به گزارش قدس آنلاین، سیمین دانشور در ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ خورشیدی در شیراز چشم به جهان گشود. او سومین فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت بود و سه برادر به نامهای منوچهر، هوشنگ و خسرو و دو خواهر به نامهای هما و ویکتوریا داشت. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسیزبان مهرآیین گذراند و سپس در امتحان نهایی دیپلم شاگرد اول کل کشور شد.
آشنایی با ادبیات
دانشور، از کودکی با اشعار حافظ و سعدی و آثار نویسندگان ادبیات کلاسیک ایران نظیر ناصر خسرو و بیهقی آشنا شد. دو کتابفروشی معرفت و احمدی که از کتابفروشیهای معتبر شیراز بودند، با پدر او دوستی داشتند و کتابهای تازه چاپشدهشان را به پدرش هدیه میدادند. سیمین اشتیاق فراوانی به کتابخوانی داشت و به زبان انگلیسی هم مسلط بود. به این ترتیب، خیلی زود با ادبیات جهان نیز آشنا شد. در سال ۱۳۱۶ اولین مقالهاش را با نام زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست در نشریهای محلی چاپ کرد. در سال ۱۳۱۷، به همراه هما و منوچهر به تهران آمد. هما در رشته پزشکی و منوچهر در رشته باستانشناسی مشغول تحصیل شدند. سیمین مدتی در شبانهروزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
از رادیو تا روزنامه
سیمین دانشور ۲۰ ساله بود که پدرش، محمدعلی دانشور، درگذشت. با اینکه از نظر مالی مشکلی نداشتند، سیمین تصمیم گرفت کار کند. در سال ۱۳۲۰، به عنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. دو سال بعد، در سال ۱۳۲۲، از کار رادیو کنارهگیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. از این زمان به بعد، او با نام مستعار شیرازی بینام برای نشریات مختلف مقاله مینوشت و ترجمه هم میکرد.
ازدواج
سیمین دانشور در سال ۱۳۲۷ در حالی که در اتوبوس از تهران راهی شیراز بود، با جلال آلاحمد، نویسنده و روشنفکر ایرانی، آشنا شد این آشنایی دو سال بعد به ازدواج انجامید.
خواهر سیمین دانشور (ویکتوریا) ماجرای آشنایی سیمین و جلال را اینطور نقل میکند:
ما عید رفته بودیم اصفهان و در اتوبوسی که میخواستیم به تهران برگردیم، آقایی صندلی کنارش را به خانم سیمین تعارف کرد. آن دو کنار هم نشستند. بعد آمدیم خانه. صبح دیدم خانم سیمین دارند آماده میشوند که بروند بیرون. من هم میخواستم بروم خرید. وقتی در را باز کردم، دیدم آقای آل احمد مقابل در ایستاده است. نگو اینها روز قبل قرار مدارشان را گذاشتهاند. روز نهم آشناییشان هم قرار عقد گذاشتند. بعد همه را دعوت کردیم و در مراسمشان فامیل و همه نویسندگان بودند. صادق هدایت هم بود. بعد آنها خانهای اجاره کردند و رفتند سر زندگیشان.
این ازدواج تا مرگ نابههنگام آل احمد در سال ۱۳۴۸، به مدت ۲۰ سال دوام داشت. دانشور در گفتوگو با ناصر حریری گفته است که آنها هر چه مینوشتند، به هم نشان میدادند اما او هرگز اجازه نمیداده جلال در نوشتههایش دست ببرد. همچنین دانشور هیچگاه از نثر آل احمد که دست کم سه دهه یکهتاز میدان نویسندگی بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.
