اما حالا برخی از سیاستها و رفتارهای او از سوی تحلیلگران و منتقدان بهعنوان نشانههایی از اقتدارگرایی و مشابه با الگوهای دیکتاتورها توصیف شده است. اقداماتی مانند سرکوب اعتراضات، تضعیف نهادهای دموکراتیک، فشار بر دانشگاهها به اتهام یهودستیزی، حمایت از رهبران جنجالی مانند بنیامین نتانیاهو و اخراجهای گسترده مقامات دولتی تنها چند نمونه از این رفتارهای توتالیتاری محسوب میشود.
سرکوب اعتراضات با توسل به نیروی نظامی
یکی از برجستهترین نمونههای رفتارهای اقتدارگرایانه ترامپ، استفاده از گارد ملی برای سرکوب اعتراضات در لسآنجلس بود. این اقدام که در واکنش به اعتراضات علیه سیاستهای ضدمهاجرتی در سال ۲۰۲۵ انجام شد، با انتقاد شدید گاوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا روبهرو شد. نیوسام این حرکت را «دیکتاتورمآبانه» خواند و آن را با روشهای سرکوب در رژیمهای اقتدارگرا مقایسه کرد. استفاده از نیروی نظامی برای خاموش کردن صدای معترضان که اغلب بهدنبال دفاع از حقوق اولیه خود بودند، یادآور اقداماتی است که در کشورهایی با حاکمیتهای استبدادی مشاهده میشود. این رویکرد نهتنها به تشدید تنشهای داخلی منجر شد، بلکه پرسشهایی درباره تعهد ترامپ به اصول دموکراتیک ایجاد کرد.
اظهارات جنجالی و بازگشت به وزارت جنگ
ترامپ در گفتوگویی در سال ۲۰۲۵ ادعا کرد «بسیاری از آمریکاییها دیکتاتور میخواهند» اما خود را فردی با «عقل سلیم و هوش بالا» توصیف کرد. این اظهارات که در شبکههای اجتماعی و رسانهها بازتاب گستردهای یافت، با اقدامات او در صدور دستورات اجرایی بحثبرانگیز، مانند جرمانگاری آتش زدن پرچم آمریکا با مجازات یک سال زندان، همخوانی داشت.
دونالد ترامپ همچنین پیشنهاد تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به «وزارت جنگ» را مطرح کرد، نامی که تا ۱۹۴۷ استفاده میشد. او با اشاره به «تاریخ پیروزی» آمریکا در جنگهای جهانی، این تغییر را برای نمایش رویکرد تهاجمیتر توجیه کرد. این پیشنهاد که نیازمند تأیید کنگره است، به دلیل ترویج جنگطلبی و تضعیف ارزشهای دفاعی با انتقادهای گستردهای مواجه شده و شباهتهایی به پروپاگاندای رژیمهای اقتدارگرا دارد. این رویکرد، نگرانیهایی را درباره فرسایش حقوق مدنی در آمریکا به وجود آورده است.
تضعیف نهادهای دموکراتیک
تیموتی اسنایدر، استاد تاریخ دانشگاه تورنتو در تحلیل خود، ترامپ را «دیکتاتور ضعیف» توصیف کرده که با تضعیف نهادهای دولتی و انتصاب افراد بیکفایت، ظرفیتهای حیاتی دولت را از بین برده است. این روند که به کاهش اعتماد عمومی به نهادهای دموکراتیک منجر شده، یادآور اقدامات رهبران اقتدارگراست که برای تحکیم قدرت خود، استقلال نهادها را خدشهدار میکنند. به عنوان مثال، دخالتهای مکرر ترامپ در امور قضایی و فشار بر وزارت دادگستری برای پیشبرد اهداف سیاسیاش، نشانههایی از تلاش برای تمرکز قدرت در دستان خود است. این اقدامات نهتنها جایگاه جهانی آمریکا را تضعیف کرده، بلکه به ایجاد شکافهای عمیق در ساختارهای دموکراتیک این کشور انجامیده است.
