در خردادماه ۱۳۶۸، جمهوری اسلامی درختی نوپا، جوان و ده ساله بود که با گذر از پیچهای تند سالهای ابتدایی و از سر گذراندن خطرات بزرگ و کوچک، در آستانه عصر تثبیت قرار داشت. دورانی که باید فرایند نهادینه شدن حاکمیت نظام در آن رقم میخورد و این امر، با توجه به شرایط بسیار شکننده ناشی از حوادث دهه نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابداً کار سادهای نبود.
انتخاب سرنوشتساز
با انتخاب اعضای مجلس خبرگان رهبری، فقهای برگزیده ملت، این وظیفه راهبردی بر دوش حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای گذاشته شد و پرچم جمهوری اسلامی را در سرآغاز دوران تثبیت به وی سپردند تا با سیاستگذاریهای دقیق و متناسب، مرحلهای جدید از تاریخ ایران را آغاز کند. زمانی میتوان اهمیت این موضوع را بیشتر دریافت که موقعیت جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالمللی را نیز، به خوبی درک کنیم. حاکمیت جدید ایران باید راه خود را در مسیر استقلال کامل پیش میگرفت؛ حکومتی که در زمین هیچکدام از ابرقدرتها بازی نمیکرد و الگوی بازی هیچکدام از هژمونیهای قدرت را بر نمیتابید و بهطبع باید هزینه این استقلال را در ابعاد گوناگون میپرداخت و در عین حال که مسیر پیشرفت را طی میکرد، کَمَرَش زیر بار سنگین این تصمیم راهبردی خم نمیشد. این راه دشوار، در ۳۶ سال گذشته با ترکیبی از ایمان، شجاعت، سیاست، کیاست و مدیریت طی شده است. جمهوری اسلامی ایران در این دوران، شاخصهای تثبیت را یکی پس از دیگری بدست آورد، آنگونه که تندبادهای سختی که برای از ریشه کندن آن تدارک دیده شدهبود، نتوانست آسیبی به اصلش وارد کند و این موقعیت را جز با یک رهبری دقیق و داهیانه بدست نیاورد؛ رهبری کارآمدی که پیش و بیش از هر چیز، «عزت ملی» را به عنوان کلیدواژه این دوران خاص، در نهاد حاکمیت تقویت کرد و به ایران اسلامی، شخصیتی جدید و مستقل بخشید. رسیدن به این موقعیت، با تکیه و تقویت دو ساحت ممکن و میسّر شد: «تقویت قدرت نرم و در همان راستا «تقویت قدرت سخت».
رشد در ساحت قدرت نرم
در طول ۳۶ سال گذشته، سیاستگذاریهای رهبر معظم انقلاب در ساحت قدرت نرم، بسیار گسترده و عمیق بوده است. این سیاستگذاریها از تأکید مداوم بر تقویت شاخصهای این قدرت مانند اهتمام جدی به عرصه فرهنگ و نیز، توسعه علوم و فنون تا تدوین راهکارهای مؤثر برای تثبیت دستاوردهای این دو عرصه قابل بررسی است. در عرصه فرهنگ، شاخصها به نحو آشکاری مورد توجه قرار گرفتند. بر تقویت فرهنگ خودی در ابعاد ملی و دینی تأکید شد. افزون بر تلاش برای نهادینه کردن ارزشهای دینی در جامعه، بهویژه هنجارهای اجتماعی برخاسته از تعالیم دینی که میتوانست از آسیبپذیری اجتماع در برابر «تهاجم فرهنگی» بهشدت بکاهد و تبلیغ گسترده و همهجانبه فعالیتهایی مانند «نهضت حفظ قرآن کریم» و تربیت مبلغانی که در این زمینه کارآمدی لازم را داشته باشند، موضوع داشتههای غنی فرهنگ ایرانی، بهویژه ادبیات فارسی مورد توجه خاص قرار گرفت و اثبات عدم تمایز هنجارهای دینی و ملی در احیای شخصیت ایرانیان پرورشیافته در فرهنگ اسلامی- ایرانی، به عنوان یکی از ارکان استقلال و عزت ملی، جدی گرفته شد. در همان حال، کانونهای تولید علم در این ساحت راهبردی فعال شدند و با اهتمام به حدیث علوی «العلم سلطان» (دانش قدرت است)، پرچم نهضت تولید دانش به عنوان رکن دیگر استقلال و عزت ملی برافراشته شد و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه نیز، با فعالیتهای گسترده و خستگیناپذیر، به دستاوردهای سترگ و بیسابقهای دست یافت و در برخی علوم راهبردی، در ردیف کشورهای نخست دنیا قرار گرفت.
موضوعی که تا پیش از آن و در قالب تفکر استعماری «ما نمیتوانیم»، تحققناپذیر به نظر میرسید. با ایجاد این زیرساختهای نرم، شاخصهای عزت ملی در نهاد حاکمیت، استواری بیمانندی یافت. این توسعه و تلاش برای تقویت رشد جمهوری اسلامی ایران در ساحت جنگ نرم در شرایطی اتفاق افتاد که کشور، نه فقط از نظر دانشهای روز در تحریمی عجیب و غریب به سر میبرد، بلکه جریان «تهاجم فرهنگی» یا به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب «شبیخون فرهنگی» هجومی دم به دم را برای ضربه زدن به ساختارهای ارزشی و هنجارهای دینی و ملی ایرانیان آغاز کرد. این تلاش که آمیختهای از حمله و دفاع است، همچنان با مدیریت و رهبری داهیانه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای ادامه دارد.
رشد در ساحت قدرت سخت
شکوفایی در حوزه قدرت نرم، بهطبع زمینه را برای توسعه و رشد قدرت سخت فراهم میکند. دانشی که به برکت عصر تثبیت جمهوری اسلامی ایران تولید شد، با سیاستگذاریهای دقیق و در راستای تقویت عزت ملی کشور، نه فقط در حوزه دفاع نظامی، بلکه در عرصه نفوذ منطقهای ایران نیز، نقشی راهبردی و مؤثر ایفا کرد. توسعه صنایع گوناگون و پیشتازی ایران در برخی از آنها، موجب تثبیت مسیری شد که در واقع دکترین جمهوری اسلامی ایران در دوران شکلگیری و پیش از تثبیت بود؛ رسیدن به استقلالی که حاکمیت را از بازی در زمین قدرتهای بزرگ بینیاز کند. بدون تقویت قدرت سخت که بخش عمدهای از توانمندی بازدارنده ایران محسوب میشود، توانایی چانهزنیهای سیاسی در سطح بینالمللی ارتقا پیدا نمیکرد.
با تکیه بر همین نقطه قوت که با مدیریت عالی و قدرتمندانه رهبر معظم انقلاب طی ۳۶ سال گذشته تقویت شد و به بالندگی رسید، قدرت ایران فراتر از مرزهایش احساس شد و قدیمیترین کشور جهان با عنوان بنیانگذار خطی جدید در معادلات منطقهای و حتی جهانی مورد توجه قرار گرفت.
نظر شما