این مهم را بهانهای برای گفتوگو با مهدی فصیحی هرندی، محقق حوزه سیاستگذاری انرژی و دیپلماسی آب و پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک قرار دادیم.
دکتر فصیحی هرندی که دانشآموخته دکترای حکمرانی و سیاستگذاری دانشگاه دلفت است، با توجه به چالشهای بحران آب در ایران، به تغییر رویکرد نسبت به حکمرانی آب تأکید دارد.
او معتقد است: در حوزه مدیریت مسائل آب در ایران، عموماً بر تکنیکها و راهحلهای طبیعی تمرکز میشود و زمینههای مربوط به علوم انسانی مانند جنبههای سیاسی، فرهنگی، ارزشی، اخلاقی و اجتماعی نادیده گرفته میشوند.
دلیل خشک شدن هیرمند و هامون
این پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک کشور به قدس میگوید: معیشت همه شهرها و شهرستانهای سیستان از نظر کشاورزی و آب شرب به طور کامل وابسته به هیرمند و هامون است، از طرفی نیز بخشی از آب شرب زاهدان هم به حیات هیرمند و هامون وابسته است، از این رو هامون اهمیت خیلی زیادی برای زندگی و اشتغال ساکنان استان سیستان و بلوچستان دارد.
به طوری که وقتی هامون آب داشت حرفه صیادی در این خطه خیلی پررونق بود و هنگامی که خشک شد به کانون گرد و غبار تبدیل شد که در حال تشدید است.
مهدی فصیحی هرندی با اشاره به دلیل خشک شدن هیرمند و هامون اضافه میکند: همه ما میدانیم سدهایی که از سوی افغانستان در بالادست این رودخانهها ساخته شده این اتفاق را رقم زده است چون به طور کامل مسیر رودخانه هیرمند را به سوی گود زره (بیابانی که در بالادست هیرمند در افغانستان است) منحرف کرده و مانع رسیدن آبهایی که شبکه آبراهی آنها به هیرمند سرازیر میشده، گردیده است و این اتفاق تهدیدی جدی برای ساکنان شرق ایران محسوب میشود؛ چراکه ادامه این وضعیت موجب مهاجرت مردم و خالی شدن شرق کشور میشود به طوری که شاید تا ورامین هیچ شهر و آبادی باقی نماند و این تهدیدی جدی برای امنیت مرزهای شرقی ما محسوب میشود. بنابراین افزون بر حیات و زیست منطقه تا حدودی حفظ امنیت مرزهای شرقی کشور نیز وابسته به حفظ رودخانه هیرمند و به تبع آن هامون است.
نقش منفعل سازمانهای بینالمللی
این محقق حوزه سیاستگذاری انرژی و دیپلماسی آب در پاسخ به این پرسش که نقش سازمانهای بینالمللی در پرداخت حقابه هامون به ایران چیست و آیا با توجه به وضعیت موجود در سالهای اخیر میتوان گفت تا حدودی کنوانسیونهای بینالمللی نیز دستخوش بازیهای سیاسی شدهاند، میگوید: اگر بخواهم پاسخی صریح به پرسش شما بدهم در یک کلمه میگویم؛ هیچ. یعنی تاکنون سازمانهای بینالمللی در خصوص پرداخت حقابه هامون از سوی افغانستان به ایران هیچ گونه اظهارنظری نکردهاند؛ چراکه این موضوع یک معاهده بینالمللی نیست بلکه معاهدهای دوجانبه است. در واقع معاهده ۱۹۰۰ سال ۱۳۵۱ به امضای طرفین سیاسی ایران و افغانستان رسیده است.
دکتر فصیحی هرندی با بیان اینکه سالهاست معاهده ۱۹۰۰ از سوی افغانستان اجرا نمیشود و صرفاً به عنوان یک مطالبه از سوی ایران مطرح میشود، ادامه میدهد: افغانستان به بهانههای مختلف از جمله اینکه هیرمند آب ندارد، از پرداخت حقابه این رودخانه به ایران سر باز میزند و آب را پشت سدها نگه میدارد و از آنجا که هیچ اجبار بینالمللی درباره رودخانههای مرزی و رودخانههای فرامرزی در هیچ جایی از دنیا نیست مگر معاهدات دوجانبه که البته تعداد آنها نیز بسیار اندک است.
