میگوییم: اووووووووه... حالا انگار ماجرای جدایی نادر از سیمین است که شما داری بابتش اینقدر شلوغکاری میکنی.
میگوید: والا جدایی آن دو نفری که گفتی اینقدر غصه و ماجرا نداشت که جدایی این دوتا دارد. تازه آنجا فقط نادر و سیمین از هم جدا شده بودند اینجا راه، مسکن و شهرسازی دارند از هم جدا میشوند و هرکدام میروند پی کار خودشان.
میگوییم: خب این کجایش غصه و ماجرا دارد؟ برعکس خیلی خنده هم دارد. شما حساب کن اینها اولش دوتا بودند. سال ۸۹ در جریان استیضاح وزیر راه و ترابری دولت تصمیم گرفت دوتایی را یکی کند. منتها رئیس جمهور وقت از معرفی وزیر خودداری کرد تا اینکه مدتی بعد مجلس آستین بالا زد و دو وزارتخانه راه و ترابری و مسکن را با هم ادغام کرد و اسمش را گذاشت «وزارت راه و شهرسازی».
میگوید: الان اینی که گفتی خنده دارد؟
میگوییم: بله... تازه بقیهاش خندهدارتر است چون میگویند آن زمان مجلس قصد داشته وزارت ارتباطات را با وزارت راه و ترابری یکی کند! شما برای اینکه خندهات بگیرد، بگرد وجوه اشتراک و شباهت مأموریتهای وزارت ارتباطات را با وزارت راه و ترابری پیدا کن! گویا فردای تصویب این طرح، وقتی میبینند وزارت راه، بدون وزیر مانده میگویند خب بیایید این وزارتخانه بیوزیر را بچسبانیم به وزارت مسکن و وزارت ارتباطات را بگذاریم همانطور تلفیق نشده بماند.
میگوید: نه... خداییش هرجور فکر میکنم خندهام نمیگیرد... همه این ماجرا گریهدار است.
میگوییم: چشمهایت را بشوی... جور دیگری به دنیا و بهخصوص به جداسازی یا پیوند وزارتخانهها فکر کن. مگر ما دفعه اولمان است که از این کارها میکنیم. شما تاریخ معاصر را نگاه کن... صنعتگرانمان یا داشتند چیزهایی را به هم میچسباندند یا اینکه یکی را جدا به چیز دیگری وصل میکردند. پیکان با موتور پژو، پژو با موتور پیکان، رنو با موتور ماشین چمنزنی و ماشین چمنزنی با موتور توربودار تولید میکردند. استانهایمان را مگر چند بار همین جوری جداسازی نکردیم؟ وزارتخانهها را مگر دوتا یکی و یا برعکس، یکی دوتا نکردیم؟
میگوید: خب... قبول... بله این جدایی اخیر مثل جدایی نادر از سیمین نیست. جای گریهدارش اینجاست که آدم را یاد ماجرای دوقلوهای مرحوم لاله و لادن میاندازد که هرجور بود به هم چسبیده داشتند زندگیشان را میکردند... دکترها آمدند جدایشان کردند و شد آنچه نباید میشد... نه لاله ماند و نه لادن...!
میم.ظرافتی
نظر شما