ساخت یک سریال درباره مقطع تاریخی مرتبط با واقعه عاشورا کار آسانی نیست؛ چرا که علاوه بر حساسیتهای ساخت یک اثر تاریخی، ممکن است آن اثر با سریال «مختارنامه» هم مقایسه شود چون آثاری همچون «امام علی(ع)»، «مختارنامه» و… که توسط فیلمسازی چون داوود میرباقری ساخته شده، سطح انتظارات مخاطبان را از آثار تاریخی مذهبی بسیار بالا برده است و مخاطب دوست دارد آثار فاخری را در این حوزه تماشا کند.
این شبها جدول پخش ساعت ۲۲ شبکه یک تلویزیون، به عنوان یکی از مهمترین باکسهای پخش شبانه، در اختیار سریال «مهمانکشی» است. سریالی به کارگردانی احمد کاوری که قرار است روایتگر برشی از زندگی مسلم بن عقیل از نخستین شهدای قیام عاشورا باشد. داستان این سریال ۳۰ قسمتی از زمانی آغاز میشود که خبر حرکت امام حسین(ع) از مدینه به سمت مکه و سپس عزم ایشان برای رفتن به کوفه به گوش مردم این شهر میرسد. کوفیان که پیشتر امام(ع) را برای قیام علیه ظلم یزید دعوت کرده بودند، نامههای متعددی برای ایشان ارسال و اعلام بیعت و حمایت میکنند. در پی این دعوتها، امام حسین(ع) تصمیم میگیرند مسلم بن عقیل، پسرعموی باوفا و شجاع خود را به عنوان نماینده و فرستاده ویژهشان به کوفه بفرستند تا وضعیت شهر را ارزیابی کرده و از جدیت بیعت مردم اطمینان حاصل کند.
سریالی خوش آب و رنگ
«مهمانکشی» که قصهاش را تا نیمه پیش برده، محوریت داستانش درباره زندگی و شهادت مسلم بن عقیل است و اگرچه فیلمها و سریالهای مختلفی به صورت فرعی و حاشیهای به شخصیت مسلم بن عقیل پرداختهاند اما تاکنون این شخصیت به موضوع اصلی و محوری یک سریال تبدیل نشده است.
این مجموعه با نگاهی تازه و جسورانه به روایتهای تاریخی، تلاش کرده تصویری خوشساخت از این شخصیت بزرگ تاریخ تشیع و حوادث مربوط به آن مقطع تاریخی خلق کند. اگرچه سریال جدید احمد کاوری در مقایسه با بسیاری از محصولات تاریخی سالهای اخیر، سریال قابل قبولی از نظر جذابیتهای بصری و روایتگری است اما وجود سریالهای فاخر تاریخی و مذهبی که در گذشته از تلویزیون پخش شده، انتظار مخاطبان را در این ژانر بالا برده است.
مهمانکشی سریال خوش آب و رنگی است و تنوع نماهای زیادی دارد؛ از نظر روایت هم جزئیات قابل توجهی در این مجموعه تلویزیونی به چشم میخورد. کارگردان این مجموعه با استفاده از تمهیداتی چون استفاده از فلشبک و رفت و برگشتهای زمانی توانسته حسی از تعلیق و کنجکاوی را در مخاطب ایجاد کند، کما اینکه شیوه روایت غیرخطی آن نیز موجب شده این مجموعه تلویزیونی از دیگر سریالهای تاریخی سالهای اخیر متمایز شود و نمره قبولی بگیرد. به بیان دیگر قاببندیهای متنوع، بهرهگیری از تکنیکهای روایی همچون فلشبک و شکستهای زمانی و تلاش برای عبور از روایتهای خطی و کلیشهای، این اثر را به تجربهای متفاوت در قاب تلویزیون تبدیل کرده است.
