۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۷
کد خبر: ۱۰۹۲۹۷۸

دونالد ترامپ در اظهاراتی جنجالی در گفت‌وگویی با یک رسانه محافظه‌کار، از حمایت بی‌قیدوشرط از اسرائیل فاصله گرفت. او هشدار داد اقدامات نظامی تهاجمی اسرائیل، به‌ویژه در غزه سبب شده این رژیم در افکار عمومی جهان بازنده شود.

چرخش مواضع ترامپ و چالش ژئوپلیتیکی اسرائیل
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

در سال‌های اخیر، خاورمیانه شاهد تحولی عمیق در الگوی درگیری‌ها بوده است؛ تحولی که نه از دل مذاکرات صلح، بلکه از درون فناوری‌های پیشرفته نظامی و عملیات‌های اطلاعاتی بیرون آمده است. در مرکز این تحولات، اسرائیل قرار دارد؛ رژیمی که قواعد بازی را نه از مسیر گفت‌وگو، بلکه از طریق پهپاد، موشک و نبرد سایبری بازنویسی می‌کند.

بازطراحی خشونت‌آمیز خاورمیانه

در دهه گذشته، اسرائیل با فاصله گرفتن از راهبردهای کلاسیک دفاع و بازدارندگی، به سیاستی تهاجمی و فناوری‌محور روی آورده است. این استراتژی که می‌توان آن را نوعی «بازطراحی خشونت‌آمیز» جغرافیای منطقه نامید، ترکیبی است از ترورهای هدفمند، حملات سایبری پیچیده، بمباران‌های دقیق و نفوذ اطلاعاتی در کشورهای همسایه.

هدف رسمی این اقدامات، مهار تهدیدات گروه‌هایی چون حزب‌الله، حماس، حوثی‌ها، کتائب حزب‌الله و دیگر بازیگران غیردولتی است. اما در واقعیت، نتیجه این سیاست، عبور از مفهوم سنتی دفاع و ورود به مرحله‌ای است که در آن، حاکمیت ملی کشورها نادیده گرفته می‌شود و مرزها با برد موشک‌ها تعیین می‌شود.

حملات مکرر به سوریه، عراق، لبنان و حتی داخل خاک ایران، به معنای بی‌اثر شدن خطوط قرمز بین‌المللی و عرف دیپلماتیک است. اسرائیل به روشنی پیام می‌دهد که نظم نوین خاورمیانه، بر اساس قدرت نظامی تعریف می‌شود، نه توافق‌های سیاسی.

مقاومت غیرمتمرکز، پاسخ جدید منطقه

در غیاب پاسخ قوی و یکپارچه از سوی دولت‌های منطقه، گروه‌های مقاومت غیردولتی به تنها بازیگران بازدارنده تبدیل شده‌اند. از یمن تا لبنان و از عراق تا غزه، شبکه‌ای غیرمتمرکز اما هم‌جهت در برابر ماشین جنگی اسرائیل صف‌آرایی کرده است.

این مقاومت، برخلاف جنگ‌های سنتی، زمان و مکان مشخصی ندارد و با ابزارهایی نامتقارن، کار را برای برترین فناوری‌های نظامی نیز دشوار کرده است. سامانه‌هایی چون «گنبد آهنین» اگرچه در برابر موشک‌های کلاسیک عملکرد دارد، اما در برابر تهدیدات چندمنبعی و چریکی، محدودیت‌های خود را نشان داده‌اند.

واشنگتن و یک چالش ژئوپلیتیکی تمام‌عیار

در حالی که ایالات متحده در تلاش است تمرکز راهبردی خود را به سمت آسیا و رقابت با چین منتقل کند، سیاست‌های فزاینده تهاجمی اسرائیل در خاورمیانه، واشنگتن را درگیر بحران‌هایی کرده که نه در خدمت منافع ملی آمریکا است و نه هم‌راستا با اولویت‌های جهانی آن. اسرائیل، با حملات فرامرزی و نقض مکرر مرزهای کشورهای منطقه، عملاً آمریکا را وارد یک بازی پرهزینه کرده است؛ یک بازی‌ که قواعد آن را نه دیپلماسی، بلکه قدرت آتش موشک‌ها و پهپادها تعیین می‌کند.

حمایت بی‌قید و شرط آمریکا از اسرائیل چه در قالب فروش تسلیحات پیشرفته، چه در قالب پوشش دیپلماتیک در سازمان ملل و همکاری اطلاعاتی این کشور را از جایگاه مدعی «میانجی صلح» به موقعیت «شریک عملیات‌های تهاجمی» تنزل داده است. هر موشکی که از سوی اسرائیل به خاک ایران، سوریه یا عراق شلیک می‌شود، اثری از ردپای ژئوپلیتیکی واشنگتن نیز در آن دیده می‌شود.

این هم‌راستایی کامل، آمریکا را در معادلات منطقه‌ای به هدف انتقادات گسترده بدل کرده و فرصت‌های بزرگی را برای رقبای جهانی‌اش، به‌ویژه چین و روسیه، فراهم آورده تا در خلأ اعتماد ایجادشده، نفوذ خود را در منطقه گسترش دهند. ایالات متحده که باید خود را برای چالش‌های قرن بیست‌ویکم، نظیر مهار چین، حفاظت از تایوان، و تقویت اتحادهای تکنولوژیک آماده کند، حال ناگزیر شده است بخشی از منابع خود را صرف مدیریت پیامدهای تصمیماتی کند که دیگران، در تل‌آویو، گرفته‌اند.

