امسال اولین سالی بود که با دوستم تصمیم گرفتیم لیستی از اهداف کوتاهمدت و میانمدت تهیه کنیم و تلاش کنیم تا آخر سال به آنها برسیم و خودمان را با آنها بسنجیم. حالا که تقریباً بوی بهار به مشاممان رسیده و روزهای آخر سال را سپری میکنیم، دوستم به من گفت:" پاشو دفترت رو بیار که روزهای آخر ساله و بهترین موقع برای مرور کردن و ارزیابی کردن اهداف سالانه است." با کنایه بهش گفتم: "حالا نکه امسال خیلی قلههای بزرگی رو فتح کردیم که باز دنبال مرور کردن و به رخ کشیدنیم! همین الان اگه لیستت رو نگاه کنی، ممکنه از ناکامیها و تیکهای قرمز لیستت افسردگی حاد بهت دست بده. بیخیال شو جون ما."
با صدای آرومی جواب داد: "آره راست میگی، بررسی کردن لیست آخر سال و نگاه کردن به تیکهای سبز یا قرمزی که جلوی اهداف کوتاهمدت و بلندمدت میخوره، خیلی تو روحیه آدم برای شروع سال بعد تأثیر داره. اما به هر حال باید بهش نگاه کنیم تا بفهمیم کجای راهیم. فقط وقتی داریم بررسی میکنیم باید مدام این جمله رو با خودمون تکرار کنیم که آدم هر چقدر هم که خواسته و نیاز داشته باشه، بازم نمیتونه از خودش جلو بزنه." با حالت سوالی گفتم: "یعنی چی نمیتونه از خودش جلو بزنه؟"
عینکش را جا به جا کرد، دستهایش را مثل این روانشناسها کنار هم قرار داد و گفت: "خب، ما با توجه به علایق و نیازهامون یکسری هدف نوشتیم و برای بدست آوردنشون هم تلاش کردیم. به بعضیها رسیدیم ولی بعضیها ناکام موندن. این ناکامی دلایل زیادی داره. مثلا شاید یکیش این باشه که هنوز آماده رسیدن به اون نبودیم. شاید بعضی چیزها از اون مهمتر بوده و مجبور بودیم انتخاب اونها رو کنار بزاریم. مثلاً خود تو سر آزمون ارشد تکلیفت با خودت مشخص نبود، برای همین نتونستی درس بخونی. یا شایدم شرایط بیرون طوری بوده که اصلاً امکان رسیدن به اون هدف/خواسته وجود نداشته. میخوام بگم باید دلایل تأثیرگذار رو پیدا کنیم و جوری با خودمون مرور نکنیم که انگار این نرسیدن و ناکام موندن نتیجه تنبلی و کمکاری ماست. چون ممکنه ذهن تو در آن واحد چندتا هدف و خواسته بسازه که بعضاً با هم متعارض باشند و تو رو درمونده کنند. اگر لیست رو درست مرور کنیم، هم این مشکلات رفع میشن و هم میفهمیم با نهایت تلاشی که میتونستیم بکنیم به اینجا رسیدیم و هم اینکه برای سال آینده درستتر برنامهریزی کنیم."
گفتم: "باشه بابا من تسلیمم، الان میرم میارم. فقط خواهشاً دستاتو اینطوری نکن، یاد دکتر نیما افشار میافتم." بلند بلند خندیدیم و من همانطور که بلند شدم تا لیست اهدافم را بیاورم، این جمله را با خودم تکرار کردم: "تو نمیتونی از خودت جلو بزنی."
فائزه مجردیان
نظر شما