لباس سنگین شخصیتهای تاریخی
مهمانکشی مجموعه پربازیگری بوده که از چهرههای باسابقه تلویزیون و تئاتر بهره برده است و بازیگرانی همچون پژمان بازغی، بهرام ابراهیمی، حسام منظور و بهراد محمدی به ترتیب در نقشهای یزید، معاویه، ابنزیاد و مسلم بن عقیل ظاهر شدهاند و نقش اصلی سریال را یک بازیگر کمتر شناخته شده ایفا میکند؛ بهراد محمدی با اینکه سالها خاک صحنه تئاتر خورده است اما کمتر در سریالهای تلویزیونی ظاهر شده و برای مخاطبان سیما، چهره جدیدی است. کارگردان تعمداً خواسته نقش مسلم را یک نوچهره بازی کند تا مخاطب تصویر ذهنی از او نداشته باشد و همین امر سبب میشود بازیگر در ایفای نقش، آزادانهتر عمل کند و سایه سنگین نقشهای قبلی بر چهرهاش نباشد.
پیش از این امین زندگانی در سریال «مختارنامه» نقش مسلم را بازی کرده بود و این بار محمدی باید فراتر از آنچه زندگانی نشان داده را در این نقش نشان میداد تا مورد توجه مخاطب قرار گیرد و این، کار را برایش سخت میکرد اما در مجموع میتوان بازی مهراد محمدی را به عنوان یک بازیگر تازهنفس در عرصه درامهای تاریخی، به فال نیک گرفت.
پژمان بازغی هم ایفاگر نقش یکی از رذیلترین شخصیتهای تاریخی یعنی یزید است که پیش از او فرهاد اصلانی در سریال «امام علی(ع)» ساخته داوود میرباقری محصول سه دهه پیش، نقش دوران جوانی یزید را ایفا کرده بود. البته بازغی در نقش یزید، آن رذالتی که مخاطب انتظار دارد را نشان نمیدهد و شاید بخشی از آن به معصومیت چهرهاش برگردد یا شکل بازی اغراق شدهاش.
بهرام ابراهیمی هم در نقش «معاویه» ظاهر شده که پیش از او بازیگرانی مانند اکبر زنجانپور و بهزاد فراهانی نقش این شخصیت منفور را در آثار دیگری ایفا کرده بودند. فراهانی در سریال «امام علی(ع)» این نقش را بازی کرده بود و اکبر زنجانپور هم در سریال «تنهاترین سردار» اما ابراهیمی توانسته از پس ایفای این نقش پیچیده برآید. البته تصویر ذهنی که مخاطبان از این نقش در خاطرشان از آثار تاریخی معروف دارند موجب میشود کار برای بازیگران چنین شخصیتهایی در مهمانکشی سختتر شود. حسام منظور هم که به خاطر ظاهر و صدایش، ظرفیتهای خوبی برای بازی در آثار تاریخی دارد، در این سریال ایفاگر نقش «ابنزیاد» است، نقشی که فرهاد اصلانی در «مختارنامه» آن را بازی کرده بود. حضور بازیگران تئاتر در این سریال اگرچه بخشی از بازیها را اغراقآمیز کرده اما با توجه به فضای اثر، این موضوع چندان به چشم نمیآید.
نوسانهای لحن در زبان روایت
زبان و لحن روایت در آثار تاریخی با حساسیتهایی روبهرو است. عدهای بر وفاداری به زبان رایج آن دوران تاریخی تأکید دارند و برخی هم بر ضرورت بهروز کردن زبان برای فهم راحتتر مخاطبان، اما بسیاری هم طرفدار نظریه سوم و تعادل میان این دو هستند یعنی زبانی که برای مخاطب امروز قابل فهم باشد اما به لحن آن دوره تاریخی هم بیتوجه نباشد یعنی آن قدر زبان امروزی نشود که به مضمون و محتوای اصلی خدشه وارد کند، اتفاقی که به نظر میرسد تا حدی به لحن و زبان «مهمانکشی» ضربه زده است و عدهای را بر آن داشته تا به مقایسه دیالوگهای این سریال با «مختارنامه» بپردازند. مثلاً در یکی از سکانسها، فرماندار شهر رو به شیخ میگوید: «میگم از اعمال ماه شعبان چی خوبه، یه چند تا خوبشو بگو تا ما هم ثواب ببریم» با اندکی اصلاح میشد این دیالوگ را از لحن عامیانه امروزی خارج کرد تا دستمایه سخره عدهای قرار نگیرد.
اگرچه فیلمنامهنویس و کارگردان سعی کردهاند لحن و زبان اثر یکدست باشد ولی بیدقتیهای موردی موجب میشود به یکپارچگی زبان اثر، آسیب وارد شود.
