با فرا رسیدن ماه صفر، برخی افراد می پندارند که این ماه نحوست دارد و هنگامی که وارد این ماه میشوند، هیچ کاری را آغاز نمیکنند تا مبادا فرجامی منحوس داشته باشد.
پیش از آنکه به نحوست ماه صفر بپردازیم به عنوان مقدمه چند نکته لازم به ذکر می باشد که اختصار ذکر میگردد:
1. معنای نحس
«نحس» در لغت به معنای سرخی شدید است که گاهی در افق پیدا می شود، همچون شعلۀ آتش بی دود که عرب آن را «نُحاس» می گویند. و در اصطلاح به هر چیز شومی، بدیمن، بداختر، ناخجسته، نامیمون، نامبارک نحس گفته میشود.
نقطۀ مقابل آن «سعد» است که به معنای خوش یمن، خجسته، میمون، مبارک می-باشد
2.نحوست در قرآن
تنها دو بار در قرآن آمده است. مورد اول در آیۀ 19 سورۀ قمر است دربارۀ قوم عاد فرمود: إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ؛ ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنها فرستادیم.
مورد دوم آیۀ 16 سورۀ فصلت است که نیز دربارۀ قوم عاد میفرماید:
فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا؛ تندبادی شدید در روزها شومی بر آن¬ها فرستادیم تا عذاب خوار کننده را در زندگی به آنها بچشانیم، و عذاب آخرت از آن خوارکننده تر است.
در نقطه مقابل، تعبیر «مبارک» نیز در برخی از آیات قرآن دیده میشود، چنان که درباره شب قدر میفرماید: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ؛ ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم.
به این ترتیب قرآن فقط اشاره سربستهای به این مسئله دارد، پس میتوان گفت تا اینجا اصل سعد و مبارک بودن بعضی ایام و نحس بودن بعضی روزها را به صورت اجمال پذیرفته است.
3. آیا نحوست ایام ذاتی آن زمان است یا خیر؟
علامه سید محمدحسین طباطبایی در ذیل آیۀ 19 قمر میفرمایند: «از نظر عقلی نمیتوان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد»
بنابراین اولا زمان نمی تواند نحس باشد و اگر روزی و مقطعی از زمان نحس معرفی شده نحوست به دلیل وقایع تلخی است که در آن زمان واقع شده است، چنان که در برخی روایات آمده که روز سوّم ماه نحس است؛ چراکه آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتی از تن آنها کنده شد. یا اینکه روز هفتم ماه روز مبارکی است؛ چراکه حضرت نوح در آن روز سوار بر کشتی شد.
یا روز چهارشنبه آخر ماه نحس است؛ چون در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت.
با توجه به ذاتی نبودن نحوست زمان، می توان گفت: نحس بودن ایام نسبی است. یعنی یک زمان ممکن است برای برخی نحس باشد و همان زمان برای برخی دیگر مبارک باشد، نمونه آن هم روز عاشوراست که برای شیعیان روز نامبارکی است، این در حالی است که بنی آمیه آن روز را مبارک می دانستند. این همان است که در زیارت عاشورا می خوانیم که «یوم تبرکت به بنوامیه»
4. دلیل شهر نحوست ماه صفر
بعد از این مقدمات باید دید که ماه صفر نحس است یا خیر، و اگر نحس باشد دلیل نحوست آن چیست؟
در پاسخ این سؤال دو نکته قابل تذکر است، نخست اینکه با استناد به سخن پیشگفتۀ علامۀ طباطبایی که فرموده بود هیچ دلیلی بر سعادت و نحوست ایام نداریم، باید گفت: ماه صفر که یک مقطع زمانی است ذاتا نحوست ندارد و نمیتوان برای آن دلیلی ذکر نمود، بلکه نحوست و بدیمنی آن ماه به دلیل رخداد تلخ رحلت رسول گرامی اسلام حضرت محمد بن عبد الله است(ص)، شهادت امام حسن و امام رضاست که در این مقطع زمانی واقع شده است. بنابراین ماه صفر فاقد نحوستی ذاتی است.
اما نکته دوم که بسیار مهم است و باید به آن توجه نمود، این است که شاید نحوست این ماه که برخی عوام به آن اعتقاد دارند، به فهم نادرست از این حدیث برگردد که پیامبر خدا(ص) فرمود: مَن بَشَّرنی بِخُروجِ آذار فَلَه الجَنّة؛هرکس پایان آذار را به من بشارت دهد بهشت میرود. (صدوق/ علل الشرایع/ ج1، ص617)
توضیح مطلب اینکه روزی پیامبر اکرم(ص) در مسجد قبا در حضور جمعی از اصحاب خود نشسته بود و صفات اهل ایمان را بازگو میکرد و سپس در مقام تطبیق صفات مؤمنان و اینکه چه کسی این صفات را دارد، فرمود: اوّل مَن یَدخُلُ علیکم السّاعة رجلٌ مِن أهل الجَنّة؛ نخستین کسی که هم اینک بر شما وارد شود، مردی از اهل بهشت است.
اصحاب که این سخن پیامبر اکرم(ص) را شنیدند، برخی مجلس را ترک کردند تا از همان دری که مورد اشارة پیامبر خدا(ص) بود وارد شوند و افتخار یابند که او اولین کسی است که از آن در وارد مسجد میشود. پیامبر خدا(ص) که این صحنه را دید، در جمع باقیماندة اصحاب فرمود: به زودی جمع زیادی در حالی که از یکدیگر سبقت میگیرند، از این در وارد میشوند، ولی کسی که پایان ماه آذار را به من خبر دهد او اهل بهشت است. سخن پیامبر(ص) که تمام شد جمع زیادی و از جمله جناب اباذر وارد مسجد شدند و در محضر پیامبر نشستند. پیامبر(ص) به طور عموم پرسیدند: هم اکنون در کدامیک از ماههای رومی قرار داریم؟ اباذر بیدرنگ جواب داد و عرض کرد یا رسول الله، ماه آذار پایان یافته است. پیامبر فرمود: ای اباذر! میدانستم ولی خواستم که شما را به حاضران معرفی کنم که شما همان نفری هستی که صفات بهشتیان را داری.
آنچه از این سخن پیامبر قابل استفاده است این است که اولاً: آذار از ماههای رومی است و ماه صفر از ماههای قمری است و هیچ ربطی به هم ندارند. ثانیاً: بر فرض که منظور از آذار همان صفر باشد، از سیاق حدیث و دیگر شواهد دست میآید که این حدیث در مقام بیان نحوست ماه آذار و اهمیت دادن به بشارت پایان آن نیست، بلکه پیامبر خواست به این وسیله شخصی که صفات اهل بهشت را دارد به همگان معرفی کند. ثالثاً: سخن پیامبر(ص) مبنی بر بشارت پایان آذار، تنها در همان زمان و مکان به عنوان علامتی برای معرفی مرد بهشتی تفسیر میشود، نه اینکه به معنای مطلق آن در همه زمانها و مکانها تفسیر شود. رابعا: هیچ دلیلی بر شومی و نحوست ذاتی این ماه در دست نیست تا پیامبر اکرم(ص) چنین سخنی فرموده باشد.
بدتر از همه اینکه بر اساس برداشت نادرست از حدیث، شنیده میشود که برخی بانوان، سحرگاه روز اول ربیع الاول خیابان به خیابان میگردند و درِ هفت مسجد را میکوبند تا با پندار خود، آنان نخستین کسانی باشند که بشارت پایان ماه صفر را به پیامبر خدا(ص) اطلاع میدهند.
نظر شما