ضمانت اجرایی کنوانسیونها
این پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک کشور تصریح میکند: به لحاظ کنوانسیونی، معاهده ۱۹۰۰ طبق کنوانسیون ۱۹۶۶ (بر اساس این کنوانسیون هیچ کشور بالادستی نباید با ساخت تأسیسات به منابع آب کشوری که به لحاظ جغرافیایی در پاییندست قرار دارد ضرر برساند) معاهدهای معتبر است با این حال این کنوانسیون ضمانت اجرایی ندارد و شما میبینید نه تنها افغانستان به معاهده ۱۹۰۰ پایبند نیست بلکه ترکیه هم سالهاست با ساخت سدهای بزرگ در حوضه فرات مانع رسیدن حقابه این رودخانه شده است، در واقع تعهد به معاهدات به تعهدات سیاسی کشورها بستگی دارد.
فصیحی هرندی در پاسخ به این پرسش که مگر کنوانسیون رامسر شاخه حقوقی ندارد که این مسئله میان ایران و افغانستان را حل کند و یا اینکه دارد و این موضوع قابل پیگیری نیست، میگوید: با وجود آنکه کنوانسیونها با هدف اجرا تشکیل میشوند اما این مهم شرایطی دارد و منوط بر آن است که هر دو کشور عضو کنوانسیون باشند. با این حال به فرض اینکه هر دو کشور هم عضو باشند این عضویت به لحاظ حقوقی اجباری برای پایبندی آنها به تعهدات آنها محسوب نمیشود. به این معنا که کنوانسیونها جایی نیستند که کشوری بتواند با مراجعه به آنها شکایت کند و بگوید فلان کشور به تعهدات خود پایبند نیست.
شنوای صدای مردم ایران
وی در خصوص کنوانسیون رامسر نیز اظهار میکند: ذینفع کنوانسیون رامسر محیط زیست و تالابهاست و تالابها در سازمانهای بینالمللی هیچ گوش شنوایی ندارند حالا اگر ذینفعان این کنوانسیون مردم بودند با توجه به اینکه تأمین آب شرب آنها جزو حقوق بشر است، در مورد هیرمند میتوانست دستکم در جوامع بینالمللی صدای ایران باشد اما با توجه به شرایط موجود حتی اگر کنوانسیون رامسر بخش حقوقی هم داشت رسیدگی به هیرمند در این کنوانسیون ممکن نبود.
این محقق حوزه سیاستگذاری انرژی و دیپلماسی آب ادامه میدهد: با وجود آنکه هامونها - هامون صابوری، هامون هیرمند و هامون پوزک - جزو کنوانسیون رامسر هستند، ولی کنوانسیون رامسر در خصوص هیچ یک از هامونها اجباری برای کشور افغانستان ایجاد نمیکند تا حقابه هیرمند را رها کند.
معاهده ۱۹۰۰ ایران و افغانستان
فصیحی هرندی با تأکید بر اهمیت نقش سازمانهای بینالمللی در حل مسائل مشابه معاهده ۱۹۰۰ میگوید: سازمانی مثل یو.ان.ای.پی که وابسته به سازمان ملل است صرفاً به عنوان یک میانجی - نه بیان حل و فصل دعوا – میتواند در جلسهای مشترک میان ایران و افغانستان حضور یابد تا سازوکار حل مسئله ارائه شود که البته تحقق این موضوع نیز اجباری برای افغانستان ایجاد نمیکند، در واقع در صورتی که کشور بالادستی یعنی افغانستان نسبت به تعهدات خود پایبند نباشد ما نمیتوانیم از طریق کنوانسیونها و سازمانهای بینالمللی او را وادار به رهاسازی حقابه هیرمند کنیم.
سازوکار ایجاد ارزش متقابل
این پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک کشور در پاسخ به این پرسش که در شرایط فعلی برای زیست منطقه شرق کشور چه باید کرد، اظهار میکند: در مورد سیستان و کلاً سیستان و بلوچستان و موضوع هیرمند پیشنهاد من این است که هیچ راهی غیر از سازوکار ایجاد ارزش متقابل – پر کردن شکاف توسعه- وجود ندارد و اگر ما به دو طرف حاشیه مرز ایران و افغانستان توجه نکنیم و شکاف توسعه ایجاد نشود هیچ تغییری در وضعیت هیرمند ایجاد نخواهد شد.
