعاره با استعارههای ادبی متفاوت است و ساختاری شناختی، دارد.
وی با اشاره به اینکه در اینجا به نقدهای خود نسبت به این نظریه نمیپردازد، افزود: نقدها به این نظریه در کتاب «استعارههای مفهومی و فضای قرآن»، آمده است.
استعارۀ مفهومی در قران و روایات
مدیر قطب فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به کاربرد استعارۀ مفهومی در درک آیات و روایات اشاره و تأکید کرد: استعارههای مفهومی ساختار ذهن انسان را نشان میدهد، با استعارههای مفهومی میتوانیم به طرز تفکر افراد پی ببریم.
کشف این استعارهها در کتاب آسمانی مثل قرآن نشان میدهد، بنیادهای تفکر اسلامی چه چیزی است و قرآن براساس چه استعارههایی، پایه ریزی شده است.
دکتر قائمینیا در پایان، خاطرنشان کرد: استعارههای مفهومی قرآن، نظاممند هستند و در درک انسجام متن قرآن نقش مهمی دارند؛ این استعارهها روابط انسان با خدا، خدا با انسان و انسان با عالم و ... را با دقت نظاممند بیان میکنند.
بنابراین استعارههای مفهومی برای درک انسجام متن قرآن، میتواند کارایی داشته باشد.
نظر شما