هم زمان با شهادت امام حسن مجتبی(ع)، برای آگاهی بیشتر از چگونگی صلحنامه امام حسن(ع) با معاویه با حجتالاسلام و المسلمین رضا وطندوست، پژوهشگر گروه مطالعات اجتماعی اعتاب مقدس بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، گفتوگویی صورت گرفته است که در ادامه میخوانیم.
برخی معتقدند امام حسن(ع) صلحطلب و امام حسین(ع) جنگجو بود. آیا این درست است؟
در میان عوام چنین مشهور است که امام حسن(ع) مردی صلحخواه و برادرش امام حسین(ع) فردی جنگجو و اهل شمشیر بود؛ اما حقیقت این است که این دو برادر بسته به شرایط، هم جنگ کردند و هم صلح.
با این تفاوت که امام حسن(ع) پس از گذشت دو ماه از شهادت امام علی(ع) و در اوایل امامت خود، به معاویه نامه نوشت و او را به بیعت با خود فراخواند؛ اما معاویه تن نداد و لشکر اعزام کرد. امام نیز ۱۲ هزار مرد جنگی را به سرکردگی عبیدالله بن عباس راهی جنگ با معاویه کرد و تا مدائن پیشروی کردند.
اما برادرش امام حسین(ع) ابتدا به مدت۹ سال تن به صلح داد؛ همان صلحی که برادرش امام حسن(ع) با معاویه امضا کرده بود. او آن صلح را ادامه داد تا زمانی که یزید پس از مرگ معاویه به قدرت رسید و شرایط،او را ناگزیر به جنگ با سپاه یزید کرد.
چه عواملی باعث شد امام حسن(ع) صلح با معاویه را بپذیرد؟
چند نکته در این باره قابل توجه است، نخست حفظ جان امام و شیعیان، در واقع با توجه به اینکه جمع زیادی از شیعیان در جنگهای جمل، صفین و نهروان در زمان امام علی(ع) به شهادت رسیده بودند، تنها گروه اندکی باقی مانده بودند. اگر جنگی میان امام حسن(ع) و معاویه رخ میداد، با توجه به ضعف مردم عراق، بعید نبود که خود آن حضرت و شیعیانش کشته شوند؛ که این خسارتی بزرگ و جبرانناپذیر بود. خود امام حسن(ع) در سخنانش به این موضوع اشاره کرده است.
عامل دوم عدم حمایت مردم از امام حسن(ع) بود، بر اساس گزارشها، عراقیها از همان آغاز علاقهای به جنگ با معاویه نداشتند. این همان مردمی بودند که امام علی(ع) درباره آنان فرموده بود: «یا أشباه الرجال و لا رجال.» حتی امام حسن(ع) از سوی یاران نزدیکش هم در امنیت نبود. حمله «ابن جاعل ازدیکه» از یاران امام و نیز اقدام «جراح بن سنان اسدی» که روحیه خوارجی داشت و امام را به کفر متهم کرد و ران آن حضرت را زخمی کرد، شاهد این واقعیت تلخ است.
دلیل دیگر صلح امام حسن(ع) با معاویه حفظ دین، بود، جامعه اسلامی در شرایطی بود که ادامه جنگ با معاویه میتوانست اصل دین را به خطر بیندازد؛ زیرا نخست به دلیل اختلافات داخلی، خطر شکست در برابر لشکر قدرتمند روم جدی بود، و دوم، خستگی مردم از جنگهای درونی ممکن بود پایبندی آنان به اسلام را سست کند.
و دلیل چهارم خطر خوارج بود، در واقع امام بیم داشت که اگر جنگ با معاویه ادامه یابد، خوارج از فرصت استفاده کنند و بر سرزمینهای اسلامی مسلط شوند.
آیا این صلح را میتوان «صلح قهرمانانه» دانست؟
بله. خود امام حسن(ع) متن صلحنامه را تنظیم و بندهای مورد نظرش را در آن گنجاند و سپس آن را به امضای معاویه رساند. به همین دلیل، این اقدام را میتوان صلحی قهرمانانه دانست.
بندهای اصلی این صلحنامه چه بود؟
در بندهای این صلحنامه آمده بود، اکنون که من (امام حسن) خلافت را به تو واگذار میکنم، تو موظفی طبق کتاب خدا (قرآن) و سنت رسول خدا عمل کنی. معاویه مجاز نیست برای خود جانشین تعیین کند؛ پس از او تعیین خلافت بر عهدۀ شورای مردمی است.
بند سوم شامل چند تبصره بود: نخست اینکه مردم در هرجا مانند شام، عراق و حجاز در امنیت باشند. دومین بند این بود که اصحاب امام علی(ع) و شیعیانش نسبت به جان، مال و خانواده خود در امنیت باشند و عوامل حکومتی متعرض آنان نشوند.
در بند سوم آمده بود، هیچ توطئهای، چه آشکار و چه پنهان، علیه امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و خانواده آنان طراحی نشود و فرزندان آنان در هر کجا باشند در امنیت باشند.
بند چهارم نیز به این موضوع اشاره داشت که سبّ و ناسزا به امام علی(ع) در منابر و خطبهها برداشته شود و آن حضرت به نیکی یاد شود. در بند پنجم و ششم نیز به این موضوع اشاره شده بود که امام حسن(ع) مجاز باشد معاویه را «امیرالمؤمنین» خطاب نکند و مبلغ پنج میلیون درهم موجود در بیتالمال کوفه، از موضوع تسلیم حکومت به معاویه مستثنی باشد و زیر نظر امام حسن(ع) هزینه شود.
نظر شما