به گزارش قدس آنلاین به نقل از «تابناک»، هر چه در هفتههای گذشته انتشار خبر برگزاری نشستی در استانداری مازندران برای ساماندهی مقابله با نسل کشی پرندگان در منطقه فریدونکنار و وعده وعیدهای مسئولان عالی رتبه استانی برای خاتمه داده به این اتفاق شومِ هر ساله، موجی از امیدواری سبب شده بود، به فاصله چند هفته آنچنان اخبار ناخوشی از منطقه از مخابره میشود که گویی صیادان نفسی تازه برای ور انداختن نسل پرندگان مهاجر یافته اند.
اگر تا پیش از این شکارچیان و صیادان از غیر مجاز بودن کار خود آگاه بودند و میدانستند که به ازای سود ایشان از کشتار انبوه پرندگان مهاجری که بخشی از کره خاکی را برای رسیدن به فریدونکنار بال زده اند، یکی از بهترین تالاب های جهانی در زمره بدنام ترین تالاب ها قرار گرفته و به عنوان قتلگاه پرندگان شناخته میشود، اکنون که دریافتهاند عزمی در مسئولان برای مقابله با این روند وجود ندارد، با خیالی آسوده تر به کار خود مشغولند.
اوضاع تا آنجا بیخ پیدا کرده که میبینیم وقتی ماموران محیط زیتست برای بازرسی به این مناطق میروند، عده ای تفنگ به دست راه را بر ایشان بسته و مانع حضورشان در منطقه میشوند و چنین تعرضی به قانون هم موجب نمیشود که واکنشی علیه ایشان شکل گرفته و چه بسا تعداد کمی از پرندگان در سایه آن جان به در ببرند!
بدین ترتیب اصلا جای تعجب نخواهد داشت که بشنویم و ببینیم صیادان منطقه به هیچ قیدی پا بند نیستند و حتی از خیر اسارت و کشتار انواع پرندگان حرام گوشت نیز نمیگذرند؛ نکتهای به غایت عجیب و تلخ که البته آن هم نتوانسته واکنشی در مسئولان پدید آورده و دستمایه تقابل ضربتی با این وضع دور از انصاف را فراهم آورد.
هر ساله با اتمام فصل کشت، بسیاری از مزرعه داران زمین های کشاورزی خود را آب میبندند تا شبیه تالاب شود و بعد تا آن اندازه دام در منطقه میگسترانند که تقریبا هیچ پرندهای نمیتواند از افتادن در آن پرهیز کند و بدین ترتیب بازارهای محلی پر میشود از شکارهای زنده یا کشته شدهای که بهترین شاهد و مثال برای نشان دادن غفلت آشکار مسئولان است.
اینجاست که میتوان دریافت هیچ کسی، چه از مقامات منطقهای و چه از مسئولان ارشد استانی و کشوری، از بابت نسل کشی گستردهای که در جریان است، نگرانی ندارد که اگر داشت، گامی ولو کوچک برای کاستن ابعاد این رویداد هر ساله بر میداشت و از نهادهای نظارتی برای سکوتشان مقابل این قانون شکنی وسیع گلایه میکرد و توضیح میخواست تا شاید در سایه این پیگیری ها، دست کم کمی از شمار یک میلیون پرنده صید شده کاسته میشد!
کافی است به این مولفه ها، غیر مجاز بودن اغلب شکارچیان منطقه را اضافه کرده و در نظر داشته باشیم که این شکل صید و شکار بی رویه، هم نسل پرندگان مهاجر را به شدت تهدید میکند و هم برخلاف توافقات بین المللی بوده و به اعتبار بین المللی کشورمان خدشه وارد میکند تا هیچ پاسخی برای چرایی سکوت مسئولان در این باره به ذهنمان نرسد.
بدین ترتیب عجیب نیست اگر روزی بشنویم نهادهای بین المللی به ماجرا ورود کرده و از بابت نسل کشی پرندگان که هر ساله در فریدونکنار رخ میدهد، کشورمان را مستحق تنبیهاتی تشخیص دهند که اگر چنین اتفاقی روی دهد، معلوم نیست باید شکارچیان و صیادان فریدونکناری را در رقم خوردن آن مقصر بدانیم یا مسئولانی که برای بسیاری مسائل کوچک تر قاطعانه وارد میشوند اما چنین لطمه جبران ناپذیری به حیات وحش را ندید میگیرند؟!