تحصیل در آمریکا
دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این سفر همسرش آل احمد را همراهی نکرد. نامههایی که بین این دو در این مدت رد و بدل شد، بعدها در کتابی به نام نامههای سیمین دانشور و جلال آل احمد از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شد. دانشور در استنفورد نزد والاس استگنر داستاننویسی و نزد فیل پریک نمایشنامهنویسی آموخت. او در مصاحبههایش همواره به تأثیر استگنر بر داستاننویسیاش اشاره میکند: «تکنیک نویسندگی خود را مدیون والاس استگنر هستم. این که روایت نمیکنم و نشان میدهم که قید و صفت به کار میبرم و این که از فعل و اسم بیشترین استفاده را میکنم.» در مدت زندگی و تحصیل در آمریکا دو داستان کوتاه به زبان انگلیسی نوشت که در نشریه دانشگاه استنفورد به نام پسیفیک اسپکتیتر چاپ شد. در مدت تحصیل در آمریکا باغ آلبالو و دشمنان چخوف، رمان بئاتریس آرتور شنیتسلر و رمز موفق زیستن دیل کارنگی را هم ترجمه و منتشر کرد.
تدریس
سیمین دانشور هرچند بیست سال به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت و بسیار محبوب دانشجویان و استادان بود، هرگز به رتبه استادی ارتقا نیافت، چون ظاهراً ساواک اجازه چنین کاری را نمیداد. دانشور در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. مدیریت مجله نقش و نگار را پذیرفت. کمدی انسانی سارویان و داغ ننگ ناتانیل هاتورن را ترجمه کرد. در سال ۱۳۳۶ به همراه جلال آل احمد سفری به اروپا رفت. در ۱۳۳۷ کتاب همراه آفتاب، نوشته هارولد کورلندر را ترجمه و منتشر کرد. تا اینکه در سال ۱۳۳۸، به عنوان دانشیار کلنل علینقی وزیری در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. کار تدریس او در دانشگاه تهران تا بیست سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۸ که از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه یافت.
آثار
از آثار وی میتوان به داستانهای کوتاه آتش خاموش، شهری چون بهشت، به کی سلام کنم؟، از پرندههای مهاجر بپرس؛ رمانهای سووشون، جزیره سرگردانی، ساربان سرگردان، ترجمههای سرباز شکلاتی، دشمنان، بئاتریس، بهترین داستانهای چخوف، تیفوس، کمدی الهی، داغ ننگ، باغ آلبالو، ماه عسل و آثار غیرداستانی، غروب جلال، شاهکارهای فرش ایران، راهنمای صنایع ایران، ذن بودیسم اشاره کرد.
وی نخستین مجموعه داستانش (آتش خاموش) را که شامل ۱۶ داستان کوتاه است در ۲۷ سالگی به چاپ رساند. این داستانها پیش از چاپ و گردآوری به صورت مجموعهای مستقل، در نشریات چاپ شده بودند.
درگذشت
۳۰ تیر ۱۳۸۶ خورشیدی دانشور به علت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد، نیز شایع شد که وی درگذشته است اما این خبر تکذیب شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. سیمین دانشور پس از یک دوره بیماری آنفلوآنزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر با ۸ مارس ۲۰۱۲ در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت. خبرگزاری مهر آدرس محل دفن او را قطعه ۸۸ (هنرمندان)، ردیف ۱۵۰، شماره ۳۱ ذکر کرده است.
سیمین، در نظر هنرمندان
عاطفه رضوی، بازیگر سینما و تلویزیون سالهاست آثار دانشور را میخواند و یکی از علاقهمندان به این نویسنده است. رضوی در بخش هایی از مصاحبه اش با روزنامه جام جم گفته است: این روزها درباره زن مستقل زیاد صحبت میشود؛ اینکه زن مستقل زنی است که جدا از مرد و مستقل از او زندگی کند. سیمین دانشور زنی مستقل بود اما در کنار همسرش زندگی کرد و خانواده برایش مهم بود و هرگز این نگاه را نداشت که زن مستقل، زنی است که با مردان در تضاد است و به خانواده باورندارد. اصطلاح زن مستقل که برای خانم دانشور به کار بردم در اصل به معنای «انسان مستقل» است. به تفکیک جنسیتی اعتقادی ندارم. متاسفانه در روزگار ما تعاریف خیلی از چیزها عوض شده و به نظر من زن مستقل اصلا به این معنا نیست که زن تنها باشد. همچنان که یک مرد مستقل به معنای این نیست که مرد جدای از زن زندگی و کار کند. زن و مرد در کنار هم میتوانند به موفقیتهای زیادی دست پیدا کنند.
نظر شما