روزنامه هممیهن در سرمقاله خود نوشت: برخی هنوز پرسش میکنند که چرا انقلاب شد و یکی از پاسخهای سادهلوحانه این است که غربیها و آمریکاییها شاه را بردند! اما اگر یک حکومت به اراده خارجیها سقوط کند، دیگر جایی برای غبطه ندارد. بسیاری از کسانی که چنین نظری دارند، هنوز چشم امید به خارجیها دارند. تحلیل دیگری این است که نشانههایی بود که رژیم نمیخواست یا نمیتوانست ببیند، مثل پیمایش ارزشها و نگرشها در سال ۱۳۵۴ که به وضوح نشاندهنده نادرستی سیاستها بود.
یکی دیگر از نشانهها قطعی برق از سال ۱۳۵۴ بود که زندگی را سخت کرده بود. اکنون نیز این مشکل وجود دارد، اما مشکل اصلی در مدیریت تقاضای برق است، نه کمبود عرضه. مدیریتی که اهمیت برق را نادیده گرفت، نمیتواند نشانههای دیگر را هم ببیند. بحران بیاعتمادی مردم نیز در بسیاری از نظرسنجیها منعکس شده است، اما این نتایج به دلایلی منتشر نمیشوند.
متاسفانه امروز هم نشانههای فراوانی وجود دارد و بعضی از آنها با چشمان عادی و عقل متعارف نیز دیده میشوند. قطعی برق نمونه تکراری آن است که جای بحث و گفتوگو نمیگذارد. در کنار آن بحران بیاعتمادی و ناامیدی است که از فرط وضوح کمتر دیده میشود البته این بحران در نظرسنجیهای دولتی و البته معتبر هم بازتاب یافته است؛ ولی عدم انتشار آنها، دلیل کافی است برای اینکه بدانیم نتایج ناامیدکننده بوده است و نخواستهاند که با انتشار آنها مهر تایید بر وجودشان زده شود. ولی این کار نهتنها مسئلهای را حل نمیکند، بلکه بدتر هم میکند.
این تصور که مشکلات از خارج میآید باید کنار گذاشته شود، زیرا مشکلات عمدتاً داخلی هستند. در کنار مشکلات داخلی، برخی نشانههای خارجی هم وجود دارد، مانند ممانعت از ورود هواپیمای ایرانی به بیروت که نمونهای از وضعیت فعلی کشور است. حل مشکلات ایران نیازمند تغییرات رویکردی و کلان است، زیرا مشکلات بهشدت درهمتنیدهاند. بیاعتمادی و ناامیدی مردم ناشی از عدم مشاهده تغییرات در این رویکردهاست.
نظر شما