در روزهای اخیر، نام «دارا خسروشاهی» مدیرعامل شرکت آمریکایی اوبر با اشاره مستقیم دونالد ترامپ به‌عنوان فردی مناسب برای ایفای نقش در مذاکره با ایران، در رسانه‌ها مطرح شد.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

این اشاره در نگاه اول شاید نشانه‌ای از «اعتبار جهانی ایرانیان» تلقی شود، اما در واقع لایه‌های عمیق‌تری از جنگ نرم و استفاده ابزاری از نخبگان مهاجر در چارچوب منافع غرب را آشکار می‌سازد.

خسروشاهی؛ مدیر موفق یا ایرانی غرب‌نشین؟

دارا خسروشاهی در آمریکا رشد کرده، تحصیل کرده و در خدمت کمپانی‌های چندملیتی بوده است. مدیرعاملی در شرکتی مانند اوبر، شاید نشان‌دهنده موفقیت شخصی باشد، اما در عمل هیچ حاصلی برای مردم ایران نداشته است.

نکته مهم این است که خسروشاهی، چه در موضع‌گیری‌های رسانه‌ای، چه در مناسبات بین‌المللی، همواره به ارزش‌های غرب وفادار بوده، نه به مصالح مردم ایران. حضور او در رأس شرکت‌هایی که در قالب اقتصاد پلتفرمی عمل می‌کنند، بخشی از سازوکار سلطه اقتصادی غرب بر جهان محسوب می‌شود. او نه‌تنها تاکنون قدمی برای توسعه علمی یا اقتصادی ایران برنداشته، بلکه حتی در برابر تحریم‌ها و فشارهای ظالمانه علیه مردم ایران سکوت کرده یا مواضعی دوپهلو گرفته است.

خسروشاهی‌ها و سمیعی‌ها

نکته کلیدی اینجاست که نمی‌توان همه ایرانیان خارج‌نشین را در یک‌کفه ترازو قرار داد. در همین جمع مهاجران، چهره‌هایی نظیر پروفسور مجید سمیعی وجود دارند؛ جراح مغز و اعصاب برجسته‌ای که نه‌تنها هرگز ریشه‌های خود را فراموش نکرده، بلکه در مسیر انتقال دانش، تربیت نیروی متخصص و احداث مراکز علمی در ایران کوشیده است.

پروفسور سمیعی بارها بدون هیچ چشم‌داشتی به ایران سفر کرده، پروژه‌هایی نظیر مرکز بین‌المللی علوم اعصاب در شیراز و همکاری با پزشکان داخلی را پیش برده و ثابت کرده که می‌توان در غرب زیست اما برای ایران نفس کشید. او نمونه‌ای از نخبگان وطن‌دوستی است که شایسته تقدیرند، نه مصادره.

پروژه‌ی مصادره‌ نخبگان

غرب تلاش می‌کند با برجسته‌سازی چهره‌هایی مثل خسروشاهی، الگوی ایرانیِ بریده از ریشه را به‌عنوان «ایرانی قابل‌قبول» معرفی کند؛ کسی که ارزش‌های آمریکایی را پذیرفته، در ساختار سرمایه‌داری ادغام شده و اگر هم نامی از ایران می‌برد، تنها در حد نماد فرهنگی است، نه یک تعلق عمیق سیاسی و اجتماعی.

اشاره ترامپ به خسروشاهی، در واقع نوعی پیام به داخل ایران است: "ایرانی‌هایی خوبند که در زمین آمریکا بازی کنند."

تجربه‌ای موفق از جذب نخبگان واقعی

حاکمیت ایران نشان داده که در جذب نخبگان واقعی، وقتی زمینه اعتماد و عزت‌مندی فراهم باشد، موفق عمل می‌کند. چهره‌هایی نظیر پروفسور سمیعی و ده‌ها پژوهشگر ایرانی که در دانشگاه‌های معتبر جهان تحصیل کردند و به ایران بازگشتند، مصداق روشن همین رویکرد هوشمندانه‌اند.

آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، مرز مشخص میان نخبگان "مفید و متعهد" با نخبگان "مصادره‌شده" و بی‌تعلق است.

در جهان پیچیده امروز، «نخبه‌بودن» کافی نیست. آنچه تعیین‌کننده است، نوع نسبت فرد با میهن، مردم و حقیقت است. دارا خسروشاهی‌ها، شاید در دنیای غرب موفق باشند، اما در معادلات ملی ما تنها زمانی ارزش دارند که پای منافع ملت ایران بایستند.

در مقابل، پروفسور سمیعی‌ها نشان داده‌اند که می‌توان در اوج موفقیت جهانی بود، اما همچنان با قلبی ایرانی و نگاهی ملی عمل کرد.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۲۱:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۳/۲۰
    0 0
    واقعا اینا برای مردم ایران چکار کردن؟؟ یک عده اینجا خودشونو کشتن که مثلا دارا خسروشاهی ایرانیه مریم میرزاخانی جایزه فلان گرفته. چه دردی از ما دوا کردن؟