اگر تا پیش از این شکارچیان و صیادان از غیر مجاز بودن کار خود آگاه بودند و میدانستند که به ازای سود ایشان از کشتار انبوه پرندگان مهاجری که بخشی از کره خاکی را برای رسیدن به فریدونکنار بال زده اند، یکی از بهترین تالاب های جهانی در زمره بدنام ترین تالاب ها قرار گرفته و به عنوان قتلگاه پرندگان شناخته میشود، اکنون که دریافتهاند عزمی در مسئولان برای مقابله با این روند وجود ندارد، با خیالی آسوده تر به کار خود مشغولند.
اوضاع تا آنجا بیخ پیدا کرده که میبینیم وقتی ماموران محیط زیتست برای بازرسی به این مناطق میروند، عده ای تفنگ به دست راه را بر ایشان بسته و مانع حضورشان در منطقه میشوند و چنین تعرضی به قانون هم موجب نمیشود که واکنشی علیه ایشان شکل گرفته و چه بسا تعداد کمی از پرندگان در سایه آن جان به در ببرند!
بدین ترتیب اصلا جای تعجب نخواهد داشت که بشنویم و ببینیم صیادان منطقه به هیچ قیدی پا بند نیستند و حتی از خیر اسارت و کشتار انواع پرندگان حرام گوشت نیز نمیگذرند؛ نکتهای به غایت عجیب و تلخ که البته آن هم نتوانسته واکنشی در مسئولان پدید آورده و دستمایه تقابل ضربتی با این وضع دور از انصاف را فراهم آورد.
هر ساله با اتمام فصل کشت، بسیاری از مزرعه داران زمین های کشاورزی خود را آب میبندند تا شبیه تالاب شود و بعد تا آن اندازه دام در منطقه میگسترانند که تقریبا هیچ پرندهای نمیتواند از افتادن در آن پرهیز کند و بدین ترتیب بازارهای محلی پر میشود از شکارهای زنده یا کشته شدهای که بهترین شاهد و مثال برای نشان دادن غفلت آشکار مسئولان است.
اینجاست که میتوان دریافت هیچ کسی، چه از مقامات منطقهای و چه از مسئولان ارشد استانی و کشوری، از بابت نسل کشی گستردهای که در جریان است، نگرانی ندارد که اگر داشت، گامی ولو کوچک برای کاستن ابعاد این رویداد هر ساله بر میداشت و از نهادهای نظارتی برای سکوتشان مقابل این قانون شکنی وسیع گلایه میکرد و توضیح میخواست تا شاید در سایه این پیگیری ها، دست کم کمی از شمار یک میلیون پرنده صید شده کاسته میشد!
کافی است به این مولفه ها، غیر مجاز بودن اغلب شکارچیان منطقه را اضافه کرده و در نظر داشته باشیم که این شکل صید و شکار بی رویه، هم نسل پرندگان مهاجر را به شدت تهدید میکند و هم برخلاف توافقات بین المللی بوده و به اعتبار بین المللی کشورمان خدشه وارد میکند تا هیچ پاسخی برای چرایی سکوت مسئولان در این باره به ذهنمان نرسد.
بدین ترتیب عجیب نیست اگر روزی بشنویم نهادهای بین المللی به ماجرا ورود کرده و از بابت نسل کشی پرندگان که هر ساله در فریدونکنار رخ میدهد، کشورمان را مستحق تنبیهاتی تشخیص دهند که اگر چنین اتفاقی روی دهد، معلوم نیست باید شکارچیان و صیادان فریدونکناری را در رقم خوردن آن مقصر بدانیم یا مسئولانی که برای بسیاری مسائل کوچک تر قاطعانه وارد میشوند اما چنین لطمه جبران ناپذیری به حیات وحش را ندید میگیرند؟!
نظر شما