دکتر عبدالمجید شیخی دریادداشتی در نقدی به تحلیلی در باب جنگ تعرفه ای آمریگا نوشت: گفته می شود «زیر بنای فکری جنگ تعرفه ای ترامپ طبق توصیه مشاورانی چون استیون میرا و...با اهداف ذیل صورت گرفته و تنظیم می شود. عجیب است که اقتصاد خواندههای ایرانی حتی نگاهی به طرح اولیه او که در نوامبر ۲۰۲۴ منتشر شده نینداختهاند. جنگ تعرفهای فعلی فقط بناست با ایجاد آشفتگی عمدی، فیوز مراحل دیگری را روشن کند که سقوط و صعود دوره ای استاک مارکت ها و حتی ضعف و رکود مقطعی اقتصاد و تجارت را پیش بینی کرده و برایش اهمیتی ندارد. این آشفتگی تعرفه ای بناست در مرحله بعد اهرم (leverage) برای آغاز مذاکرات تک به تک مهیا کند که هدف نهایی از همه این استراتژی تقسیم کشورهای دنیا به سه پاکت سبز، زرد و قرمز تجاری است.»
زیر بنای فکری این تحلیل بر این استوار است که «جنگ تجاری جدید آمریکا نه بحرانی ناگهانی، بلکه دکترین سیستماتیک آشوب مهندسیشده با اهداف ژرف اقتصادی و ژئوپلیتیک است. استیون میران، طراح اصلی این مسیر با مهارت از ابزارهایی چون تعرفه، رکود و نوسان بازار برای بازتنظیم نظم جهانی بهره می گیرد. نادیده گرفتن او، نادیده گرفتن آینده استراتژی جهانی اقتصادی است. تحلیلگران ایرانی بهشدت از تحولات فکری پشتپرده سیاستهای اقتصادی آمریکا غافل ماندهاند. این غفلت، ناشی از تمرکز بر مفاهیم کلاسیک و بیتوجهی به لایههای ژئوپلیتیک و نظریه-محور سیاستگذاری اقتصادی غرب است. بیتوجهی به میران و دکترین او به معنای از دست دادن قطعه کلیدی پازل آینده جنگ اقتصادی جهانی است.»
طبق این تحلیل محورهای کلیدی دکترین میران عبارت است از:
تعرفههای بالا: افزایش تعرفهها تا ۵۰٪ برای تقویت صنایع داخلی و بازسازی مزیت رقابتی آمریکا.
جبران ارزی: تقویت دلار اثرات تورمی تعرفهها را خنثی میکند.
توافق ارزی جدید: کاهش کنترلشده ارزش دلار برای تقویت صادرات، مشابه مدل(پلازا ۱۹۸۵)
اقتصاد در خدمت امنیت: همراستایی سیاستهای اقتصادی کشورهای متحد با منافع ژئوپلیتیک آمریکا
احیای صنایع راهبردی: بازسازی صنایع حیاتی مانند انرژی و فناوری با کاهش مقررات و تمرکز بر رقابتپذیری
اما بر خلاف تحلیل بالا جنگ تعرفه ای ترامپ آمریکا را به سقوط می کشاند. چرا؟ چند دلیل ذکر می کنم.
۱- همه رقبا و رفقایش را مورد هجمه قرارداده است. پس منزوی می شود.
۲- دنبال این کنش، واکنش رفقا و رقبا مسابقه را تشدید و دوره تهاجم چند جانبه را با یک روند واگرا طولانی می کند.
۳- با افزایش قیمت تمام شده کالاهای مصرفی و مواد اولیه هم تورم مصرف کننده و هم تورم تولید کننده را تحریک و افزایش می دهد.
۴-با تشدید انتظارات تورمی روند آثار مستقیم عینی و عملی "تصاعدحسابی " تورم، تبدیل به یک روند" تصاعد هندسی" تورمی می شود.
۵- با سلب اعتماد بین المللی دلار زدایی تشدید و بازارهای اوراق مشتقّات سهام آمریکا بی اعتبارتر و برگشت سریع پیدا می کنند.
۶- خروج سرمایه های مالی و معنوی بر خلاف تصور ترامپ و همراهان استراتژیکش(- که فکر می کنند با دیوار تعرفه ای از صنایع داخلی حمایت خواهند کرد-) تشدید خواهد شد.
۷- سهم عظیمی از بازار جهانی را از دست خواهد داد و لذا ظرفیت تولید کاهش و معطل و رکود عظیمی آمریکا را فرا خواهد گرفت. پایه های درآمدی مالیاتی در آمریکا محدود و مطلق درآمد مالیاتی با کاهش مصرف و افت تولید کاهش شدید و لذا کسری بودجه تشدید می شود.
۸- ایالات متحده یک کشور وابسته به واردات است و تراز تجاریش منفی است. سهم تجارت خارجی در تولید ناخالص داخلیش بسیار بزرگ است.
اگر در کشوری حجم تجارت خارجی کم باشد آثار تعرفه بر بازار کالاها و خدمات و سپس بازار مالی ناچیز خواهد بود. ولی در آمریکا به دلیل مذکور اقتصاد آمریکا در یک ورطه "خودتحریمی" سنگینی خود را می اندازد. چیزی که متاسفانه مورد غفلت دولت مردان ماست و فکر می کنند آمریکا در موقعیت "دگر تحریمی" است!
لذا این غفلت دولت ما باصطلاح روی آمریکای(توخالی و در حال غرق شدن) را زیاد می کند در حالی که آمریکا واقعاً در سراشیبی سقوط مانند غرق شدن کشتی تایتانیک است کما اینکه حضرت امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) فرمودند که آمریکا مانند کشتی تایتانیک غرق خواهد شد و این سقوط و سراشیبی با دست یک رئیس جمهور متکبر و خودشیفته از نظر فکری غیر متعادل آغاز شده است. و مشاوران او نیز چیزی بر خلاف تصورات و توهّمات خود خواهند دید.
نظر شما