بدتر آن‌که آسیب این وضعیت فقط نظامی یا دیپلماتیک نیست. آمریکا در حال از دست دادن «اعتبار اخلاقی و بین‌المللی» یعنی سرمایه‌ای است که طی سالیان گشذته به‌سختی در صدد به دست آوردن آن است. در جهان اسلام، از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی، حمایت کورکورانه واشنگتن از اقدامات نظامی اسرائیل به معنای هم‌دستی با اشغالگری تلقی می‌شود. حتی متحدان دیرینه آمریکا در خلیج فارس نیز به این نتیجه رسیده‌اند که تکیه صرف بر واشنگتن دیگر نه امن است و نه هوشمندانه.

در چنین شرایطی، واشنگتن در برابر یک دوراهی تاریخی قرار دارد؛ آیا باید آینده ژئوپلیتیکی خود را به سیاست‌های یک دولت منطقه‌ای گره بزند؟ یا زمان آن رسیده که از حمایت بی‌قید و شرط فاصله بگیرد و با بازتعریف این رابطه، منافع بلندمدت ملی‌اش را در اولویت قرار دهد؟

زنگ هشدار از داخل آمریکا

شاید تلخ‌ترین هشدار، از دل واشنگتن شنیده شده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در جدیدترین اظهارت خود در مصاحبه‌ با وب‌سایت محافظه‌کار دیلی کالر، صراحتاً گفت که اسرائیل ممکن است در جنگ غزه پیروز شود، اما در عرصه افکار عمومی باخته است. این موضوع به آن‌ها آسیب زده است... آن‌ها زمانی کنترل کامل بر کنگره داشتند، اما حالا دیگر ندارند.

ترامپ که خود رکورددار حمایت‌های بی‌سابقه از اسرائیل در دوران ریاست‌جمهوری‌اش است، با اشاره به حملات اخیر علیه ایران تصریح کرد که هیچ‌کس به اندازه من برای اسرائیل کار نکرده است. حتی آن حملات هم در راستای منافع آن‌ها بود.

این اظهارات از زبان فردی که همسوترین رئیس‌جمهور آمریکا با اسرائیل قلمداد می‌شود، نشان‌دهنده ترک‌هایی در گفتمان مسلط واشنگتن است؛ ترک‌هایی که ممکن است به بازتعریف سیاست آمریکا در خاورمیانه بینجامد.

تغییر گفتمان منطقه‌ای موشک به جای مذاکره

یکی از پیامدهای مهم این نظم جدید، تغییر گفتمان منطقه‌ای است. صلح و مذاکره که زمانی به‌عنوان روش‌های اصلی حل اختلافات مطرح بودند، اکنون جای خود را به تقابل‌های نظامی و رقابت‌های فناورانه داده‌اند.

نظم منطقه‌ای جدید، نه بر پایه نهادهای بین‌المللی، بلکه بر اساس توان موشکی و تسلط اطلاعاتی تعریف شده است. این وضعیت نه تنها به بی‌ثباتی دامن زده، بلکه آمریکا را از بازی در نقش «میانجی صلح» به «حامی درگیری» تنزل داده است ؛ تصویری که با تلاش‌های آن برای بازسازی روابط خود با کشورهای جنوب جهانی کاملاً در تضاد است.

آیا زمان بازنگری فرا رسیده است؟

برخی تحلیلگران آمریکایی همچنان بر این باورند که اسرائیل خط مقدم دفاعی آمریکا در خاورمیانه است. اما این نگاه که ریشه در منطق جنگ سرد دارد، دیگر پاسخگوی چالش‌های قرن بیست‌ویکم نیست. اگر این «دفاع» منجر به گسترش بی‌ثباتی، تقویت محور مقاومت، و کاهش اعتبار بین‌المللی شود، دیگر نمی‌توان آن را یک سرمایه استراتژیک دانست.

اسرائیل در حال تبدیل شدن به باری است که آمریکا ناچار است آن را به دوش بکشد؛ باری که نه تنها منابع را می‌بلعد، بلکه فرصت‌های جهانی را نیز از واشنگتن می‌گیرد.

پرسش کلیدی امروز این است آیا آمریکا باید آینده ژئوپلیتیکی خود را فدای وفاداری تاریخی به یک متحد کند؟

زمان آن رسیده که واشنگتن حمایت خود را از اسرائیل نه بر اساس عادت‌های سیاسی یا فشارهای لابی‌ها، بلکه بر پایه منافع ملی بلندمدت بازتعریف کند. این بازتعریف می‌تواند شامل فشار برای بازگشت اسرائیل به دیپلماسی، محدودسازی عملیات‌های تهاجمی و ترویج همکاری منطقه‌ای باشد.

در غیر این صورت، آنچه نظم نوین موشکی خوانده می‌شود، نه تنها خاورمیانه را به قهقرا خواهد برد، بلکه آمریکا را نیز در مسیری قرار خواهد داد که هزینه‌هایش بسیار بیشتر از منافعش خواهد بود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha