تشدید درگیریها در غزه از اکتبر ۲۰۲۳، همراه با گزارشهای تکاندهنده از قحطی، ویرانی و رنج غیرنظامیان، موجی از همدلی و فشار برای اقدام عملی در میان افکار عمومی و سیاستمداران اروپایی ایجاد کرده است. این وضعیت، دولتهای اروپایی را که پیشتر در قبال مناقشه فلسطین و اسرائیل رویکردی محتاطانه داشتند، به سمت بهرسمیتشناختن فلسطین بهعنوان یک کشور مستقل سوق داده است. در می ۲۰۲۴، اسپانیا، ایرلند و نروژ در اقدامی هماهنگ، فلسطین را بهرسمیت شناختند و فرانسه نیز در سپتامبر ۲۰۲۵ به این جمع خواهد پیوست. همزمان گفته میشود ۱۵کشور اروپایی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل بنا دارند فلسطین را به رسمیت بشناسند. این تصمیمات با هدف حمایت از راهحل دو کشوری و افزایش فشار بر اسرائیل برای توقف شهرکسازیها و بازگشت به مذاکرات صلح گرفته شدهاند. با این حال، اختلافنظرهای عمیق میان کشورهای اروپایی، هماهنگی در سطح اتحادیه اروپا را دشوار کرده است.
تغییر مرکز ثقل تصمیمگیری از بروکسل به پایتختها
در قلب این تحول، تغییری در نحوه تصمیمگیری کشورهای اروپایی مشاهده میشود. در گذشته، مسائل حساس سیاست خارجی، مانند موضعگیری درباره فلسطین، از طریق شورای اتحادیه اروپا یا سرویس اقدام خارجی اروپا هماهنگ میشد. اما اختلافنظرهای عمیق میان ۲۷کشور عضو، رسیدن به اجماع در مورد بهرسمیتشناختن فلسطین را غیرممکن کرده است. کشورهای حامی فلسطین، مانند اسپانیا، ایرلند و سوئد معتقدند این اقدام گامی ضروری برای پیشبرد صلح است. پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا در پارلمان این کشور اظهار کرد: «ما باید اطمینان حاصل کنیم راهحل دو کشوری رعایت شود و تضمینهای متقابل امنیتی وجود داشته باشد». در مقابل، کشورهایی مانند آلمان و اتریش، بهدلیل روابط با اسرائیل، رویکرد محتاطانهتری دارند. برای مثال، آلمان اعلام کرده بهرسمیتشناختن فلسطین نیازمند گفتوگوی بیشتر است.
نتیجه این اختلافات سبب شده نوعی «جابهجایی مرکز ثقل تصمیمگیری» را از بروکسل به پایتختهای ملی شاهد باشیم. این جابهجایی ریشه در چند عامل دارد.
نخستین عامل، ساختار غیرمتمرکز سیاست خارجی اتحادیه اروپاست. برخلاف سیاستهای اقتصادی که اتحادیه در آنها اقتدار بیشتری دارد، سیاست خارجی همچنان متأثر از فضای ملی است. این ساختار به کشورها اجازه میدهد براساس منافع و فشارهای داخلی خود عمل کنند. در ایرلند، سایمون هریس، نخستوزیر در کنفرانسی خبری در دوبلین گفت: «این تصمیم بیانگر حمایت قاطع ما از راهحل دو کشوری است، تنها مسیر معتبر برای صلح و امنیت برای اسرائیل، فلسطین و مردمانشان». افکار عمومی اروپا که این سالها بیدارتر شده، نقش مهمی ایفا کرده است. در اسپانیا، اعتراضات مردمی و حمایت احزاب چپگرا، دولت سانچز را به اقدام در می ۲۰۲۴ سوق داد. در نروژ، یوناس گهر استوره، نخستوزیر اعلام کرد: «نروژ نمیتواند منتظر حل مناقشه بماند و بهرسمیتشناختن فلسطین برای حمایت از نیروهای میانهرو ضروری است».
دومین عامل، ناتوانی اتحادیه اروپا در رسیدن به اجماع است. کشورهای اروپایی اولویتهای متفاوتی دارند. برای مثال، کشورهای شرق اروپا مانند لهستان، بیشتر بر تهدیدات امنیتی مانند روسیه تمرکز دارند و مسئله فلسطین برایشان اولویت کمتری دارد. در بلژیک، ماکسیم پِروو، وزیر امور خارجه در پستی در ایکس اعلام کرد پیشنهاد بهرسمیتشناختن فلسطین را پیش از مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۵ به دولت ارائه خواهد کرد، اما ملاحظات انتخاباتی، این تصمیم را به تعویق انداخته است. این اختلافات، همراه با فشارهای داخلی، دولتهای ملی را به اقدام مستقل واداشته است.
سومین عامل، ملاحظات دیپلماتیک و روابط با قدرتهای خارجی است. آمریکا بهعنوان حامی اصلی اسرائیل، بهرسمیتشناختن یکجانبه فلسطین را مغایر با مذاکرات صلح میداند. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا در واکنش به تصمیم فرانسه، در ایکس نوشت: «این تصمیم بیملاحظه تنها به پروپاگاندای حماس خدمت میکند و صلح را به عقب میراند». اسرائیل نیز این اقدامات را بهشدت محکوم کرده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در ایکس عنوان کرد: «بهرسمیتشناختن کشور فلسطین در این شرایط، پایگاهی برای نابودی اسرائیل ایجاد میکند، نه زندگی در کنار آن». با این حال، کشورهایی مانند فرانسه و اسپانیا تصمیم گرفتند منافع ملی و فشارهای داخلی را بر هماهنگی با بروکسل ترجیح دهند.
البته این تغییر مرکز ثقل، پیامدهای مهمی دارد. اقدام مستقل کشورها فشار دیپلماتیک بر اسرائیل را افزایش داده و میتواند دیگر کشورها را به سوی بهرسمیتشناختن فلسطین سوق دهد. کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا در واکنش به تصمیم فرانسه اعلام کرد با رهبران فرانسه و آلمان برای توقف درگیریها گفتوگو خواهد کرد و افزود: «آتشبس میتواند ما را در مسیر بهرسمیتشناختن کشور فلسطین و راهحل دو کشوری قرار دهد». با این حال، این روند، محدودیتهای اتحادیه اروپا در ایجاد یک سیاست خارجی منسجم را آشکار میکند. در حالی که بروکسل همچنان تلاش میکند نقش میانجی را حفظ کند، پایتختهای ملی با شتاب بیشتری آینده سیاست اروپا در قبال فلسطین را شکل میدهند.
نظر شما