در شرایطی که بیمهها بهجای حمایت از بیمار، خود به عامل فشار اقتصادی تبدیل شدهاند، نابرابری عمیقی در ارزشگذاری درمان و خدمات پزشکی به وجود آمده است. وقتی هزینههای درمان با تأخیر و در بسیاری از موارد بهطور ناکافی پرداخت میشود، این موضوع نهتنها به سلامت فردی آسیب میزند، بلکه تهدیدی جدی برای آینده نظام درمانی کشور به حساب میآید.
نقش پررنگ بیمهها در سیستم بهداشت و درمان
دبیر کمیته ملی اخلاق بالینی وزارت بهداشت با بیان اینکه در حال حاضر، سیستم اقتصادی بهداشت و درمان کشور با مشکلاتی اساسی روبهرو است که تاثیرات منفی جدی بر عملکرد این بخش و کیفیت خدمات درمانی دارد، به خبرنگار ما میگوید: این مشکلات شامل نبود تطابق تعرفهها با هزینههای واقعی و نقش پررنگ نهادهای بیمهای در قیمتگذاری خدمات درمانی میشود.
سید علی انجو ادامه می دهد: سیاست اقتصادی کشور در حوزه بهداشت و درمان نه به طور کامل لیبرالیستی است و نه به شکل سوسیالیستی؛ یعنی نه بازار آزاد و رقابت قیمتی در این حوزه وجود دارد و نه حاکمیت کامل دولت برای تعیین قیمتها در آن دیده می شود. مطابق قانون مصوب مجلس، نظام پزشکی مسئولیت قیمتگذاری تعرفهها را بر عهده دارد، اما این وظیفه درعمل و به تدریج از این نهاد گرفته شده و به نهادهای دیگر واگذار شده است. در نتیجه مشکلاتی از جمله مشکل بزرگ تعارض منافع در قیمت گذاری خدمات مراقبتی رخ داده است.

او میافزاید: تصمیمگیرندگانی که در فرآیند تعرفهگذاری نقش دارند، گروهی هستند که در آن نمایندگان شرکتهای بیمه و سازمانهای بیمهگر که خود خریدار خدمت هستند اکثریت عددی را شامل می شوند و مردم در این گروه نمایندهای ندارند و ارائه کنندگان خدمات هم در آن گروه از نظر تعداد در اقلیت هستند. در این شرایط بیمهها که باید هزینههای خدمات درمانی را پرداخت کنند، خود تعیینکننده قیمت این خدمات میشوند. بنابر این بیمهها نه تنها در فرآیند قیمتگذاری دخالت دارند بلکه در مرحله پرداخت نیز با تأخیرهای فراوان با توجه به تورم عملاً مبلغ اندکی را نیز که خودشان تصویب کرده اند نمی پردازند و هنگامی هم که تعرفه ها را پرداخت می کنند عملاً مبالغ بسیار کمتری از حد واقعی را می پردازند. این شرایط موجب میشود که درآمد پزشک از اجاره ساختمان مطب بسیار کمتر شود و این موضوع موجب شده است که حرفه مندان سلامت به سمت تعطیل کردن خدمات درمانی و مراقبتی و روی آوردن به اعمال زیبایی یا مهاجرت از کشور روی بیاورند.
ارزشهای پزشکی تحت تأثیر مشکلات مالی
عضو هیئت علمی دانشکده پزشکی شاهد با تاکید بر اینکه بیمار دیدن و طبابت کردن همیشه یک کار ارزشمند در فرهنگ و دین ما بوده است، اضافه میکند: از برزویه طبیب تا پزشکان متاخر، همه در فرهنگ ایرانی و اسلامی، مراقبت از بیمار و تکریم او را با نگاه ویژهای میدیدند؛ اما امروز شرایط بگونه ای است که اقتصاد درمان، این ارزشها را تحت تاثیر قرار داده است؛ بطوریکه اگر بخواهید یک مطب راهاندازی کنید و به بیماران خدمت بدهید، باید هزینههای زیادی را بپردازید. البته در بخشهای دولتی، ممکن است تسهیلاتی در نظر گرفته شود، ولی این تسهیلات هم معمولاً پر هزینه هستند. در این شرایط، وقتی تعرفهها به شکلی تعیین میشود که هم میزان آن ها با واقعیتهای مطب داری نمیخواند و هم بیمهها با تاخیر در پرداختها ارزش همان مبلغ اندک را هم از بین می برند، تنها کسانی قادر به طبابت خواهند بود که یا از ثروتهای کلان خانوادگی برخوردارند، یا سرمایهگذاریهای شخصی فراوان دارند.
وی اظهار میکند: برخی پزشکان، از جمله جراحان قلب، به دلیل فشارهای اقتصادی مجبور به ترک تخصص اصلی خود و روی آوردن به جراحی زیبایی شدهاند، در حالی که از این تغییر ناراضیاند. این مسئله ناشی از فشارهای اجتماعی و معیارهای نادرست زیبایی است که موجب میشود بسیاری از افراد، تحت تأثیر مدها و استانداردهای القایی، هزینههای زیادی را صرف تغییر ظاهر خود کنند. همچنین برخی متخصصان اخلاق نیز این روند را نوعی خشونت بر بدن میدانند.
انجو ادامه میدهد: از طرف دیگر، وقتی صحبت از هزینههای عمومی میشود، واقعاً باید تاکید کرد که این هزینهها باید در سیستم سلامت صرف شوند تا خدمات مراقبتی به بیماران ارائه شود، نه اینکه به سمت جراحیهای زیبایی و نیازهای غیرضروری بروند. ساختار بیمه نیز در این زمینه نقش زیادی دارد؛ گرچه گاهی حقوق سازمان های بیمه گر نیز ضایع میشود، اما در بیشتر موارد بیمهها از حقوق بیماران و پزشکان حمایت نمیکنند و مشکلات زیادی در پرداختها وجود دارد. بیمهها و مشکلات اقتصادی در بخش درمان نه تنها حقوق پزشکان را تحت فشار قرار داده، بلکه موجب کاهش کیفیت خدمات درمانی شده است.
بدن انسان بیارزشتر از اتومبیل؟
انجو میگوید: بیمهها که از مردم حق بیمه دریافت میکنند، باید در مواقع ضروری به کمک بیماران بیایند، اما متاسفانه در موارد زیادی این مسئولیت به درستی انجام نمیشود. چرا وقتی دو اتومبیل تصادف میکنند، بیمه خسارت اتومبیل را میپردازد اما در همان تصادف بیمه هزینه های درمان را با تأخیر فراوان پرداخت می کند، در تصادفات و حوادث اگر فرد حادثه دیده فوت شود دیه اش پرداخت می شود اما هزینه بیمارستانی که فرد را از مرگ نجات می دهد با تأخیر پرداخت می شود. اگر بیمه؛ سازمانی است که مردم به آن اعتماد کردهاند، چرا در مواقع بحرانی این وظیفهاش را به درستی انجام نمیدهد؟ چرا باید دیه یک انسان در صورت مرگ پرداخت شود، اما اگر فردی در تصادف یا به هر دلیل دیگری دچار آسیب شود، هزینه درمان او از سوی بیمه پرداخت نشود؟ آیا این به معنای این نیست که «آهن پارههای اتومبیل» از نظر مالی ارزش بیشتری از بدن انسان دارند؟ این موارد موجب ایجاد مشکلات جدی در ساختار سلامت کشور خواهد شد و یکی از پیامدهای آن کمبود پزشک و پرستار در آینده است.
نظر شما