فشار بر نهاد علم برای دفاع از صهیونیستها
از زمان آغاز دور دوم ریاستجمهوریاش در سال ۲۰۲۵، ترامپ کارزاری گسترده علیه دانشگاههای برجسته آمریکا به راه انداخته و آنها را به «یهودستیزی» متهم کرده است. بیش از ۶۰ دانشگاه، از جمله هاروارد، کلمبیا و برکلی، به دلیل آنچه او «عدم مقابله کافی با یهودستیزی» در جریان اعتراضات حامی فلسطین میخواند، تحت تحقیقات فدرال قرار گرفتهاند. این تحقیقات که با استناد به قانون حقوق مدنی ۱۹۶۴ انجام میشود، با تهدید به قطع میلیاردها دلار بودجه فدرال همراه بوده است. برای مثال، دانشگاه هاروارد به دلیل مقاومت در برابر خواستههای دولت، مانند نظارت بر فعالیتهای دانشجویان بینالمللی، با قطع بودجهای بیش از ۲میلیارد دلار مواجه شد. منتقدان، این اقدامات را تلاشی برای سرکوب آزادی بیان و اعتراضات سیاسی در محیطهای آکادمیک میدانند. این فشارها که با هدف کنترل گفتمان در دانشگاهها انجام میشود، شباهتهایی به اقدامات رژیمهای اقتدارگرا دارد که نهادهای آموزشی را برای پیشبرد اهداف سیاسی خود تحت فشار قرار میدهند.
حمایت بیقیدوشرط از بنیامین نتانیاهو
ترامپ در اظهاراتی جنجالی در سال ۲۰۲۵، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را «قهرمان جنگ» خواند و خود را نیز در کنار او چنین توصیف کرد. این اظهارات که در گفتوگویی با مارک لوین، مجری محافظهکار بیان شد، در حالی مطرح شد که نتانیاهو به دلیل سیاستهایش در جنگ غزه با انتقادهای گسترده بینالمللی مواجه است. فعالان حقوق بشر و برخی سازمانهای بینالمللی، نتانیاهو را به دلیل تلفات بالای غیرنظامیان در غزه «جنایتکار جنگی» نامیدهاند. حمایت بیقیدوشرط ترامپ از نتانیاهو، در کنار رفتار تحقیرآمیز او با متحدان دموکراتیک مانند ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، نشاندهنده تمایل او به همسویی با رهبران اقتدارگراست. این رویکرد که بر روابط شخصی و نمایش قدرت استوار است، با الگوهای رفتاری دیکتاتورهایی که به دنبال تحکیم جایگاه خود از طریق اتحاد با رهبران جنجالی هستند، همخوانی دارد.
اخراجهای گسترده مقامهای دولتی
یکی دیگر از نشانههای رفتار اقتدارگرایانه ترامپ، اخراج گسترده مقامهای دولتی بود که با سیاستهای او همسو نبودند. در دور دوم ریاستجمهوریاش، او چندین مقام ارشد در وزارت دفاع، وزارت دادگستری و آژانسهای اطلاعاتی را به دلیل انتقاد از سیاستهایش یا امتناع از اجرای دستورات غیرقانونی اخراج کرد. برای مثال، اخراج بازرس کل وزارت دادگستری در سال ۲۰۲۵ که مسئول بررسی تخلفات دولت بود، بهعنوان تلاشی برای حذف نظارت مستقل بر عملکرد دولت دیده شد. این اقدامها که با هدف پاکسازی مخالفان و جایگزینی آنها با افراد وفادار انجام شد، شباهت زیادی به استراتژیهای دیکتاتورها برای تسلط بر دستگاههای دولتی دارد. این اخراجها نهتنها به بیثباتی در اداره نهادها منجر شد، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای دولتی را نیز کاهش داد.
در نهایت میتوان گفت رفتارها و سیاستهای دونالد ترامپ، از سرکوب اعتراضات و تضعیف نهادهای دموکراتیک تا فشار بر دانشگاهها، حمایت از رهبران جنجالی مانند نتانیاهو و اخراج گسترده مقامهای دولتی، نشانههای روشنی از تمایلات اقتدارگرایانه را به نمایش میگذارد. این اقدامها که اغلب با توجیه دفاع از منافع ملی یا امنیت عمومی انجام میشوند، تهدیدی جدی برای ارزشهای دموکراتیک و آزادیهای مدنی در آمریکا به شمار میروند. بررسی دقیق این رفتارها، نهتنها برای درک تأثیرات آن بر دموکراسی آمریکا، بلکه برای جلوگیری از فرسایش بیشتر نهادهای این کشور ضروری است. آینده دموکراسی آمریکا به توانایی جامعه در مواجهه با این چالشها و حفظ اصول بنیادین خود بستگی دارد.
نظر شما