تفاوت شهر زرنج و زابل
دکتر فصیحی هرندی میافزاید: اکنون در ۲۰ کیلومتری مرز افغانستان شهر زرنج و این طرف مرز ایران زابل واقع شده است که تفاوت وضعیت توسعه زابل با زرنج مانند تفاوت وضعیت توسعه تهران با زابل است. حالا شما تصور کنید خود زابل با تهران به لحاظ توسعه چقدر با هم اختلاف دارند و اختلاف توسعه این دو شهر ممکن است به ۳۰ تا ۴۰ سال برسد. حالا شهر زرنج افغانستان با دارا بودن ۸۰ هزار نفر جمعیت هنوز شبکه آب شرب ندارد و به طور متمرکز شبکه برق افغانستان ۱۳ درصد کل این کشور را پوشش میدهد. بنابراین افغانستان به عنوان کشور بالادست هیرمند این شکاف توسعه را میبیند و از آب به عنوان قدرت استفاده میکند، برای همین است که چند سال پیش دولت وقت افغانستان اعلام کرد آب را در ازای گرفتن نفت میدهد. حالا ممکن است برخی از مسئولان یا کارشناسان سریعاً با این موضوع مخالفت کنند و بگویند ما نباید برای دریافت حقابه هیرمند هزینه پرداخت کنیم و برای توسعه سمت دیگر برنامه مشخصی داشته باشند. با این حال ضرورت دارد ما به طور غیرمستقیم سازوکاری برای ایجاد ارزش متقابل و پر کردن شکاف توسعه در این دو منطقه در پیش گیریم که ممکن است مصادیق متعددی داشته باشد.
آنچه بر سر هامون گذشت
آسیب دیدن اکوسیستم سیستان و تالاب هامون در اثر سوءمدیریت و بیش از دو دهه خشکسالی حاصل سدسازیهای کشورهای همسایه است که موجب شده حیات هامون و ساکنانش به معنای جدی در معرض تهدید و نابودی قرار بگیرد.
نبود دیپلماسی فعال، دغدغه اندک دولتمردان، رویکردهای پیچیده و درهم تنیده هیدروپلتیکی افغانستان و ضعف جامعه مدنی موجب شده جامعه سیستان رویکرد نامطلوبی را به شکل امروزی و ناخودآگاه بپذیرد.
متأسفانه افغانستان به عنوان همسایه شرقی و ترکیه به عنوان همسایه غربی از پرداخت حقابه ایران سر باز میزنند.ترکیه ۱۱سد روی دجله و فرات بسته یعنی هم آب عراق، هم مقداری از آبی را که هورالعظیم را مشروب میکرد مسدود کرده است.
خشک شدن تالاب هامون، نقش حیاتی این تالاب را در منطقه سیستان کمرنگ کرده و اراضی زیر کشت، بازده تولید و مهاجرت پرندگان را کاهش داده و افزایش آلودگی هوا را نیز به دنبال داشته است. بنا به نظر کارشناسان بدون یک رویکرد دیپلماتیک قوی و تعامل مؤثر با کشورهای همسایه به ویژه افغانستان نمیتوان به حل پایدار این مسئله امیدوار بود.
تالابی بین المللی
تالاب هامون یک تالاب بینالمللی است و در زمان نخست وزیری امیرعباس هویدا قراردادی میان ایران و افغانستان منعقد شد که طبق آن هر ثانیه ۲۶ مترمکعب حقابه ما از رود هیرمند بود اما متأسفانه افغانها به خصوص پس از روی کار آمدن طالبان بدقولیهای بسیاری کردند و سهم ما را از این حقابه ندادند، هر چند ایران بارها هیئتی را برای حل و فصل این موضوع به افغانستان فرستاد، اما بینتیجه ماند و باز هم آن ۲۶ مترمکعب بر ثانیه پرداخت نشد و تالاب هامون هر روز خشک و خشکتر شد.
سد کجکی و سد کمالخان
ساخت سدهایی مانند سد کجکی و سد کمالخان در افغانستان بدون در نظر گرفتن معاهدات بینالمللی و حقابه ایران انجام پذیرفته و این سدها مانع ورود آب به ایران است.
رودخانه هامون از شمال شرقی افغانستان حدود ۷۹۰ کیلومتر راه را طی میکند تا به تالاب هامون برسد، در میان این دو نقطه به دلیل خشکسالی در سالهای اخیر دره مرگ قرار گرفته که این دره شکافهای عمیقی دارد که مقدار زیادی از آب را میبلعد؛ یعنی حتی اگر افغانها آب را باز کنند این آب ابتدا باید آن شکافهای عمیق را پر کند و سپس به تالاب هامون برسد.پرداخت نکردن حقابه تالاب هامون کار را به جایی رسانده که متأسفانه چاه نیمهها به عنوان مخزن اصلی آب شرب شهرهای زابل و زاهدان شروع به خشک شدن کردهاند.
۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۱۹
کد خبر: ۱۰۵۴۱۰۵
تالاب هامون که بخشی از آن در کشور افغانستان قرار دارد، در سیستان به طور کامل خشک و به منشأ گردوغبار در شمال سیستان و بلوچستان تبدیل شده است. یکی از دلایل این اتفاق، سدهایی است که افغانستان روی رود هیرمند ساخته؛ رودی که در گذشته منشأ حیات هامون بود.

زمان مطالعه: ۸ دقیقه
نظر شما