با وجود اینکه محمدمهدی فیاضیکیا در مقام فیلمنامهنویس سعی کرده طراحی مسیر کلی روایت را هوشمندانه انجام دهد و با تمرکز بر شخصیت مسلم بن عقیل، روایتی تدریجی از یک قهرمان تراژیک را خلق کند تا یک واقعه تاریخی را در روایتی داستانی بگنجاند اما نمیتوان از ضعف در نوسان زبانی دیالوگها چشمپوشی کرد. دیالوگها در برخی از صحنهها بین زبان روزمره و بسیار ساده و بیانی ادیبانه و سنگین در نوسان است و این عدم یکدستی سبب میشود هویت تاریخی شخصیتها دچار خدشه شود. شاید تصور فیلمنامهنویس، قدمی برای معاصر کردن زبان قصهگویی مذهبی بوده اما بهتر بود لحن و گفتار شخصیتها در همه موقعیتها حفظ میشد.
یادآوری این نکته نیز مهم است که تلاش فیلمنامهنویس در ترسیم شخصیت مسلم بن عقیل، فقط بازآفرینی یک شخصیت بزرگ در تاریخ تشیع نیست بلکه با نزدیک شدن به این شخصیت، ابعاد انسانی او همچون قرار گرفتن در موقعیتهای شک، انتخاب و تصمیم را ترسیم میکند؛ موقعیتهایی که انسان هر زمانهای، گرفتار آن است.
قیاس با «مختارنامه» درست است؟
مهمانکشی یکی از حساسترین برهههای تاریخ تشیع را روایت میکند و سعی کرده زبانی معاصر داشته باشد. سازندگان آن نیز با استفاده از برخی جلوههای بصری نوین و حتی بهرهگیری محدود از ظرفیتهای هوش مصنوعی در ارتقای کیفیت تصویر، به دنبال نزدیکی اثرشان به زبان تصویر معاصر بودهاند، اگرچه این تلاش نوآورانه در جاهایی با ناسازگاریهای روایی و نوسانهای فضاسازی همراه است اما گامی رو به جلو در حوزه سریالسازی تاریخی با موضوعات دینی و مذهبی به شمار میرود.
احمد کاوری در مقام کارگردان مهمانکشی تلاش کرده از منظری دیگر، شخصیتهای تاریخ اسلام را بازنمایی کند و در بازآفرینی تعدادی از این شخصیتها هم موفق بوده است مثلاً پرداخت شخصیت «معاویه» با بازی خوب بهرام ابراهیمی تا حدی توانسته شخصیت پیچیده و چندلایه این شخصیت را نشان دهد اما برخی شخصیتهای دیگر به ویژه کاراکترهای زن قصه، از نمایش تیپکال خارج نشدهاند و پرداخت عمیقی ندارند.
اگرچه همزمانی پخش «مهمانکشی» با بازپخش سریال الف ویژه «مختارنامه»، عدهای را در مقام مقایسه این دو با هم قرار میدهد اما باید توجه داشت مختارنامه توسط کارگردانی چون داوود میرباقری و با امکانات مالی و زمانی بیشتری ساخته شده و مقایسه زمان و بودجه ساخت دو اثر با هم نشاندهنده شرایط متفاوت تولید آن دو با هم است. با وجود اینکه برخی این سریال را نسخه سطح پایینتری از مختارنامه توصیف میکنند اما باید توجه داشت با توجه به مقطع مشابه تاریخی هر دو اثر و تشابه برخی شخصیتهای تاریخی در آن، مخاطب با دو سریال کاملاً متفاوت روبهرو است و مقایسه آنها با هم به معنای ارزشبخشی به یکی و کمارزش کردن دیگری نیست، چه در نوع پرداخت و چه امکانات ساخت.
در مجموع میتوان گفت مهمانکشی در حال آزمون و خطای جسورانهای برای ترکیب ساختار رایج آثار تاریخی با نگاهی نو به شخصیتها و درام است؛ تلاشی که گرچه هنوز به بلوغ کامل نرسیده اما نشانههایی از افقهای تازه و ظرفیتهای بالقوه در تولیدات تاریخی تلویزیون را نمایان میکند.
نظر شما